2024-03-29T10:11:51Z
https://jolr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10443
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
واکاوی تعامل انسان و طبیعت در ضربالمثلهای زبان فارسی از منظر زبانشناسی بومگرا
طاهره
افشار
مریم
عبدی بلوکانی
بحران زیستمحیطی، از مهمترین مسائل قرن 21 محسوب میشود. زبانشناسی بومگرا، عوامل این بحران را، در زبان جستجو میکند. این پژوهش، با هدف بررسی عوامل زبانی مؤثر در تشدید بحران، به واکاوی تعامل انسان با طبیعت، در ضربالمثلهای زبان فارسی میپردازد که دارای بسامد بالایی، در مکالمات روزمره هستند. پژوهش، به روش تحلیلی، توصیفی و کتابخانهای انجام گرفت. در گام نخست، تعداد 373 ضربالمثل، به صورت تصادفی و بر مبنای جدول مورگان، به عنوان جامعه آماری مناسب، از جامعه کل دههزار موردی، از کتاب الکترونیکی «دههزار مثل فارسی و بیست و پنج هزار معادل آنها» تألیف «دکتر ابراهیم شکورزاده بلوری» استخراج شد. سپس، دو مفهوم انسانمحوری و انسانانگاری، بر مبنای معیارهای زبانشناسی بومگرا، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسیها نشان داد که بخش عمدهای از ضربالمثلهای مورد مطالعه، مفهوم انسانمحوری را، با بار معنایی منفی منتقل میکنند. انسانانگاری، گاهی راه گریزی از نگاه انسانمحور به طبیعت شناخته میشود، اما، بررسیها نشان داد که در ضربالمثلهای زبان فارسی، انسان در تخصیص ویژگیهای خود به طبیعت، بخشهای منفی آن را در گونههای غیرانسان، جلوهگر میسازد. این نوع نگاه به طبیعت، جهان را به دو قطب «ما» و «دیگری» تقسیم میکند. نگاه دوقطبی به جهان در عصر حاضر، شاید منشأ بسیاری از مسائل مهم جهانی باشد. بخشی از ضربالمثلها، بر مفاهیم دیگری بجز دو مفهوم فوق، نظیر گونهگرایی، بوممحوری و استعارههای زیستمحیطی دلالت میکردند، که در بخشهای آماری، مورد استفاده قرار گرفت. قابلیت به کارگیری ضمایر یکسان برای انسان و غیر انسان، باهمآیی افعالی نظیر (دانستن، گمان کردن و ...) با گونههای غیرانسان و مفهوم بوممحوری با بار معنایی مثبت، در ضربالمثلهای زبان فارسی مشاهده شد. کاربرد ضرب المثلهایی از این نوع، میتواند در نگرش انسان به طبیعت تأثیر مثبت داشته باشد. با توجه به اینکه، زبانشناسی بوم گرا، بر رابطه بین زبان و محیطزیست استوار است باید گویشوران، در استفاده از زبان، ابعاد آسیبرسان را شناسایی در به کارگیری آن دقت نمایند.
Ecolinguistics
Anthropocentrism
anthropomorphism
Proverbs
environment
2021
01
20
1
24
https://jolr.ut.ac.ir/article_78692_3cb850348a9a7ac15ee9708b1a24d967.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
ستاک بی ستاک: توزیع واژگونه های فعلی برپایۀ نظریۀ صرف توزیعی
مزدک
انوشه
دستورنویسان و زبانشناسان فعلهای زبان فارسی را به دو گونۀ ستاک[1] حال و ستاک گذشته تقسیم میکنند. در مقالۀ حاضر ضمن بازنگری در این تقسیمبندی، نخست یادآور میشویم که برخی از ریشهها[2] دارای یک صورت آوایی یا اصطلاحاً همان واژ[3] هستند و برخی دیگر دو یا چند گونۀ آوایی دارند که واژگونه[4] خوانده میشوند. سپس، بر پایۀ شواهد زبانی و به کمک مفهوم زیر تخصیصی[5] که از ویژگیهای بنیادین نظریۀ صرف توزیعی است، استدلال میکنیم که عنصر دستوری زمان[6] هیچ نقشی در انتخاب و درج واژگونههای ریشه ندارد و حال یا گذشته بودن محیط صرفی نحوی باعث نمیشود که مثلاً ریشۀ انتزاعی «سوزÖ» به شکل /suz/ یا /sux/ درآید. شواهد زبانی نشان میدهند که مشخصههایی مانند مجاورت با