ابراهیم مرادی
چکیده
این نوشتار نقدی است بر دبیرمقدم و ناصری (1396). اثر نقدشده که تحلیل مسیرنماهای چند زبان ایرانی بر پایۀ نحو ذرهبنیاد است، اگرچه یک رویکرد نوین را معرفی نموده و به تحلیل مقولۀ کمتر بررسیشدۀ حرفاضافه ...
بیشتر
این نوشتار نقدی است بر دبیرمقدم و ناصری (1396). اثر نقدشده که تحلیل مسیرنماهای چند زبان ایرانی بر پایۀ نحو ذرهبنیاد است، اگرچه یک رویکرد نوین را معرفی نموده و به تحلیل مقولۀ کمتر بررسیشدۀ حرفاضافه پرداخته است، کاستیهای فراوانی دارد: دارای مشکلات ساختاری است، بسیاری از همبرنهادهای پیشنهادی مبهم و نارسا و زبان نوشتار و مطالب ترجمهشده گنگ است، متن دارای انسجام معنایی نیست و تقریباً همۀ مطالب آن از منابع اصلی گرفتهشده و حتی بهصورت ناقص و نادرست به فارسی برگردانده شدهاند؛ بنابراین نویسندگان قلم خود را در بیان مطالب و شناساندن نظریه به کار نگرفتهاند؛ پژوهش نقدشده مطالبِ حشو و پراکندهگویی فراوان دارد. در بسیاری موارد ارجاعدهی به منابع به کار گرفتهشده نادرست و گاهی اوقات در استفاده از منابع امانت رعایت نشده است. سرانجام اینکه، از لحاظ نظری نهتنها نظریۀ نحو ذرهبنیاد بهخوبی شناسانده نشده بلکه تصویری نادرست از آن ارائه گردیده است.