دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
رویکردی مشخصه بنیاد به فرایندهای مبتداسازی و تأکید در زبان فارسی
FA
مزدک
انوشه
0000-0002-4542-7847
استادیار پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
mazdakanushe@ut.ac.ir
در زبان فارسی، عناصر نحوی درون گروه زمان و از جمله سازه هایی که
در جایگاه موضوع قرار دارند، می توانند به دلا یل کلامی و به منظور یافتن
خوانش نشاندار، از فراز یکدیگر گذر کنند و به جایگاهی بالاتر از بند خود
جابه جا شوند. مقالة حاضر می کوشد تا با رویکردی مشخصه بنیاد،
فرایندهای یادشده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا تبیین کند و
تحلیلی همگون از انگیزة حرکت سازه های مؤک د و مبتدا و نیز چراییِ اختیاری
بودن جابه جایی آنها در اشتقاق نحوی به دست دهد .در روند ای ن بررسی،
استدلال می شود که شاخص گروه زمان جایگاه موضوع است و سازة فاعل
برای بازبینی مشخصة تعریف هستة گروه زمان، به این جایگاه ارتقا می یابد.
این موضوع از آن منظر اهمیت دارد که نشان می دهد شاخص زمان در فارسی
نمی تواند محل فرود سازه های مبتدا و مؤکّد باشد
حوزة کمینه,شاخص زمان,شرط پیوند کمینه,مشخصة تعریف,مشخصه های تأکید و مبتدا
https://jolr.ut.ac.ir/article_21386.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21386_e05f102497d7dc357be0b3b4482634a9.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
بررسی خاستگاه واج /l/ در زبان فارسی
FA
رحمان
بختیاری
استادیار دانشگاه بوعلی¬سینا همدان
rabakhtiary2@yahoo.com
واج /l/ یکی از واجهای زبان فارسی است که دارای چند منشأ متفاوت است. منشأ واج /l/ در شماری از واژههای زبان فارسی نیز مشخص نیست.این مقاله بر آن است تا با بررسی سیر تحوّل واج /l/ و واجهایی بپردازد که در زبان فارسی منجر به شکلگیری واج /l/ شدهاند. در این خصوص سیر تحوّل واج /l/ در دیگر زبانهای خواهر ایرانی نیز بررسی شده است، چرا که این زبانها به نحوی در زبان فارسی تأثیر گذاشتهاند.
در این مورد، تحوّل واج /l/ و واجهایی که منجر به /l/ در فارسی و زبانهای خواهر شدهاند، از هندواروپایی به هندوایرانی و ایرانی باستان، فارسیِ میانه و نو) بررسی شده و در خصوص هر یک از تحوّلات، مثال یا مثالهایی ذکر شده است. در پایان نیز به دستهبندی ریشهشناختی واژگان l - دار فارسی پرداخته شده و منشأ واج /l/ در واژگان l- دار فارسی مشخص گردیده است.
بازخوانهای هندواروپایی,خاستگاه واج /l/,ریشهشناسی,زبانشناسی تاریخی,فارسی
https://jolr.ut.ac.ir/article_21387.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21387_66587c627c019173493fc69f45bd9544.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
ابعاد معناشناختی «باید» در زبان فارسی
FA
محمّد
عموزاده مهدیرجی
دانشیار دانشگاه اصفهان
amouzadeh@fgn.yi.ac.ir
حدائق رضایی
رضایی
hadaegh22@yahoo.com
باید از جمله مقولههای واژگانی در زبان فارسی است که به طور جدّی با مقولة معنایی وجهیت گره خورده و از این روی، دارای ابعاد معناشناختی پیچیده و قابل تأمّلی میباشد. در مقالة حاضر با بررسی و تحلیل شواهدی از زبان فارسی معاصر، برخی از ابعاد معناشناختی و کاربرد شناختی مقولة باید در این زبان مورد مطالعه قرار گرفته است. این بررسی نشان میدهد که مقولة یاد شده، منتقل کنندة طیف گستردهای از معانی وجهی در زبان فارسی میباشد. در این میان در حالی که معانی وجهی معرفتیِ مقولة باید بسیار محدود است، این مقوله، دارای انواع مختلفی از معانی وجهی کنشگر محور میباشد. مسئلهای که ظاهراً با تحلیلهای در زمانی قابل توجیه است. تنوع معانی وجهی باید را میتوان با چارچوبی کاربردشناختی، شرح و توصیف نمود و آن را زاییدة تأثیر بافتهای مختلف بر معنای این مقوله و مرتبط با عناصری چون زمان دستوری و نشانگرهای وجهی دانست.
