آوا ایمانی؛ عادل رفیعی؛ محمد عموزاده
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی ساخت ترکیبات ناماندام «دل» به عنوان یکی از ناماندامهای فعال زبان فارسی است که در چارچوب صرف ساختی بوی (2010) به تحلیل الگوی واژهسازی ]دل-[X میپردازد و میکوشد تنوعات معنایی، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی ساخت ترکیبات ناماندام «دل» به عنوان یکی از ناماندامهای فعال زبان فارسی است که در چارچوب صرف ساختی بوی (2010) به تحلیل الگوی واژهسازی ]دل-[X میپردازد و میکوشد تنوعات معنایی، عمومیترین طرحواره ساختی ناظر بر عملکرد این الگوی واژهسازی، انشعابات حاصل و نیز ساختار سلسلهمراتبی آن را در واژگان گویشوران فارسی مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادهها شامل 71 واژه مرکب است که از جستجو در فرهنگ بزرگ سخن، فرهنگ زانسو، پیکرۀ بیجنخان و جستجوگر گوگل استخراج شدهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که یک طرحوار ساختی عمومی و سه زیرطرحواره فرعی، ناظر بر این ساخت هستند و مفهوم «ویژگی متمایزکنندۀ هستار مرتبط با معنای دل و X»، انتزاعیترین همبستگی صورت و معنای ناظر بر این ساخت است که از تمام محصولات آن برداشت میشود. این مطلب متضمن این است که الگوی واژهسازی ]دل-[X از اساس ساختی صفتساز (ویژگیساز) و چندمنظوره است و کاربرد برخی محصولات آن در مقولۀ اسم به واسطۀ فرآیند تبدیل میسر شده و رخداد چنین تبدیلی نتیجۀ فعالشدن سازوکار مفهومی مجاز است. به سخنِ دیگر، چندمعنایی که در اینجا با آن روبرو هستیم نه در سطح واژههای عینی بلکه در سطح ساختها و طرحوارههای انتزاعی قابلتبیین است.