واژواج[7] یا واج شامل[8] [D] ، همنشینی با پسوند سببی[9] یا گاهی حضور در مرز سکوت بر توزیع واژگونههای فعلی نظارت میکنند. یافتههای این پژوهش تصریح میکنند که از هر دو منظر تجربی و نظری نهتنها به مفهوم ستاک نیازی نداریم، بلکه حتی با قائل شدن به دو صورت ستاک حال و ستاک گذشته، از تبیین برخی از ساختهای فعلی بازمیمانیم. گفتنی است که در مقالۀ حاضر تحولات آوایی در ریشههای واژگانی را به تغییرات واجی و واژواجی تقسیم میکنیم. تغییرات واجی که پیشبینیپذیرند، تناوبهای خودکار را پدید میآورند، اما تغییرات واژواجی پیشبینیناپذیر، به تولید تناوبهای ناخودکار میانجامند. در این میان، ضمن محدود کردن اصطلاح واژگونگی به اعضای تناوبهای ناخودکار، این پرسش نظری را پیش میکشیم که آیا انگارۀ دستوری در حوزۀ ساختواژه به قواعد ترمیمی نیازی دارد؛ یعنی قواعد زبان ویژهای که با اعمال بر ریشهها و وندها، صورت آوایی آنها را پس از درج تغییر دهند. در این پژوهش ضمن کنار گذاشتن قواعد ترمیمی، یادآور میشویم که واژگونههای هر ریشۀ واژگانی و از جمله واژگونههای مختلف ریشههای فعلی فارسی، از نوع تناوبهای ناخودکارند و اعضای این تناوبها مستقلاً در واژگاه ذخیره میشوند. [1]. stem [2]. root [3]. morph [4]. allomorph [5]. underspecification [6]. tense [7]. morphophoneme [8]. archiphoneme [9]. causative
Present and past stems
tense suffix
allomorph
morphophoneme
underspecification
readjustment rule
2021
01
20
25
48
https://jolr.ut.ac.ir/article_78102_53a74b661b7d291888053875639962c4.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
روند دستوریشدگی انگار / انگاری
فهیمه
تسلی بخش
احسان
چنگیزی
در زبان فارسی امروز، «انگار» و «انگاری» دو قید وجهیاند که بر شک و تردید و تشبیه و تمثیل دلالت دارند. منابع دستوری در خصوص ساخت و کارکرد این دو قید غالباً سکوت کردهاند، اما به نظر میرسد که ساخت «انگاری» را مشابه «گوئی» و «پنداری» و از منشأ فعل دوم شخص مفرد در نظر گرفتهاند. در این پژوهش، صورت و کارکرد قیدهای «انگار» و «انگاری» در دورههای مختلف زبان فارسی بررسیشده و با استفاده از شواهد موجود در آثار فارسی دوران میانه و نیز متون فارسی قدیم (نثر و نظم فارسی پس از اسلام)، روند دستوریشدگی و تبدیل این دو صورت زبانی به قید، با توجه به تحولات معنایی، مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، فعل hangār-/ hangārd در فارسی میانه از درجة قوی ریشۀ kar در زبانهای ایرانی دورة باستان، به معنی «فکر کردن»، با پیشوند ham- ساختهشده و با معنی اصلی «در نظر داشتن»، به کار رفته است. با تحولات معنایی، این فعل معنی «برشمردن» و سپس، «فرض کردن» حاصل کرده است و صورت امر آن، «انگار»، با قرار گرفتن در جایگاه نخستین جمله و پذیرفتن بند پیرو در نقش مفعول، مقولهزدایی شده و ضمن بازتحلیل در ذهن اهل زبان، به قید «انگار» بدل شده است. از سوی دیگر، در فارسی میانه، با افزودن تکواژ ē (یای مجهول) به مادة مضارع، وجه تمنایی فعل ساخته میشده که کارکرد اصلی آن، بیان فرض بوده است. «انگاری» بازماندۀ همین ساخت است که به فارسی نورسیده و بهتدریج، با از میان رفتن شیوة بازنمایی وجه در ساختمان فعل، به قیدی وجهی برای دلالت بر تشبیه و تمثیل و گاه شک و تردید بدل شده است. شباهت آوایی صورت دستوریشدۀ «انگاری» به فعل دوم شخص مفرد از مصدر «انگاشتن»، موجب بازتحلیلشده و بهاشتباه، این قید را از منشأ فعل دوم شخص مفرد در نظر گرفتهاند.
