فائزه سلیمی؛ والی رضایی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تبیین دستوری، معناشناختی و کاربردشناختی ساخت حذف مفعول در چارچوب نظریة دستوری نقش و ارجاع است. حذف مفعول پدیدهای ظرفیتکاه است که در آن فعلی که ماهیتاً متعدی است و برای تکمیل معنا به ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تبیین دستوری، معناشناختی و کاربردشناختی ساخت حذف مفعول در چارچوب نظریة دستوری نقش و ارجاع است. حذف مفعول پدیدهای ظرفیتکاه است که در آن فعلی که ماهیتاً متعدی است و برای تکمیل معنا به دو موضوع فاعل و مفعول نیاز دارد، با حذف مفعول خود، به فعل لازم تبدیل میشود. با این حال درک مخاطب از معنای جمله کامل بوده و مفهوم مفعول حذف شده برای او امکانپذیر است. از آنجا که تبیین ساختهای دستوری در دستور نقش و ارجاع بر اساس صورت واقعی هر جمله و بدون در نظر گرفتن سطوح انتزاعی صورت میپذیرد، ساخت بند بر اساس آنچه آشکارا در جمله حضور دارد ترسیم میشود. از این رو، دستور نقش و ارجاع در تحلیل جملاتی با فعل متعدی و مفعول محذوف با هیچ محدودیتی مواجه نبوده و بدون توجه به مفاهیمی نظیر حرکت و رد، رفتاری که در چنین ساختهایی با فعل جمله دارد، مشابه افعال لازم خواهد بود. از مهمترین یافتههای پژوهش حاضر میتوان به کاهش یک موضوع در مرکز محمول دو ظرفیتی در ترسیم ساخت لایهای بند، شرکت بالای افعال کنشی از میان طبقات فعلی در ساخت حذف مفعول و ترسیم ساخت منطقی افعال متعدی که دارای دو موضوع (x,y) میباشند با تنها یک موضوع (x) اشاره نمود. در تحلیل پدیدة مذکور با توجه به مفهوم ساخت اطلاع نشان خواهیم داد از آنجا که مبتدا و کانون عناصری مورد تأکید بوده و حذف آنها از جمله امکانپذیر نیست، مفعول محذوف را نمیتوان عنصری مبتدایی و کانونی در نظر گرفت. در ارتباط با موضوع فعالسازی مرجعها در گفتمان نیز میبینیم که میتوان مرجع مفعول محذوف را تشخیصپذیر، و از میان طبقات سهگانة این مرجعها، آن را از طریق استنباط در دسترس تلقی نمود. علاوه بر موارد مذکور، نحوة ایجاد پیوند از معنا به نحو و از نحو به معنا نیز در ساخت حذف مفعول ارائه خواهد شد