2024-03-28T23:52:17Z
https://jolr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10267
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
پارامترهای دیرش- بنیاد ریتم گفتار، سنجهای برای تشخیص تقلب فارسیزبانان در گفتار؟
مارال
آسیائی
ماندانا
نوربخش
پژوهش حاضر با استفاده از رویکردی شنیداری- صوتشناختی به بررسی امکان استفاده از پارامترهای صوتشناختی و دیرش-بنیاد ریتم گفتار در تشخیص تقلب فارسیزبانان در تولید گونة ترکی آذری میپردازد. از اینرو، گفتار پیوسته و محاورهای پنج گویشور زبان فارسی معیار و پنج گویشور ترکی آذری گونة تبریزی پس از انجام مراحل اعتبارسنجی مورد تجزیهوتحلیل صوتشناختی و آماری قرار گرفت. تمامی گویشوران فارسی تکزبانه و گویشوران ترکی آذری دوزبانه (ترکی آذری و فارسی) بودند. از هر یک از گویشوران فارسیزبان درخواست شد تا ابتدا خاطرهای را به زبان فارسی (فارسی- فارسی) و سپس همان خاطره را به صورت تقلیدی از ترکی آذری (فارسی- ترکی) بیان نمایند. از گویشوران ترکی آذری نیز درخواست شد تا خاطرهای را یکبار به ترکی آذری (ترکی- ترکی) و بار دیگر به فارسی (ترکی-فارسی) نقل کنند. دادههای فارسی- ترکی، دادههایی هستند که در این پژوهش به عنوان دادههای تقلب فارسیزبانان از ترکی آذری شناخته میشوند. پس از ضبط دادهها، نمونههای صوتی در پنج لایه برچسبگذاری شدند. به منظور یکسانسازی و حذف هرگونه متغیر اضافی از نمونههای آوایی، حدود یک دقیقه (با انحراف معیار ± ۵ ثانیه) از گفتار گویشوران، به منظور انجام بررسیهای صوتشناختی و آماری انتخاب گردید. پارامترهای صوتشناختی و دیرش- بنیاد ریتم گفتار با استفاده از برنامة خودکار تجزیه و تحلیل دیرش استخراج و مورد واکاوی قرار گرفتند. این پارامترها عبارتاند از: میزان واکهای بودن گفتار، انحراف معیار دیرش مناطق همخوانی و واکهای نرمالسازی شده، شاخص تغییر دو به دوی واکهای نرمالسازی شده و سرعت تولید. نتایج بررسی آماری که با استفاده از نرمافزار آماری اسپیاساس انجام شد، نشان داد که پارامترهای مناسب در ایجاد تمایز میان انواع دادههای پژوهش حاضر، پارامترهای میزان واکهای بودن گفتار و سرعت تولید هستند. اگرچه، این دو پارامتر در ایجاد تمایز کلی میان انواع دادههای این پژوهش موفق عمل کردهاند، هیچکدام از این پارامترها توانایی ایجاد تمایز میان دادههای ترکی- فارسی و فارسی- ترکی را نداشتند.
voice disguise
speech rhythm
durational parameters of speech rhythm
forensic phonetics
persian
Azeri
Tabrizi variety
2020
08
22
1
23
https://jolr.ut.ac.ir/article_77589_21f7a9655477d4cc7011f3b97e508172.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
بررسی واژههای مشتق مختوم به پسوند «ـار» در زبان فارسی از منظر صرف ساخت
سحر
بهرامی خورشید
سعیده
قندی
همۀ زبانهای جهان برای تولید واژههای جدید از شیوههای گوناگونی استفاده میکنند. اشتقاق در کنار ترکیب دو فرایند مهم صرفی هستند که نقش اصلی هر دو ساخت صورتواژههای جدید است. در زبان فارسی اشتقاق یکی از فرایندهای پویا و پرکاربردِ واژهسازی است و از جمله مقولاتی است که از دیرباز مورد مطالعه بسیاری از زبانشناسان ایرانی و غیرایرانی قرار گرفته است. در قلمروی اشتقاق، زبان فارسی دارای پیشوندها و پسوندهای بسیاری است که با افزوده شدن به واژههای موجود زبان میتوانند واژههای نو بسازند. یکی از این پسوندها، پسوند «ـار» است که از جمله وندهای نیمهزایای زبان فارسی محسوب میشود؛ اگر چه مشاهدات حاکی از آن است که در زمان حاضر مجدداً جزء وندهای زایای فارسی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساخت اشتقاقی [x-ار] در زبان فارسی از منظر انگاره صرف ساخت است. صرف ساخت با بهره جستن از مفهوم ساخت (بهعنوان