“engâr”
“engâri”
grammaticalization
Middle Persian
Early New Persian
2021
01
20
49
72
https://jolr.ut.ac.ir/article_78374_4611b4936fb53758527fdc8475e6a234.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
عذرخواهی یا عدم عذرخواهی: رویکردی بیناحوزه ای به تحلیل کلام عذرخواهی های رسمی در رسانه های ایران
حدائق
رضائی
عذرخواهی در بیشتر مطالعات، به ویژه در زبان فارسی، از منظری کاربردشناختی و به عنوان یک کنش گفتاری پربسامد مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اما مطالعه حاضر از منظری تحلیل کلامی و با تأکید بر لزوم اتخاذ رویکردی بیناحوزهای در تحلیل کلام، در چارچوب لیکاف (2015)، به تحلیل عذرخواهی های رسمی در رسانه های ایران پرداخته است. در این راستا، شواهد لازم از میان عذرخواهی های رسمی در رسانه های ایران در بین سالهای 1394 تا 1397 گردآوری و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که اولاً بدون اتخاذ رویکردی بینا حوزهای در تحلیل این کنش، بسیاری از جنبه های تعاملی آن مغفول واقع خواهد شد. این مسأله محصول این ویژگی عذرخواهی است که این کنش ابزاری برای حفظ وجهه در بافت تعاملی است و عوامل بینافردی و دیدگاه گوینده، مخاطب و بافت کاربردی نقش مهمی در انتخاب ابزار و شیوه بیان آن دارند. از سویی دیگر رسمی و عمومی بودن عذرخواهی ها پیچیدگی ها در کاربرد آن را دوچندان کرده و باعث میگردد گوینده از همه امکانات زبانی و فرازبانی در سطوح مختلف برای برآوردن هدف ارتباطی بهره جوید. نکته دوم اینکه شواهد نشان داد عذرخواهی های صریح و سرنمونی در این نوع گفتمان به ندرت اتفاق میافتد به نحوی که بسیاری از آنچه به عنوان عذرخواهی در این بافتها اتفاق میافتد را میتوان نمونههایی از عدمعذرخواهی دانست. از آنجا که یکی از پیش انگاشت های اساسی عذرخواهی اذعان به خطا و پذیرش مسئولیت آن است، اجتناب از عذرخواهی صریح در بافت رسمی و رسانهای تلاشی خودآگاه یا ناخودآگاه برای فرار از تبعات بالای عذرخواهی به ویژه در گفتمان سیاسی و عمومی است. نتایج همچنان نشان میدهد، بازنمودهای عذرخواهی را میتوان به صورت پیوستاری در نظر گرفت که در یک انتهای آن عذرخواهی سرنمونی و در انتهای دیگر عدم عذرخواهی قرار دارد. این امر راه را برای در نظر گرفتن عذرخواهی به عنوان مقوله ای سرنمونی و افزودن سطحی شناختی در تحلیل کلام عذرخواهی تسهیل می نماید.
apology
Non- apology
Discourse analysis
speech act
Inter-facial Approach
2021
01
20
73
95
https://jolr.ut.ac.ir/article_79102_9fb05f8a890b8fb60b14430fe57bf82d.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
معناشناسی شناختی تکواژ «گاه» از منظر فرضیۀ ستیز و سازش معنایی
علی
علیزاده
حامد
اکبرپور
فرانک
جمال الدین
محمدرضا
دهقان زاده
هدف از انجام این پژوهش بررسی دقیق تکواژ «گاه» به منظور برشمردن مفاهیم اصلی موجود در آن و کشف سازوکار تبدیل این مفاهیم از دیدگاه معناشناسی شناختی و در چهارچوب فرضیۀ ستیز و سازش معنایی تالمی است. برای این منظور تمامی کاربستهای این تکواژ در فارسی معاصر را از مداخل مربوطه در فرهنگ فارسی دو جلدی صدری افشار و همکاران (1388) استخراج نموده و به بررسی و تحلیل تکتک آنها به روشی تحلیلی- پژوهشی و از منظر کیفیِ مطرحشده در چهارچوب نظری معرفیشده پرداختیم. بدین صورت که پس از ماهیتشناسی طبقات باز و بسته و ایجاد تناظر بین مفاهیم آنها و انواع کاربستهای تکواژ «گاه» و اثبات تبعیت نکردن این تکواژ از یک الگوی ثابت در تعلق به طبقۀ باز یا بسته و به دنبال آن، بازنمودن فرضیۀ ستیز و سازش معنایی ذیل ارائۀ یک سری فرایندهای شناختی تحت عناوین دگردیسی، امتزاج، مجاورت تقابلی، دستگردانی و انسداد و زیرمجموعههای دقیق آنها، پیکرۀ پژوهش را در بوتۀ محک این معیارها گذاردیم تا مشخص شود تکواژ «گاه» با چه تکواژهایی، طی چه فرایندهایی و با چه کارکردی ترکیب میشود و محصول نهایی آن اولاً خروجی کدام فرایند شناختی است و دوماً چه حوزۀ مفهومی را شامل میشود. با توجه به نتایج بهدستآمده مفهوم پایگی در «گاه»، زمان تشخیص داده شد و فرایند شناختی که از طریق آن این مفهوم به مفهوم «مکان» تبدیل میگردد بهعنوان دستاوردی جدید در این حوزه ذیل عنوان «جایگزینی یک مؤلفه از ویژگیهای عرضی یک طبقۀ باز با کل مفهوم پایگی یک طبقۀ پیوستاری (باز/ بسته)» به دست داده شد. همچنین علت این تشکیک در ماهیت «گاه» نیز فرایند شناختی دیگری تحت عنوان «شیءانگاری» شناسایی گردید. بعلاوه مطابق آنچه در بررسی دادهها به دست آوردیم خروجی ترکیبات «گاه» از 4 حالت مکان اجرای فرایند، مکان اثر اجرای فرایند، مکان قرار گرفتن یک شیء (چیز)/جِرم و مکان قرار گرفتن اثر/جهت/امتداد یک شیء خارج نبود که البته در مواردی نیز تلفیقی ظاهر شده بودند.