بافت.,معانی وجهی,وجهیت کنشگر محور,وجهیت معرفتی,ی: باید
https://jolr.ut.ac.ir/article_21388.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21388_eae11c91ecb0b4399140f9d805abd70d.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
بررسی افزایش و کاهش معنایی در ضرب المثلهای زبان فارسی
راحله گندمکار
FA
راحله
گندمکار
rahelegandomkar@yahoo.com
فرآیندهای «افزایش و کاهش معنایی» که نخستین بار از سوی صفوی (1379: 247) معرّفی شد، از جمله ابزارهای مناسب برای توجیه و تبیین بسیاری از پدیدههای معنایی از جمله چگونگی شکلگیری معنی برخی ساختها و نحوة درک آنها از سوی شنونده است. عملکرد فعّال این دو فرایند در مکالمات روزمرة سخنگویان زبان باعث شده تا «افزایش و کاهش معنایی» به عنوان یکی از فرایندهای مهم معناشناختی و پدیدهای انکارناپذیر در مطالعة همزمانی و درزمانی معنی تلقی شود. چگونگی عملکرد این فرایند و کارایی آن را در مورد ده ضربالمثل مطرح و مصطلح در زبان فارسی با استناد به «امثال و حکم» دهخدا (1376) و «کتاب کوچه» شاملو (1377) بررسی کردیم. آنچه از نتایج این ارزیابی به دست آمد حاکی از کارآمد بودن فرایندهای افزایش و کاهش معنایی در توجیه و تبیین چگونگی شکلگیری معنی ضربالمثلهای زبان فارسی است.
افزایش معنایی,انتقال معنایی,تغییر معنایی.,ضربالمثل,کاهش معنایی,معنیشناسی
https://jolr.ut.ac.ir/article_21389.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21389_7c06908123e02ef3728d75f3bf6eeed7.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
توضیحی درباره نقش نحویِ zraiia vourukasaiia
FA
چنگیز
مولایی
دانشیار دانشگاه تبریز
cmowlaee@yahoo.com
مدّتها است که تصوّر میشود zraii? vouruka?aiia صورت مفرد مکانی ریش? zraiiah و vouruka?a است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که این تبیین، نادرست است و سپس بر اساس شواهد متعدد از متن اوستا تبیین دیگری برای آن پیشنهاد خواهد شد.
اوستا,حالت دستوری,ستاک.,یشت
https://jolr.ut.ac.ir/article_21390.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21390_5747a67e87cb277bcd739efc64aabd9a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
نقد و بررسی کتاب «ساخت زبان فارسی » با رویکرد معیارهای نقد و نقدِ بر نقد
FA
لیلا
شریفی
l_lsharifi@yahoo.com
نقد حاضر، نقدی صورتگرایانه در کنار نقد دانشگاهی است. در یک تعریف کلّی و عام، نقد صورتگرایانه (فرمالیستی)، نقدی است که در بررسی یک اثر، اصالت را به صورت (ساخت:فرم) میدهد و عمده توجهش به لزوم وجود رابطهای انداموار و ارگانیک، میان اجزای مختلف یک اثر است؛ به طوریکه تمامی قسمتهای یک نوشته، توانایی پشتیبانی و تقویت یکدیگر را داشته باشند. نقد دانشگاهی نیز که بر اصول استوار است، میکوشد در هر حوزه، پیوندهایی میان نوشته و اصول مرتبط بیابد و بررسی دقیق و موشکافانهای از موضوع به دست دهد؛ بدین ترتیب شاید بتوان نقد صورتگرایانه را زیرعنوان نقد کلنگر ونقد دانشگاهی را زیرعنوان نقد جزءنگر مطرح کرد که هر دو، نوعی نقد فنّی به شمار میآیند.
نقد و بررسی یک کتاب درسی دانشگاهی، تابع اصول و معیارهایی است امّا متأسفانه گاه نقد اینگونه آثار از سوی نقّادان، فقط مبتنی
رابطه انداموار,فرم,نقد,نقد جزءنگر,نقد دانشگاهی,نقد صورتگرایانه,نقد کلنگر
https://jolr.ut.ac.ir/article_21391.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21391_6d1a53ef180761479db35c0f383e3e8d.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای زبانی
1026-2288
2676-3362
1
1
2010
11
22
ساخت فعل در زبان بلخی
FA
محمود
جعفری دهاقی
دانشیار دانشگاه تهران
mjaafaridehaghi@yahoo.com
ساخت فعل یکی از مهمترین مقولههای دستوری در زبانهای ایرانی است. مقایس? ساخت فعل در زبانها و گویشهای ایرانی میتواند بیانگر پیوند این زبانها و بستگی آنها به یک شاخ? زبانی، یعنی زبانهای ایرانی باستان باشد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، یکی بررسی چگونگی ساخت فعل در زبان بلخی و دیگر حصول به این نتیجه است که آیا ساخت فعل در این زبان با دیگر زبانهای ایرانی میانه از هماهنگی و ارتباط کافی برخوردار هست یا خیر؟ برای انجام این پژوهش از دو مجموع? اسناد و متون بلخی گردآوری پروفسور نیکلاس سیمز ویلیامز بهره بردهایم. نتایج حاصل، بیانگر پیوند زبان بلخی با دیگر زبانهای ایرانی میان? شرقی است.
زبان بلخی,شناسه,صفت مفعولی,فعل,مادّه
https://jolr.ut.ac.ir/article_21392.html
https://jolr.ut.ac.ir/article_21392_7960bd897cef380be7f82c0b38cff018.pdf