لادن جواهری؛ عامر قیطوری؛ کوروش صابری
چکیده
نظریۀ «دستور خوانش تصاویر[1]»، در حوزۀ نشانهشناسی اجتماعی قرارگرفته و در رمزگشایی نشانههای تصویری به کار میرود. کرس و ونلیوون (2006)، با الهام از سه فرانقش معنایی هلیدی، ساختاری مشابه ...
بیشتر
نظریۀ «دستور خوانش تصاویر[1]»، در حوزۀ نشانهشناسی اجتماعی قرارگرفته و در رمزگشایی نشانههای تصویری به کار میرود. کرس و ونلیوون (2006)، با الهام از سه فرانقش معنایی هلیدی، ساختاری مشابه را برای خوانش معانیِ نشانههایِ تصویری ابداع نموده و قائل بهوجود سه معنای «بازنمودی»، «تعاملی» و «ترکیبی» در تصاویر هستند. هدف از انجام این پژوهش یافتن پاسخی مناسب به این پرسشها است. آیا این نظریه در رمزگشایی معانی بازنمودی، تعاملی و ترکیبی، در نگارهها موفق است؟ میزان توانایی این نظریه در یافتن الگوهای غالب دستوری و نشانهشناختی در نگارهها تا چه حد است؟ و آیا این رویکرد قادر خواهد بود الگوهایی را بیابد که در شکلدهی سبک خاص نگارهها نقش دارند؟ این تحقیق، بر روی دو نگاره منتخب از میان بیستوسه نگاره صورت گرفته است. این نگارهها، بر اساس روایات «ضحاک» و «سیاوش»، برگرفته از شاهنامه شاه طهماسبی مصور گردیده و اثر سلطان محمد نگارگرند. روش انجام پژوهش تحلیلی بوده و مشتمل بر سه بخش است. نخست، مبانی نظری رویکرد «دستورخوانش تصاویر» بررسیشده است؛ سپس، موارد صدق مؤلفههای این رویکرد در نگارهها واکاوی شده و در پایان، موارد متناقض با این نظریه در نگارهها و علل وجود تباینهای موجود را بررسیکردهایم. نتایج حاصله گویای آن است که برخلاف نسخ متنی این روایات، نوعی حذف و تبعیض جنسیتی در ساختار نگارهها مشهود بوده و نگارگر از به کار گرفتن مؤلفههایی چون پرسـپـکـتـیو و وجـهنـمـایی میپرهیزد. همچنین، ساختار پلکانی در نگارۀ «ضحاک» مؤید وجود فواصل طبقاتی در جوامعی است که روایات برخاسته از آنانند.
[1]. The Grammar of Reading Images