جفت صورت و معنا) به توصیف واژههای غیرساده میپردازد. این پژوهش تنوعات معنایی نظاممند، طرحوارههای ممکن ناظر بر عملکرد ساخت [x- ار]، زیرطرحواههای آن و نیز ساختار سلسلهمراتبی این ساخت را در واژگان گویشوران زبان فارسی بررسی میکند. دادههای مورد بررسی در این پژوهش از سه منبع فرهنگ زانسو (کشانی، 1372)، پایگاه دادههای زبان فارسی (PLDB) و شبکۀ هستانشناسی فارسنت گردآوری شدهاند. سپس، واژههای مستخرج در فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381) مورد بررسی قرار گرفته و مواردی که با برچسب منسوخ مشخص شده بودند، کنار گذاشته شدند. این پژوهش، پژوهشی ساختبنیان است که میکوشد به روش توصیفی- تحلیلی الگوهای واژهسازی را بر پایۀ مفهوم «ساخت» و «طرحوارههای ساختی» تبیین نماید. یافتههای پژوهش گویای آن است که پسوند «ـار» در فارسی امروز دارای هفت معنا (کارکرد) گوناگون است و وندی چندمعنا محسوب میشود. این چندمعنایی، نه در سطح واژههای عینی بلکه در سطح طرحوارههای انتزاعی قابل تبیین است و از اینرو آن را چندمعنایی ساختی مینامند. نتایج نشان میدهد که «هستار مرتبط با مفهوم x» معنای سرنمون ساخت [x- ار] است که به عنوان انتزاعیترین همبستگی صورت و معنای ناظر بر عملکرد این دادهها تلقی میشود.
Suffix “-ār”
affixation
construction morphology
constructional polysemy
constructional schema
2020
08
22
25
48
https://jolr.ut.ac.ir/article_77585_c7d0f365dafc1f91d8245ac573f13c86.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
بررسی میزان استفاده از اصطلاحات خویشاوندی بومی و وام واژه های فارسی معادل آنها در کردی کلهری
شهرام
جمالی
حبیب
گوهری
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استفاده از اصطلاحات خویشاوندی بومی و وامواژههای فارسی معادل آنها در کردی کلهری صورت میپذیرد. از لحاظ روش تحقیق، این پژوهش کمی و توصیفی است. میوسکن (1987)، ماتراس (2009) به عنوان چارچوب نظری مورد استناد قرار گرفتهاند. برای تحقق هدف پژوهش حاضر فهرستی از تمام اصطلاحات خویشاوندی تهیه شد و در اختیار افراد شرکتکننده قرار گرفت. بر اساس متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات، افراد شرکتکننده به هشت گروه تقسیم شدند: مردان/ زنان باسواد جوان، مردان/ زنان باسواد مسن، مردان/ زنان بیسواد جوان و مردان/ زنان بیسواد مسن. برای شرکت در مصاحبه و پاسخ دادن به سؤالات، از هر گروه 10 نفر و مجموعاً 80 نفر به گویههای طراحیشده پاسخ دادند. برای هر واژه چندین بافت در نظر گرفته میشد و از افراد خواسته میشد تا واژه مورد نظر (بومی یا معادل فارسی آن) را در آنجا انتخاب نمایند. پس از جمعآوری دادهها، با استفاده از نرمافزار آماری اسپیاساس (نسخه 23)، دادهها مورد تحلیل قرار گرفتند. آنالیز واریانس سه عاملی مورد استفاده قرار گرفت تا رابطه بین متغیر وابسته پژوهش (انتخاب واژه کردی یا معادل فارسی آن) با متغیرهای مستقل پژوهش یعنی سن، جنسیت و سطح تحصیلات مشخص گردد. برخلاف پیشبینی نظریه سلسلهمراتب (میوسکن، 1987)، نتایج نشان داد که میزان استفاده از اصطلاحات بومی بسیار زیاد است. گروههای مختلف از 54.5% تا 100% از موارد از اصطلاحات خویشاوندی بومی استفاده نمودند. از طرفی، چون اصطلاحات خویشاوندی انتخابشده در پرسشنامه دارای خلاء در کردی کلهری نبودند، لذا میزان بالای استفاده از اصطلاحات خویشاوندی کردی منطبق با نظریه خلاء واژگانی (ماتراس، 2009) است. در ارتباط با تفاوتهای بهدست آمده در گروهها، آزمون تحلیل واریانس سه عاملی نشان داد که دو عامل تحصیلات و سن نقش پررنگی در میزان استفاده از اصطلاحات خویشاوندی بومی (معادل فارسی آنها) دارند، درحالیکه عامل جنسیت از لحاظ آماری نقش معنیداری ایفا نمی کند.