GAH in Persian
Cognitive linguistics
Cognitive Semantics
Semantic Conflict and Resolution
Space and Time
2021
01
20
97
119
https://jolr.ut.ac.ir/article_79643_f45775110585e0794738b474637dc5fa.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
نقش هستۀ نحوی و جایگاه سازه در پردازش اسامی مرکب غیرفعلی: شواهدی از افراد زبانپریش بروکا
موسی
غنچه پور
شهلا
رقیب دوست
پژوهش حاضر چگونگی پردازش واژههای مرکب غیرفعلی هسته آغازین و هسته پایانی اسم- اسم و تأثیر نقش هستۀ نحوی و جایگاه سازه در پردازش آنها را در زبان فارسی از طریق تکالیف نامیدن در مواجهه و تکرار شنیداری در بیماران زبانپریش بروکا بررسی میکند. سه بیمار زبانپریش بروکا (دو مرد و یک زن) در تکلیف نامیدن، به هنگام مواجهه با تصویر آنها را نام میبردند و در تکلیف تکرار، بعد از شنیدن اسمهای ساده و مرکب، آنها را تکرار میکردند. محرکهای این دو تکلیف شامل 40 اسم (20 اسم ساده و 20 اسم مرکب) و تصاویر مربوط به آنها بود که با استفاده از خطوط سیاه و سفید ترسیم شده بودند. آزمون ناپارامتری ایچ کروسکال- والیس نشان داد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری میان رتبههای خطاهای بیماران در نامیدن و تکرار اسامی مرکب وجود نداشت، حال آنکه میان الگوی خطاهای سازههای آغازین، پایانی و هر دو سازه با هم در تکلیف نامیدن و نیز میان الگوی خطاهای سازهها در تکلیف تکرار تفاوت معناداری وجود داشت. آزمون یومان- ویتنی نشان داد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری میان خطاهای نامیدن اسامی مرکب هستهآغازین و هستهپایانی و خطاهای تکرار اسامی مرکب هستهآغازین و هستهپایانی وجود نداشت. تفاوت معنادار میانگین رتبههای بیماران زبانپریش بروکا در نامیدن اسامی ساده و مرکب و نیز تفاوت معنادار میانگین رتبههای آنها در تکرار اسامی ساده و مرکب نقش ساختار واژه در پردازش اسامی مرکب را نمایان ساخت. بررسی خطاهای اسامی مرکب هستهآغازین و هستهپایانی و نیز الگوی خطاهای آنها نشان داد که هستۀ نحوی نقشی در پردازش نامیدن و تکرار اسامی مرکب هستهآغازین و هستهپایانی نداشت، حال آنکه جایگاه سازه در پردازش آنها نقش داشت. علاوه بر این، پردازش نامیدن و تکرار اسامی مرکب غیرفعلی هستهآغازین متمایز از هستهپایانی بود. همچنین، تحلیل خطاها و الگوی آنها نشان داد که پردازش فرایندهای نامیدن و تکرار اسامی مرکب غیرفعلی هستهآغازین و هستهپایانی از طریق مسیر دوگانه صورت میگرفت.
