2024-03-28T17:54:02Z
https://jolr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7590
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
مسئلۀ مجهول در زبان فارسی: رویکردی کمینهگرا
مزدک
انوشه
وجود ساخت مجهول همواره از موضوعات مباحثهبرانگیز در نحو زبان فارسی بوده است. در سنت دستورنویسی و نیز اغلب تحلیلهای زبانشناختی، توالی اسم مفعول فعل متعدی و فعل کمکی «شدن» ساخت مجهول فعلی بهشمار رفته است. در این میان، مقالۀ حاضر میکوشد تا از منظر برنامۀ کمینهگرا و نیز برپایۀ تمایزی که اِموندز (2006) میان پسوند اسم مفعول[1] در مجهولهای فعلی[2] و صفتی[3] قائل است، نشان دهد که آنچه در این زبان فعل مجهول تلقی شده، در واقع محمول مرکب نامفعولی[4] یا بهعبارتی مجهول صفتی است که در آن اسم مفعول، با مقولۀ دستوری صفت، جزء غیرفعلی محمول و «شدن» هستۀ گروه فعلی کوچک است و بنابراین، پسوند اسم مفعول در این ساختها در هر دو سطح صورت منطقی و آوایی حضور دارد. طبق این تحلیل که برپایۀ حرکت فعل در زبان فارسی استوار است، فعل «شدن» برخلاف فعل دستوری[5] «بودن» که نقش و جایگاه دوگانهای در اشتقاقهای نحوی دارد و هم بهعنوان فعل کمکی (در نمود کامل[6]) و هم در مقام فعل ربطی (در جملات اسنادی) ظاهر میشود ـ فاقد چنین کارکرد دوگانهای است و لاجرم این زبان فرافکن بیشنۀ مجهول[7] ندارد. اسم مفعول نیز بهدلیل حضور پسوند «ـه» در صورت منطقی، تعبیر صفتی مییابد. [1].past participle suffix [2].verbal passive [3].adjectival passive [4].unaccusative complex predicate [5].grammatical verb [6].perfect aspect [7].Passive Projection (PassP)
حرکت هسته
مجهول فعلی
مجهول صفتی
محمول نامفعولی
اسم مفعول
2015
05
22
1
20
https://jolr.ut.ac.ir/article_56604_7e7d0fc921030d97760ff73900ae0831.pdf
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
تبیین تغییر تلفظ فعل پیبستیِ /-ast/ در بافتهای گوناگون در چارچوب نظریه بهینگی
بشیر
جم
از بین فعلهای پیبستی که در واقع صورتهای تصریفی و وابستۀ فعل «بودن» در زمان حال هستند بیشترین تغییرات یا فرایندهای واجی در مورد صورت سوم شخص مفرد، یعنی /-ast/ رخ میدهد. این پیبست در برونداد یا بازنمایی آوایی در یک بافت به [as]، در یک بافت دیگر به [s] و در چهار بافت به [e] تبدیل میشود. وجه مشترک همه این بروندادها حذف همخوان /t/ است. تلفظ محاورهای معیار این پیبست در بافتهای گوناگون تحت تاثیر فرایندهای واجی گوناگونی قرار دارد. در این پژوهش استدلال میشود که چه فرایندهای واجی موجب تلفظهای گوناگون این پیبست در بافتهای گوناگون شدهاند. این فرایندها شامل حذف واکه یا درج همخوان میانجی برای برطرف ساختن التقای واکهها، هماهنگی واکه- همخوان، حذف پایانی، درج و افراشتگی هستند. علت اولیۀ رخداد اکثر این فرایندها، واکهآغازین بودن این پیبست است. حذف همخوان نیز دلیل دیگر است. این پژوهش تحلیلی در چارچوب نظریۀ بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004 /1993) انجام شده و هدف آن دستیابی به یک رتبهبندی دربرگیرندۀ نهایی از محدودیتهای مختلف بوده است. این رتبهبندی نهایی تبیین کنندۀ همۀ تلفظهای فعل پیبستیِ /-ast/ در بافتهای گوناگون است. پیش از ورود به تحلیلهای بهینگی ترتیب این فرایندها و تعاملشان با یکدیگر مورد تحلیل قرار میگیرد. نتایج این پژوهش بالغ بر شش مورد است که هر یک بیانگر واقعیتی پیرامون واجشناسی فعل پیبستیِ /-ast/ میباشد.
