مزدک انوشه
چکیده
وجود ساخت مجهول همواره از موضوعات مباحثهبرانگیز در نحو زبان فارسی بوده است. در سنت دستورنویسی و نیز اغلب تحلیلهای زبانشناختی، توالی اسم مفعول فعل متعدی و فعل کمکی «شدن» ساخت مجهول فعلی بهشمار ...
بیشتر
وجود ساخت مجهول همواره از موضوعات مباحثهبرانگیز در نحو زبان فارسی بوده است. در سنت دستورنویسی و نیز اغلب تحلیلهای زبانشناختی، توالی اسم مفعول فعل متعدی و فعل کمکی «شدن» ساخت مجهول فعلی بهشمار رفته است. در این میان، مقالۀ حاضر میکوشد تا از منظر برنامۀ کمینهگرا و نیز برپایۀ تمایزی که اِموندز (2006) میان پسوند اسم مفعول[1] در مجهولهای فعلی[2] و صفتی[3] قائل است، نشان دهد که آنچه در این زبان فعل مجهول تلقی شده، در واقع محمول مرکب نامفعولی[4] یا بهعبارتی مجهول صفتی است که در آن اسم مفعول، با مقولۀ دستوری صفت، جزء غیرفعلی محمول و «شدن» هستۀ گروه فعلی کوچک است و بنابراین، پسوند اسم مفعول در این ساختها در هر دو سطح صورت منطقی و آوایی حضور دارد. طبق این تحلیل که برپایۀ حرکت فعل در زبان فارسی استوار است، فعل «شدن» برخلاف فعل دستوری[5] «بودن» که نقش و جایگاه دوگانهای در اشتقاقهای نحوی دارد و هم بهعنوان فعل کمکی (در نمود کامل[6]) و هم در مقام فعل ربطی (در جملات اسنادی) ظاهر میشود ـ فاقد چنین کارکرد دوگانهای است و لاجرم این زبان فرافکن بیشنۀ مجهول[7] ندارد. اسم مفعول نیز بهدلیل حضور پسوند «ـه» در صورت منطقی، تعبیر صفتی مییابد. [1].past participle suffix [2].verbal passive [3].adjectival passive [4].unaccusative complex predicate [5].grammatical verb [6].perfect aspect [7].Passive Projection (PassP)