Broca aphasia
compound nouns
constituent position
processing
syntactic head
2021
01
20
121
145
https://jolr.ut.ac.ir/article_77590_44005d16543327b89c37c26af36fcc25.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
ساختواژۀ تحلیلیپیوندی زبان فارسی بر پایۀ نظریۀ صرف توزیعی
شبنم
مجیدی
مهین ناز
میردهقان
در مقالۀ حاضر انگارۀ «صرف توزیعی» به عنوان شالودۀ نظری با هدف تحلیل ردهشناسی ساختواژی زبان فارسی به کار بسته شده است. بدینترتیب، بر پایۀ یافتههای نظریۀ صرف توزیعی، گرایش ردۀ ساختواژی زبان فارسی در نمودار دوبعدی آیکنوالد (2007) که بر اساس معیارهای ساپیر (1921) ارائهشده، مورد تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش در پی آنیم تا بدانیم: جایگاه زبان فارسی بر روی محور «پیچیدگی درون ساختهای دستوری» کجاست؟ و از منظر «شفافیت مرز میان تکواژها»، زبان فارسی در چه ردۀ زبانی میگنجد؟ در رسیدن به اهداف پژوهش، پیکرۀ زبانی متنوعی از متون فارسی، مشتمل بر داستان، درسنامه، فیلمنامه و مقالههای مختلف زبان فارسی گردآوری شده است. پیکرۀ یادشده، 24 نوع متن گوناگون معاصر را در برمیگیرد و از هریک از آنان، 400 واژه به صورت تصادفی در قالب جمله نمونهگیری شده، که در مجموع 9600 واژه را شامل میشود. نتایج حاصل از پژوهش حاضر، همراه با حصول عدد 1.506 بر مبنای تحلیل دادهها با شاخص کمّی گرینبرگ، نمایانگر آن است که در پاسخ به پرسش اول، گرایش زبان فارسی امروز بر اساس معیار «میزان پیچیدگی درون ساختهای دستوری واژهها» یا همان معیار «ترکیبپذیری واژهها»، به سوی ردۀ زبانهای «تحلیلی» است. یافتۀ دیگر پژوهش را در پاسخ به پرسش دوم آن میتوان چنین برشمرد که زبان فارسی بر اساس معیار «شفافیت مرز تکواژها» که نمایانگر راههای اتصال تکواژهاست، به ردۀ زبانهای «پیوندی» گرایش بیشتری دارد. بدینترتیب، گرایش غالب ساختهای صرفینحوی زبان فارسی از منظر صرف توزیعی که تفاوتهای بنیادین در نوع و شمار تکواژها با صرف واژهگرا دارد، در ردۀ زبانهای «تحلیلیپیوندی» قرار میگیرد. از اینرو، انگارۀ دستوری صرف توزیعی نیز تأییدکنندۀ تحلیلیپیوندی بودن ردۀ ساختواژی زبان فارسی است؛ با این تفاوت که کمتر شدن عدد کمّی بهدستآمده در این پژوهش، نسبت به یافتههای پژوهشهای پیشین، حاکی از آن است که بر پایۀ تقطیع ساختواژی در صرف توزیعی، ساختواژۀ زبان فارسی به ردۀ زبانهای تحلیلی گرایش بیشتری دارد و به سوی تحلیلیتر شدن میرود.
Distributed Morphology
morphological typology
quantitative approach
analytic language
agglutinating languages
2021
01
20
147
172
https://jolr.ut.ac.ir/article_78892_abc0de68cb95e21a753cb10bc439d221.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
بازنگری ساخت هجایی در زبان کردی مرکزی
آزاد
محمدی
محمود
بی جن خان
پژوهش حاضر با بررسی واجی ساخت هجا در زبان کردی مرکزی (سورانی) و مطابقت آن با دیدگاههایی که بر اساس نظام نوشتاری، زبان کردی را دارای ساختهای هجایی CGVCC، CCVC و CCVCCC (به ترتیب بسامد در مطالعات پیشین) میدانند، حضور واکة نرم افراشتة پیشین I// در زیرساخت واجی و یا درج در طی مراحل اشتقاق در گذر به روساخت آوایی را مورد سنجش قرار میدهد. بدین منظور هم از شواهد درونزبانی و هم برونزبانی بهره گرفته میشود. علاوه بر پیکرهای صوتی از گویشوران مریوان و سلیمانیه، شم زبانی گویشوران با پرسشنامههایی دربارة تعیین هجاهای یک واژه سنجیده شده و دادههای اصلی این پژوهش را تشکیل میدهند. شم زبانی گویشوران در کنار شواهدی از تغییرات واکه در واژههای همخانواده و وامواژهها، دادههای درزمانی تغییر واکهها، قواعد واجی با حوزة عملکرد هجا، سلسلهمراتب رسایی و انتخاب رساترین عنصر در مرکز هجا و نیز انتخاب دیگر عناصر همخوانی بهعنوان آغازه یا پایانه، شواهدی هستند که در کنار شواهد آکوستیکی که بیشتر جنبة آوایی دارد، ساخت هجایی زیرساختی در زبان کردی مرکزی را تبیین میکنند. مولفههای اصلی واجشناسی زایشی از قبیل ارجاع به بازنماییهای دوگانة زیرساختی و روساختی و قواعد واجی مرتبط در اشتقاق بهصورت آوایی در کنار قواعد واجآرایی بر توزیع عناصر سازندة ساخت هجایی در تبیین این ساخت مورد استفاده قرار گرفته و مبانی نظری پژوهش را تشکیل میدهند. نتایج پژوهش نشان میدهد که از دو فرضیة رقیب برای حضور واکة I// در روساخت: ۱) حضور در زیرساخت واجی و نگاشت پایا به روساخت؛ ۲) عدم حضور در بازنمایی واجی و ظهور در بازنمایی آوایی تحت تأثیر قاعدة درج واکه، در چارچوب استدلالهای واجشناختی فرضیة اول به اثبات میرسد. با پذیرش حضور این واکه در زیرساخت واجی و عدم تفاوت بین غلت و دیگر همخوانها در جایگاه دوم خوشة آغازه، خوشة آغازین تشکیل نمیشود و ساخت هجایی در زبان کردی مرکزی همانند زبان فارسی معیار به ساخت CV(C)(C) تقلیل مییابد. تنها در روساخت آوایی و به علت محل تولید مشترک غلت و واکة افراشتة پیش از خود، واکه حذف و توالی همخوان-غلت، خوشة آغازین میسازد.