kinship terms
borrowing
lexical gap
Kalhori Kurdish
language contact
2020
08
22
49
72
https://jolr.ut.ac.ir/article_77343_7b451949ad067f7eb1dff8a71e2f5ae6.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
بررسی شناختی تأثیر مصنوعات فرهنگی بر درک استعاری مفهوم زمان در زبان فارسی
امیرعلی
خوشخونژاد
عباسعلی
آهنگر
پاکزاد
یوسفیان
مهرداد
مظاهری
در فرهنگهای مختلف، افراد برای ساختن بازنماییهای زبانی زمان از فضا استفاده میکنند. به طورکلی، دو رویکرد مختلف نسبت به عبارتهای زمانی اشارهای مشهود است: یکی استعاره زمانمتحرک و دیگری استعاره ناظرمتحرک. در استعاره زمانمتحرک، زمان به گونهای در حال حرکت به جلو مفهومسازی میشود. درحالیکه در استعاره ناظرمتحرک، ناظر در حال حرکت به جلو مفهومسازی میگردد. هدف این پژوهش بررسی شناختی تأثیر مصنوعات فرهنگیبر درک استعاری مفهوم زمان در زبان فارسی است. دراینراستا، به پیروی از دافی و فیست (2014) سه آزمون بر اساس پرسش مبهم جلسه چهارشنبه مکگلون و هاردینگ (1998) تهیه شد. آزمایش اول بهطور مستقیم ارتباط پاسخها به پرسش جلسه چهارشنبه در دو شرایط تقویمی و فرازبانی را بررسی میکند. آزمون دوم، روابط خاص فرهنگی بین فضا و زمان و نقش جهت رسمالخط فارسی را در استدلال زمانی بررسی میکند. در آزمون سوم، با تکیه بر بازنماییهای مدور زمان، نقش ساعت آنالوگ در رفع ابهام از پرسش جلسه ظهر بررسی میشود. این امر با مقایسه پاسخهای مشارکان با ساعت دارای جهت ساعتگرد و پادساعتگرد انجام گرفت. بدینمنظور، تعداد 40 گویشور فارسیزبان از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان برای انجام آزمونها انتخاب گردیدند. از آزمون همخوانی خیدو برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد دیدگاه افراد در مورد حرکت رویـدادها در زمان نه تنـها ناشی از تجربههایشان از حرکت در فضا میباشد، بلکه ریشه در الگوهای تعاملی آنها با مصنوعات فرهنگی نیز دارد. علاوه بر این، نتایج نشان میدهد که در درک عبارتهای استعاری مبهم زمانی، افراد به طور خودکار به بازنماییهای فضایی درمورد زمان دسترسی دارند و از آنها استفاده میکنند. مشارکانی که با نگاشت فضا-زمان معکوس مواجه شدند، در پاسخهایشان اختلال مشاهده شد که این امر از طریق استدلال زمانی آنها منعکس شده است. در نتیجه، شکل دقیقتری از بازنماییهای زمانی نسبت به گفتار نمادین صرف ارائه میدهند. از این رو، مصنوعات فرهنگی نقش مهمی در فرایند شناختی جسمیشدگی ایفا میکنند که نه تنها به شناخت جسمیشدگی کمک میکند، بلکه بر آن تاثیر نیز میگذارد.
