فائزه سعادت مصطفوی
چکیده
«معینشدگی» از معمولترین موارد دستوریشدگی در زبانها است و به کاربرد افعال واژگانی در نقش فعل معین در برخی ساختهای دستوری اطلاق میشود. در زبان فارسی نیز اکثر فعلهای ...
بیشتر
«معینشدگی» از معمولترین موارد دستوریشدگی در زبانها است و به کاربرد افعال واژگانی در نقش فعل معین در برخی ساختهای دستوری اطلاق میشود. در زبان فارسی نیز اکثر فعلهای کمکی امروز، قبل از فارسی دری عمدتاً فعل واژگانی بودند و کاربرد ثانوی آنها در نقش فعل معین نتیجه معینشدگی است. در این مقاله با بررسی روند تحول ساخت مجهول از فارسی باستان و میانه تا فارسی دری به این مسئله میپردازیم که آیا «شدن» که امروز علاوه بر یک فعل اسنادی نقش فعل معین را در ساخت مجهول دارد، در فارسی باستان و میانه نیز چنین کاربردی داشت یا اینکه نقش آن به عنوان فعل کمکی در ساخت مجهول حاصل فرایند معینشدگی در فارسی دری بودهاست. براساس شواهد موجود در متون فارسی باستان و میانه در خصوص چگونگی ساخت مجهول و نیز کاربرد «شدن» قبل از فارسی دری این نتیجه بدست میآید که ساخت مجهول در فارسی امروزی درواقع حاصل تحول از مجهول ایستا به مجهول پویا بودهاست. این تحول به تدریج با گرایش به استفاده از افعالی با مفهوم پویای «شدن» به جای مفاهیم ایستای «بودن» و «استیدن» در ساخت مجهول از فارسی میانه به بعد آغاز شد. اما کاربرد فعل «شدن» به عنوان یک فعل کمکی مجهولساز نتیجه معینشدگی این فعل در فارسی دری بودهاست. همچنین با مقایسه تحول ساخت مجهول در زبان فارسی و تحولی مشابه در برخی زبانهای دیگر نتیجه میگیریم که از منظر ردهشناختی، شکلگیری مجهول پویا فرآیندی است که از یک گرایش غالب در زبان به رفع ابهام بین مفهوم اسنادی و مفهوم مجهول نشأت گرفتهاست.