بتول علینژاد
چکیده
در این مقاله اعتبار پیشبینی کلیدی نظریه پراکندگی سازگاریافته در مورد سازماندهی واکهها بررسی شده است که براساس آن، هر چه تعداد واکه در یک نظام واکهای بیشتر باشد مساحت فضای اکوستیکی جهت ایجاد تمایز ...
بیشتر
در این مقاله اعتبار پیشبینی کلیدی نظریه پراکندگی سازگاریافته در مورد سازماندهی واکهها بررسی شده است که براساس آن، هر چه تعداد واکه در یک نظام واکهای بیشتر باشد مساحت فضای اکوستیکی جهت ایجاد تمایز ادراکی بین واکهها بزرگتر میشود؛ بدینمعنی که زبانهایی که دارای تعداد واکه بیشتر و همچنین بعد سازۀ اول وسیعتری هستند فضای واکهای بزرگتری را به خود اختصاص میدهند. جهت بررسی این فرضیه، مساحت فضای واکهای زبان فارسی با 6 واکه پیرامونی با فضای واکهای گویش مازندرانی فریدونکناری با 5 واکه پیرامونی مقایسه شده است. این تحقیق با استفاده از روش پاجت و تاباین (2005) و شاخصهای مساحتی بکر-کریستال (2010) با استفاده از نرم افزار R و بسته PBSmapping نشان میدهد[1] که بین تعداد واکه و مساحت فضای واکهای رابطه مستقیم مثبت وجود دارد و مساحت فضای واکهای زبان فارسی در هر چهار گروه مردان و زنان در هجاهای بیتکیه و تکیهدار از مساحت فضای واکهای همۀ گروهها در گویش مازندرانی بزرگتر است. ولی رابطه بین تعداد واکه و گسترۀ سازۀ اول به اثبات نرسید. جهت مطالعه عمیقتر این فرضیه، سه شاخص مساحتی در دو زیرفضای پیشین و پسین نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد که زبان فارسی در زیرفضای پسین در سه گروه بجز مردان در بافت هجاهای تکیهدار، گسترۀ سازۀ اول بزرگتری نسبت به گویش مازندرانی دارد. بدین ترتیب تا حد زیادی پیشبینی نظریه تأیید شد. [1]. همانگونه که بکر-کریستال (2010: 4 ) میگویند این نوع مطالعه مستلزم مطالعات آماری پیچیده است. در اینجا لازم است از خانم فریده محمدینیا دانشجوی دکتر آمار دانشگاه شهید چمران اهواز برای صرف وقت و انرژی جهت میسر ساختن این تحقیق قدردانی نمایم. از خانم دکتر نسیم اسفندیاری نیز تشکر مینمایم که دادههایشان را در اختیار اینجانب قرار دادند.