time
Metaphor
Moving Ego Metaphor
Moving Time Metaphor
Cultural Artifacts
2020
08
22
73
94
https://jolr.ut.ac.ir/article_77715_ff9d058382a0ba34ed8e401e1d35b20e.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
بند موصولی عربی و فارسی
بسام
رحمه
حیات
عامری
نجمه
دری
غلامحسین
غلامحسین زاده
عیسی
متقی زاده
ردهشناسی2 شاخهای از زبانشناسی است که شباهتهای ساختاری بین زبانها را بدون توجه به تاریخ آنها مورد بررسی قرار میدهد. بررسیهای زبان شناسان ثابت کرده است که زبانهای مختلف دنیا مشترکاتی نیز دارند که به آنها، جهانیهای زبان گفته میشود؛ بررسی ترتیب سازهها یکی از مهمترین مباحث ردهشناسی زبان است؛ زیرا زبانها در این مورد تنوع بیشتری نشان میدهند و این تنوع دستمایهای برای بررسی ردهشناختی زبان به شمار میآید. یکی از این موارد تنوع، توالی هسته و بند موصولی است. ردهشناسان دو گونه توالی اسم و بند موصولی را در زبانها مشخص کردهاند: هسته - بند موصولی و بند موصولی - هسته. از نظر آنها این دو توالی با آرایش سازههای اصلی زبانها به ویژه (مفعول و فعل) همبستگی دارد. بنابر این طبق پیشبینیهای آنها، توالی هسته - بند موصولی اکثراً در زبانهای فعل - مفعول و توالی بند موصولی - هسته در زبانهای مفعول - فعل هستند. در گفتار حاضر ساخت موصولی در زبانهای فارسی و عربی را در چهارچوب ردهشناسی بررسی میکنیم تا روشن شود که ویژگیهای ساخت موصولی در زبانهای فارسی و عربی چگونه است و چه شباهتها و تفاوتهایی میان این دو ساخت در فارسی و عربی وجود دارد. به علاوه، این پژوهش در پی آن است تا مشخص کند که توالی هسته اسمی و بند موصولی در هر دو زبان چه نسبتی با پیشبینیهای متخصصین رویکرد ردهشناسی دارد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است و جملات مورد بررسی از متون مختلف گونۀ رسمی هر دو زبان فارسی و عربی جمعآوری شده است. بیش از ده هزار جمله مورد بررسی قرار گرفت. از نتایج پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد که روشن شد زبانهای فارسی و عربی از الگوی غالب جهانی در ترتیب بند موصولی و هستۀ اسمی تبعیت میکنند یعنی در هر دو زبان بند موصولی بعد از هستۀ خود قرار میگیرد؛ اما در این زمینه زبان فارسی طبق پیشبینیهای انجامشده برای زبانهای فعل پایان یا زبانهای OV عمل نمیکند. در حالی که زبان عربی با پیشبینیهای ارائهشده برای زبانهای VO سازگار است.همچنین یکی دیگر از نتایج این تحقیق این است که رخ دادن پدیدۀ خروج بند موصولی در زبان فارسی امکانپذیر است ولی در زبان عربی رخ نمیدهد.
Typology
Language Universals
relative clause
Persian language
Arabic Langugae
2020
08
22
95
117
https://jolr.ut.ac.ir/article_77587_3ed1af880d4b728cac530c2f6be0d2e9.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
رتبه بندی و تعامل محدودیتهای مولین در ساخت های دواسمیِ برگشتناپذیرِ زبان فارسی
علی
عربانی دانا
عادل
رفیعی
بتول
علی نژاد
ساختهای دواسمی در پیشینة مربوط به این اصطلاح، این گونه تعریف میشود: «توالی دو کلمه که دارای طبقة دستوری یکسان هستند و عموماً با یک رابط واژگانی به هم مرتبط میشوند». منظور از «دواسمی» در این اصطلاح، مقولة دستوری «اسم» نیست، بلکه یک اصطلاح پوششی است که میتواند مقولههای دستوری اسم، صفت، فعل، قید و حرف را در بربگیرد. یک مسئله مهم در ساختهای دواسمی، ترتیب عناصر و سازهها در این ساختهاست. برای تعیین این ترتیب، مدلی موسوم به مدل محدودیتهاوجود دارد که توسط مولین (2014) مطرح شد. این مدل دارای اصول و محدودیتهایی است که ترتیب قرار گرفتن عناصر در ساختهای دواسمی را مشخص میکند. این محدودیتها عبارتاند از: محدودیتهای معنایی-کاربردشناختی، محدودیتهای واجی-غیروزنی، محدودیتهای واجی-وزنی و محدودیتهای بسامد و ترتیب الفبایی. محدودیتها در این مدل برای تبیین ساختهای دواسمی با هم رقابت میکنند. این امکان وجود دارد که یک محدودیت خاص در مورد همة ساختهای دواسمی کاربرد نداشته باشد و فقط بر روی ساختهای دواسمی خاصی اعمال شود. دلیل جداسازی محدودیتها از یکدیگر به علت تفاوتهای موجود در آنهاست. در این مدل، محدودیتها با هم تعامل میکنند و اغلب همبستگی معناداری با هم دارند. هدف تحقیق حاضر، بررسی ساختهای دواسمیِ برگشتناپذیرِزبان فارسی در چارچوب این مدل، رتبهبندیمحدودیتهای مولین و نیز تعامل و رقابت آنها با یکدیگر برای تعیین ترتیب سازهها در ساختهای دواسمی زبان فارسی است. برای انجام این پژوهش، دادههای تحقیق که مشتمل بر 534 ساخت دواسمی فارسی است، بر اساس مدل محدودیتها مورد تحلیل قرار گرفت، سپس محدودیتهای مولین بر اساس ساختهای دواسمی زبان فارسی رتبهبندی شد و در نهایت تعامل و رقابت این محدودیتها در زبان فارسی مشخص گردید. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که محدودیت واجی-غیروزنی، بیشترین تعداد از ساختهای دواسمی زبان فارسی را تبیین میکند و در رتبة اول قرار دارد، اما محدودیت معنایی-کاربردشناختی، کمترین تعداد از ساختهای دواسمی زبان فارسی را توجیه میکند و از این نظر در مرتبة آخر محدودیتها قرار دارد.