Kurdish language
Central (Sorani) Kurdish
syllable structure
high front lax vowel
phonological representation
2021
01
20
173
198
https://jolr.ut.ac.ir/article_79861_d18875e694fb8efb51c0b6cf924bd737.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
بررسی شناختی ساخت معنای به گویانه از طریق فرایند منفی سازی در زبان فارسی
سجاد
موسوی
ارسلان
گلفام
فردوس
آقاگلزاده
عالیه
کامبوزیا
هدف این مقاله تبیین ساخت معنای بهگویانه از طریق فرایند منفیسازی در چارچوب زبانشناسی شناختی است. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر این است که سازوکار شناختی منفیسازی به چه نحوی عمل میکند که باعث ساخت معنای بهگویانه و به تبع آن انگیختگی ساختارهای زبانی بهگویانه میشود. مقالۀ حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین بهگویی در زبان فارسی میپردازد. دادهها نیز به روش دستی اکثراً از منابع کتابخانهای که شامل چند فرهنگ لغت زبان فارسی بود گردآوری شدند. در این پژوهش نشان داده میشود که فرایند شناختی منفیسازی توسط مفهومساز به طور ارادی بر روی محتوای مفهومی خوشایند اعمال میشود و به تبع آن محتوای مفهومی خوشایند فعال میشود و مورد توجه قرار میگیرد. براساس فرایند منفیسازی، مفهوم خوشایند نفیشده از طریق ساختارهای نفی صرفی و جملهای در سطح زبانی نمود آوایی مییابد و از شدت توجه به مفهوم ناخوشایند که در سطح زبانی بازنمایی نشده است کاسته میشود. به علت بازنمایی مفهوم خوشایند انکار شده در سطح زبانی و براساس نوع الگوی توزیع توجه هدایت شده که در قالب صورتهای زبانی نفی رمزگذاری شده است، گوینده سعی میکند قسمتی از منابع توجهی بر روی مفهوم خوشایند توزیع شود و از شدت توجه بر روی مفهوم ناخوشایند بکاهد. در واقع، گوینده به جای رمزگذاری مستقیم مفهوم ناخوشایند در سطح زبانی، از شیوهای غیرمستقیم استفاده میکند و «مفهوم خوشایند نفیشده» را رمزگذاری میکند. در این ارجاع غیرمستقیم، شدت توجه کمتری به مفهوم ناخوشایند نسبت به زمانی که آن مفهوم مستقیما در زبان بازنمایی میشود اختصاص مییابد. بنابراین، ساختارهای زبانی نفی، مفاهیم را به گونهای ساختاربندی میکنند که پنجرۀ توجه بر روی جنبههای ناخوشایند موجودیت مورد نظر باز نمیشود و آنها را در کانون توجه قرار نمیدهد و از این طریق معنای بهگویانه ساخته میشود. لازم به ذکر است که پژوهش حاضر، تاکیدی دوباره بر تعامل و همپوشانی زبان و دیگر تواناییهای شناختی عام است.