پیبست/-ast/
التقای واکهها
حذف
درج
افراشتگی
2015
05
22
21
40
https://jolr.ut.ac.ir/article_56640_936a45813ab8faa8144f8603e54e429a.pdf
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
معین شدگی و تحول ساخت مجهول در زبان فارسی از مجهول ایستا به مجهول پویا
فائزه
سعادت مصطفوی
«معینشدگی» از معمولترین موارد دستوریشدگی در زبانها است و به کاربرد افعال واژگانی در نقش فعل معین در برخی ساختهای دستوری اطلاق میشود. در زبان فارسی نیز اکثر فعلهای کمکی امروز، قبل از فارسی دری عمدتاً فعل واژگانی بودند و کاربرد ثانوی آنها در نقش فعل معین نتیجه معینشدگی است. در این مقاله با بررسی روند تحول ساخت مجهول از فارسی باستان و میانه تا فارسی دری به این مسئله میپردازیم که آیا «شدن» که امروز علاوه بر یک فعل اسنادی نقش فعل معین را در ساخت مجهول دارد، در فارسی باستان و میانه نیز چنین کاربردی داشت یا اینکه نقش آن به عنوان فعل کمکی در ساخت مجهول حاصل فرایند معینشدگی در فارسی دری بودهاست. براساس شواهد موجود در متون فارسی باستان و میانه در خصوص چگونگی ساخت مجهول و نیز کاربرد «شدن» قبل از فارسی دری این نتیجه بدست میآید که ساخت مجهول در فارسی امروزی درواقع حاصل تحول از مجهول ایستا به مجهول پویا بودهاست. این تحول به تدریج با گرایش به استفاده از افعالی با مفهوم پویای «شدن» به جای مفاهیم ایستای «بودن» و «استیدن» در ساخت مجهول از فارسی میانه به بعد آغاز شد. اما کاربرد فعل «شدن» به عنوان یک فعل کمکی مجهولساز نتیجه معینشدگی این فعل در فارسی دری بودهاست. همچنین با مقایسه تحول ساخت مجهول در زبان فارسی و تحولی مشابه در برخی زبانهای دیگر نتیجه میگیریم که از منظر ردهشناختی، شکلگیری مجهول پویا فرآیندی است که از یک گرایش غالب در زبان به رفع ابهام بین مفهوم اسنادی و مفهوم مجهول نشأت گرفتهاست.
دستوریشدگی
معینشدگی
افعال کمکی
مجهول پویا
مجهول ایستا
2015
05
22
41
60
https://jolr.ut.ac.ir/article_56641_58ff58e7a2031f1c1901c15634b84607.pdf
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
جایگاه تکیه در تکواژهای وابسته زبان فارسی
عالیه
کرد زعفرانلو کامیوزیا
فرزانه
تاجآبادی
فردوس
آقاگلزاده
تکیه فرایندی آوایی است که در آن هجایی نسبت به هجاهای دیگر برجسته میشود. همة واحدهای واژگانی زبان، صرفنظر از صورت ساختاری و تعداد هجاهای آنها در واژگان، طرح تکیه یا الگوی خاص خود را دارند.با توجه به این موضوع که بیان میشود گرایش عمومی تکیه در زبان فارسی به سمت پایان واژه است و قواعد اعطای تکیة کلمه در این زبان مشروط به شرایط دستوری است، در این تحقیق به دنبال پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا تفاوتی میان انواع تکواژهای وابسته از نظر اعطای تکیه وجود دارد یا نه و در صورت مثبتبودن پاسخ، چگونه میتوان آن را تبیین کرد؟ دادههای این تحقیق در چارچوب نظریة بهینگی استاندارد و با استفاده از نرمافزار OT soft مورد بررسی قرارگرفت. نتایج حاصل از بررسی دادههای این تحقیق، حاکی از آن است که تفاوت مشهود در جایگاه تکیة تکواژهای وابستة زبان فارسی، ناشی از بازنگاشت ساختار نوایی آنها است. این موضوع در چارچوب نظریة بهینگی توسط محدودیتهای نشانداری ALIGN R/L, CLASH و WRAP قابل تبیین است.
تکیه
تکواژ مقید
سطوح نوایی
فارسی
نظریة بهینگی
2015
05
22
61
80
https://jolr.ut.ac.ir/article_56642_9669b7fa87f746540aace13b688929cc.pdf
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
بررسی موج چاکنایی واکههای فارسی با استفاده از الکتروگلوتوگرافی
ندا
موسوی
بتول
علی نژاد
در این تحقیق به بررسی موج چاکنایی واکههای فارسی با استفاده از الکتروگلوتوگرافی میپردازیم. در مرحلۀ اول ویژگیهای موج چاکنایی واکههای مختلف زبان فارسی را مقایسه میکنیم. در مرحلۀ دوم به مقایسۀ موج چاکنایی گویشوران مرد و زن میپردازیم. در این تحقیق برای مقایسۀ ویژگیهای موج چاکنایی از پارامتر نسبت تماس استفاده میشود. دادههای مورد بررسی شامل شش واکۀ زبان فارسی هستند که با استفاده از دستگاه حنجرهنگار و خارج از بافت آوایی ضبط شدهاند. گویشوران شامل چهار مرد و چهار زن هستند. نتایج نشان میدهد که میانگین نسبت تماس واکههای مختلف زبان فارسی با یکدیگر تفاوت معناداری دارد. این نتیجه پیرو رویکرد تعاملی مدل چشمه-پالایه در تولید گفتار است که بر مبنای آن حوزههای مختلف تولید گفتار بر یکدیگر اثرگذارند. همچنین نتایج مقایسۀ موج چاکنایی گویشوران مرد و زن نشان میدهد که پارامتر نسبت تماس موج چاکنایی مردان و زنان تفاوت معناداری دارد. به بیان دیگر مردان و زنان علاوه بر بسامد پایۀ متفاوت، کیفیت واک متفاوتی را هم در گفتار تولیدی نشان میدهند.
