وحید صادقی
چکیده
در یک مطالعۀ آزمایشگاهی درج همخوان غلت [j] و چاکناییهای [?] و [h] برای جلوگیری از التقای واکهها را از طریق مشاهدۀ الگوی تغییرات فرکانس و شدت انرژی سیگنال صوتی بررسی کردیم. تعدادی کلمۀ فارسی حاوی وندهای ...
بیشتر
در یک مطالعۀ آزمایشگاهی درج همخوان غلت [j] و چاکناییهای [?] و [h] برای جلوگیری از التقای واکهها را از طریق مشاهدۀ الگوی تغییرات فرکانس و شدت انرژی سیگنال صوتی بررسی کردیم. تعدادی کلمۀ فارسی حاوی وندهای اشتقاقی، تصریفی یا واژهبست که شامل توالیهای واکهای V1-V2 بودند، انتخاب شدند طوری که V1 عضو پایانی ستاک (ریشه) کلمه و V2 عضو آغازی پسوند باشد. در پیشینۀ مطالعات فارسی چنین بحث شده است که درج همخوان در توالیهای واکهایِ V-V وابسته به مشخصۀ آوایی واکۀ اول است. بر این اساس با توجه به اهمیت V1 در تعیین ماهیت آوایی همخوان میانجی، کلمات طوری انتخاب شدند که شامل هر یک از شش واکۀ زبان فارسی، در جایگاه V1 باشند. دو نوع اندازهگیری صوتی بر روی زنجیرههای آوایی هدف انجام شد؛ یکی در حوزۀ فرکانس (الگوی گذار فرکانسهای F1 و F2 در گذار از واکه به همخوان میانجی و بالعکس) و دیگری در حوزۀ شدت انرژی (شدت انرژی کل و شدت انرژی فرکانسهای میانی و بالا). نتایج نشان داد که درج غلت [j] در V-V باعث تغییر الگوی گذار فرکانس سازهها میشود، ولی درج چاکناییها در این بافت منجر به تغییرات فرکانسی سازهها نمیشود. این نتایج همچنین نشان داد که درج همخوانهای میانجی در V-V منجر به کاهش دامنۀ انرژی فرکانسهای میانی و بالا میشود، ولی دامنۀ انرژی فرکانسهای پایین با درج این همخوانها تغییر نمیکند. بر این اساس، چنین بحث کردیم که مهمترین تغییر صوتی در گذار از واکه به همخوان میانجی و همخوان میانجی به واکه در VGV، تغییر در الگوی زمانبندی ارتعاش تاراواهاست. این تغییر، حداقل تغییر آوایی لازم برای تبدیل ساخت واجی غیرمجازِ V.V به VCV است. از دیدگاه واجی، یافتههای این پژوهش با نظام مشخصهبنیاد چامسکی و هله (1968) مطابقت دارد که بر اساس آن چاکناییها و غلتها به طور مشترک با مشخصههای آوایی [-vocalic] و [-cons] نمایش داده میشوند.