Euphemism
negation
Meaning Construction
attention
Conceptualization
Cognitive linguistics
2021
01
20
199
222
https://jolr.ut.ac.ir/article_78707_e3ee159979837ece0f6c5ae33ad53907.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
شواهد الکتروانسفالوگرافیک بازنمایی عصب شناختی مشخصه های آوایی ,و واجی واکه های زبان فارسی در قشر شنوایی مغز
عباس
نصری
غلامحسین
کریمی دوستان
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مشخصه های آوایی و واجی واکه های ساده زبان فارسی و واقعه های عصب شناختی متناظر با آن در دستگاه شناختی بشر می پردازد. بدین منظور با طراحی آزمایشی تجربی، از 20 نفر از گویشوران زبان فارسی خواسته شد تا به توالی هایی از واکه های ساده زبان فارسی با ترتیب تصادفی گوش کنند و همزمان پاسخ دستگاه عصبی آنان به شنیدن این واکه ها با استفاده از روش الکتروانسفالوگرافی ثبت شد. سپس با استخراج پتانسیل های وابسته به رخداد متناظر با پردازش هر واکه در قشر شنوایی اولیه مغز آنان، ویژگی ها و مشخصات این واکنش ها و نسبت آنان از یک سو با برجستگی های پنجره طیفی سیگنال صوتی (F1, F2 و F2-F1) و از سوی دیگر با مشخصه های ممیز واجی محل تولید و ارتفاع زبان بررسی شد. در این بررسیها مشخص شد قرار گرفتن در معرض هر یک از محرک های مورد استفاده در این آزمایش دستکم در دو مرحله پاسخ عصبی برجسته ای تولید میکند که هر دو، هم با مشخصات طیفی-زمانی محرک و هم با مشخصه های انتزاعی-مقوله ای واکه ها همبستگی آماری دارند. نتایج این پژوهش تاییدی بر این فرضیه است که فرآیند تفکیک ادراکی واکه ها از یکدیگر حاصل روندی تدریجی از نشانگذاری بر اساس برجستگی های صوت شناختی تا مقوله بندی مشخصات واجی است که در مرحله اول در دو نیمکره مغز به صورت متقارن انجام میشود و با برجستگی های صوت شناختی نسبت به مشخصه های واجی همبستگی بالاتری دارد، اما در مرحله دوم بار اصلی پردازش به نیمکره چپ منتقل شده و ویژگی های پاسخ عصبی به هر واکه در این مرحله مطابقت بالاتری با مشخصه های واجی نشان میدهند. بدین ترتیب برجسته ترین ماحصل این پژوهش دستیابی به نقشه «زمان نواختی» پردازش عصبی واکه های زبان فارسی و حوزه ادراکی مشخصه محل تولید واکه در دستگاه شنوایی گویشوران این زبان است. هرچند توان تفکیک اندازه گیری انجام شده در این آزمایش برای بیرون آوردن همبسته عصبی پردازش مشخصه ارتفاع زبان از زیر سایه اثر بزرگ تر مشخصه محل تولید کافی به نظر نمی رسد.
auditory cortex
neurology of language
distinctive feature
Electroencephalography
perceptual representation
vowel system
2021
01
20
223
245
https://jolr.ut.ac.ir/article_79450_70ac24c74ef582fb5a8b083f4fef4a29.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
بند متممی اسم در زبان فارسی
مونا
ولی پور
علی
درزی
بندهای وابستۀ اسم در زبان فارسی به دو دستۀ بندهای موصولی (تحدیدی و غیرتحدیدی) و بندهای متممی اسم تقسیم میشوند. پژوهشگران ایرانی اکثراً ضمن برشمردن تفاوتهای معنایی و نحوی بندهای متممی اسم و بندهای موصولی، این دو را بندهایی مستقل و متمایز دانستهاند. در پژوهش حاضر نشان میدهیم که بندهای اصطلاحاً متممی اسم، نوعی بند موصولیاند و بنا به دلایلی اساساً نمیتوانند متمم واقع شوند. اول اینکه این بندها همچون بندهای موصولی، اختیاری و افزودهاند. دوم اینکه معدود اسمهایی که میتوانند بند متممی بپذیرند، برخلاف افعال متناظرشان از نظر معنایی بر یک رویداد یا فرایند یا عمل دلالت نمیکنند. سوم اینکه رفتار این بندها اتفاقاً شباهت چشمگیری به بندهای موصولی غیرتحدیدی دارد. این شباهت به دلیل معرفه بودن هستۀ اسمی (موصوف) در این هر دو بند است. لزوم معرفگی موصوف برخاسته از وضعیت اطلاعی بند و گفتمانمقید بودن آن است. از طرف دیگر، برخلاف آنچه در پیشینۀ پژوهشهای فارسی آمده، موصوف این بندها لزوماً یک اسم گزارهای نیست؛ اما لزوماً از نظر معنایی دربردارندۀ یک توصیفگر رویدادی است. به همین دلیل است که هر اسمی نمیتواند موصوف این بندها قرار گیرد. در واقع، بندهای متممی اسم، نوعی بند موصولی غیرتحدیدی هستند که محصول موصولیشدن یک موضوع رویدادیاند. از آنجایی که این عنصر، پنهان است و در یکی از فرافکنهای نقشی قرار دارد، بندهای متممی ظاهراً فاقد شکاف/ضمیر سایهاند. بدین ترتیب، بهتر است برای اشاره به این بندها از اصطلاح «بندهای موصولی رویدادی» استفاده شود. تحلیل نحوی این بندها به صورتی مشابه با بندهای موصولی، عدم امکان خروج سازهها و جزیرهای عمل کردن این بندها را نیز تبیین خواهد کرد؛ چراکه بر اساس نظریۀ فاز، گروه متممساز و گروه حرفتعریف فازهایی هستند که سازههای داوطلب خروج ابتدا باید به حاشیۀ آنها حرکت کنند؛ اما شاخص این دو گروه به ترتیب بهوسیلۀ عملگر موصولی و گروه حرفتعریف پر شده است و هیچ عنصری نمیتواند از آن خارج شود.