موج چاکنایی
نسبت تماس
الکتروگلوتوگرافی
واکه
گویشوران
2015
05
22
81
97
https://jolr.ut.ac.ir/article_56643_6bbf36dadb1fa7e554eabd5542318b30.pdf
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
کاربست رویکرد پیکرهبنیاد تحلیل الگوی استعاری در زبان فارسی: مطالعۀ حوزۀ مقصد خشم
امیرسعید
مولودی
غلامحسین
کریمیدوستان
محمود
بیجنخان
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهومسازی استعاری حوزۀ مقصد خشم در زبان فارسی بر اساس نظریۀ استعارۀ مفهومی است. بدین منظور برای نخستین بار در زبان فارسی برای گردآوری و بررسی دادههای پژوهش، روش پیکرهبنیاد تحلیل الگوی استعاری بر روی پیکرۀ همشهریِ دو به کار بسته میشود و پس از تجزیه و تحلیل دادهها، 42 حوزۀ مبدأ برای «خشم» شناسایی میگردد. همچنین زایایی هر یک از حوزههای مبدأ بر حسب مشخصۀ فراوانی وقوع آنها در پیکره تعیین میگردد. علاوه بر این، با انجام مقایسهای میان نتایج بهدستآمده از این پژوهش و پژوهشهایی که با روش سنتی به گردآوری دادههای حوزۀ خشم در زبان فارسی پرداختهاند، برتری روش پیکرهای پژوهش حاضر تأیید میگردد. همچنین پس از بررسی تطبیقی مفهومسازی خشم بین دو زبان انگلیسی و فارسی مشخص میشود که بسیاری از حوزههای مبدأ پرتکرار در دو زبان مشترک هستند و برخی نیز فقط در زبان فارسی مشاهده میگردند که دلیل برخی از این تفاوتها، مشخصههای فرهنگی مربوط به این دو زبان است.
مفهومسازی استعاری
حوزۀ مبدأ
حوزۀ مقصد
روش پیکرهبنیاد
زایایی
2015
05
22
99
118
https://jolr.ut.ac.ir/article_56645_a7e3ab90876f7334ac06a892f11d6da3.pdf
پژوهشهای زبانی
پژوهشهای زبانی
1026-2288
1026-2288
1394
6
1
نقش صورت نوشتاری ذهنی در تسهیل درک کلمات همآوای ناهمنویسه
فهیمه
نصیب ضرابی
شهلا
شریفی
در برخی موارد پردازشهای ذهنی در درک شنیداری زبان گفتار با دشواری روبهروست. به نظر میرسد فعالسازی صورت نوشتاری کلمات در ذهن میتواند در چنین شرایطی درک را تسهیل نماید. در این مقاله، با توجه به اینکه یافتههای پژوهشی نشان میدهند که پردازش و دسترسی به کلمات همآوای ناهمنویسه از دیگر کلمات دشوارتر است، در پی شناسایی نقش خط نوشتار و صورت نوشتاری واژگان در پردازش و درک این نوع کلمات به هنگام فرآیندهای پردازشی کل به جزء (مانند درک گفتار) بودهایم. به این منظور، یک آزمون انگیزشی براساس انگارهی مرکبی از انگارههای پردازشی و دسترسی لولت، رولفس و مایر (1999) و دل (1990) طراحی شد، که 41 نفر آزمودنی در آن شرکت داشتند. نتایج بدست آمده، فرض تحقیق را مبنی بر فعالشدن صورت نوشتاری کلمات همآوای ناهمنویسه جهت تسهیل درک با اطمینان 95% تأیید کرد.
انگیزش
پردازش زبانی
کلمات همآوای ناهمنویسه
صورت نوشتاری
حوزۀ صورت واژگان دیداری (VWFA)
2015
05
22
119
135
https://jolr.ut.ac.ir/article_56646_96c24ed73cb69f65c43f97fcdadd2d1c.pdf