binomial
irreversible
constraints
Ranking
interaction
2020
08
22
119
140
https://jolr.ut.ac.ir/article_77586_4f7597f580196eea62e501a4ee1bd827.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
1
الگوهای مطابقه در ساختهای کنایی در هورامی: رویکردی کمینهگرا
زانیار
نقشبندی
بهروز
چمن آرا
تبیین پدیدۀ مطابقۀ مفعولی به مثابۀ یکی از خصوصیات بنیادین ساختهای ارگتیو همواره یکی از پرسشهای اساسی در رویکردهای زایشی بوده است. در چارچوب رویکرد کلاسیک مفروض در قالب برنامۀ کمینهگرا، حالتنمایی و مطابقه دو پدیدۀ همارزند که هر دو در جریان فرایند اشتقاق نحوی ساختهای زبانی تعیین میشوند با این حال در رویکردهای متأخرتر نظیر رویکرد حالتدهی وابسته، مطابقه همچون فرایندی مرتبط اما مجزا از حالتنمایی در نظر گرفته میشود که بخشی از آن در نحو از طریق سازوکار Agree-Link و بخشی دیگر در سطح رابط صورتآوایی از طریق سازوکار Agree-Copy تکمیل میگردد. مقالۀ حاضر درصدد است تا با بهرهگیری از مفاهیم موجود در رویکرد حالتدهی وابسته و مکانیسمهای پسانحوی مرتبط با آن الگوی مطابقۀ مفعولی را در ساختهای ارگتیو بینشان در هورامی تحلیل نماید. کفایت تبیینی بالایِ رویکرد پسانحوی به کار گرفته شده در تحلیل پدیدۀ مطابقه در جستار حاضر مخصوصاً در بررسی ساختهای ارگتیویی مشخص میشود که در آنها نوع تبلور سازه مالک در ساختهای ملکیای که در جایگاه مفعول مستقیم واقع شدهاند به بروز الگوهای متفاوتی از مطابقه منجر میشود؛ بدین صورت که تبلور عنصر مالک به صورت واژه بستی منجر به مطابقۀ فعل با عنصر مالک میشود و در مقابل، بروز عنصر مالک به صورت گروه اسمی آشکار، موجب مطابقۀ فعل با سازۀ مایملک خواهد شد. در این راستا چنین استدلال میشود که در بخش صرفاً نحوی فرایند اشتقاق ساختهای کُنایی فوق با استفاده از سازوکار Agree-Link سازههایی که به صورت بالقوه توانایی مطابقه با فعل را دارند با عنوان اهداف موجه تعیین میشود و در قدم بعدی و در بخش پسانحوی از طریق سازوکار Agree-Copy شکل نهایی وند مطابقه تعیین میگردد. علاوه بر موارد فوق، تفاوت الگوی مطابقه در ساختهای مورد بحث نیز از طریق دسترسی فرایندهای پسانحوی به ساخت درونی اهداف موجه توجیه خواهد شد. برای اینکه به بتوان پدیدۀ مطابقۀ مفعولی را تبیین نمود به مباحث طرح شده دقت نظر فرمایید.
Hawrami
ergative alignment
agreement
Dependent Case Marking
dependent Case
Possessive Constructions
KP
2020
08
22
141
164
https://jolr.ut.ac.ir/article_78236_cbf4bad6c01a4d085d6543f271af921c.pdf