Complex NPs
relative clause
Clausal complement of noun
Gap
Resumptive pronoun
extraction
2021
01
20
247
269
https://jolr.ut.ac.ir/article_79103_bb1c40e41e6d184302efa124b81e469f.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1399
11
2
سیر تحول پیشوند استمرار از فارسی باستان تا فارسی نو
فتانه
یوسفی
مجتبی
منشی زاده
فرح
زاهدی
در گذشتة زبان فارسی، پیشوندهای فعلی کارکردهای گوناگونی بر عهده داشتند، از جمله کارکرد قیدی و گاهی هم معنای اصلی فعل را گسترش یا محدود یا به کلی دگرگون میکردند. غالب پیشوندهای فعلی در اصل هم به جای قید به کار میرفتهاند و هم به عنوان حرف اضافه. در دورة میانة زبان فارسی، از کارکردهای نقشی آنها به تدریج کاسته شده و زبان به سمت تحلیلیشدگی پیش رفته و پیشوندهای فعلی کمتر باعث تغییر معنای واژگانی فعل شدهاند. به دیگر سخن، به صورت پیشوندهای تثبیتشده و غیرزایا در دورة میانه و سپس در دورة بعدی ظاهر شدهاند. این صورتهای زبانی در روند تحول زبان فارسی، غالباً دستوری شدهاند و نقشهای گوناگون دستوری را بر عهده گرفتهاند. یکی از این صورتهای واژگانی، پیشوند «می» در زبان فارسی امروز است که چنین روندی را پشت سر گذاشته و موضوع این مقاله هم بررسی تحولات تاریخی و نقش آن در زبان فارسی امروز است. در فارسی امروز، «می» بهعنوان پیشوند تصریفی با افعال ماضی و مضارع همراه میشود و نمود استمرار یا عادت را بازنمایی میکند. در این مقاله، سیر تحول «می» از دورة باستان تا فارسی امروز بررسی میشود و به کارکردهای آن در ادوار مختلف زبان فارسی اشاره میگردد. این پیشوند بازماندة صورت *hamaiwa در دورة باستان است که به صورت hamē به فارسی میانه رسیده است. hamē در فارسی میانه قید به معنی «همیشه» است و نمود استمرار و عادت را بازنمایی کرده و جای ثابتی در جمله نداشته و در جایگاههای گوناگون به کار رفته است. در متون ادب فارسی، این پیشوند به صورت «همی» و «می» باقی مانده و به تدریج به فعل جمله نزدیک شده و طی روند دستوریشدگی، کارکرد پیشوند تصریفی بر عهده گرفته است. در فارسی امروز، «می» علاوه بر نمود استمرار و عادت، برای بازنمایی مفاهیم وجهی نیز کاربرد دارد. در جملاتی که مفهوم آرزوی تحققنیافته و فرض نامحقق را بیان میکنند، این پیشوند به فعل ماضی افزوده میشود و کارکرد وجهی بر عهده میگیرد. بدینترتیب، پیشوند «می» که پیشتر روند دستوریشدگی را طی کرده و از مقولة قیدی به پیشوند تصریفی بدل شده و بازنمایی نمود استمرار و عادت را بر عهده گرفته است، در فارسی امروز، دستوریتر شده و در بازنمایی وجه نیز نقش ایفا کرده است.
durative/habituative aspect
adverb
verbal prefix
grammaticalization
irreal modality
2021
01
20
271
285
https://jolr.ut.ac.ir/article_78708_66d8836ad401fb95821ef9f3086160f8.pdf