2024-03-29T19:11:25Z
https://jolr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9446
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
بررسی و دستکاری متغیرهای آکوستیکی جملات سؤالی و تبدیل آنها به جمله خبری بر اساس مدل شیب
مرضیه
بدیعی
بتول
علی نژاد
والی
رضایی
تحقیق حاضر به ارتباط متغیرهای آکوستیکی (دامنه زیروبمی، دیرش و شیب) با نوع جمله (خبری و پرسشی) در آخرین رخداد زیروبمی جملات خبری و پرسشی بله/ خیر در چارچوب مدل شیب میپردازد. از آنجائی که مطالعات انجامشده (ماهجانی، 2003؛ ساداتتهرانی، 2007؛ اسلامی، 2000؛ ماهوتیان، 1997) حاکی از تفاوت جملات پرسشی و خبری در آخرین رخداد زیروبمی است، هدف این است که مشخص شود از لحاظ ادراکی، چه پارامترهای آکوستیکی در تشخیص جملات خبری از پرسشی دخیل هستند؛ بنابراین برای رسیدن به این مهم، ابتدا در بخش تولیدی از تحلیلهای آماری در رابطه با درجات متفاوتی از میزان دیرش، دامنه زیروبمی و شیب در جملات خبری و سؤالی بله/ خیر و سپس در بخش ادراکی ابتدا به دستکاری متغیرهای آکوستیکی دیرش، دامنه زیروبمی و شیب پرداخته شده است و سپس از آزمونهای ادراکی جهت میزان موفقیت کار استفاده شده است. در بخش تولیدی ابتدا چهل جمله پرسشی بله/ خیر و خبری معادل هم توسط پنج گویشور فارسیزبان خوانده و سپس از طریق نرمافزار پرات به تحلیل دادهها و اندازهگیری پارامترهای آکوستیکی پرداخته شد و در ادامه با تحلیل آماری و با استفاده از آزمون تیاستیودنت به مقایسه میانگین متغیرهای مختلف در جملات پرسشی و خبری پرداختهایم. نتایج نشان میدهد میانگین متغیرهای دامنه و دیرش بهجز شیب، در جملات پرسشی بیش از میانگین این متغیرها در جملات خبری است. در مرحله بعد، نقاط آکوستیکی از جمله: سمت راستترین خیز، قله پایانی، دره دوم و دره اول جملات پرسشی تحت دستکاری قرار گرفت تا به جمله خبری متناظر تبدیل شود. در بخش آزمون ادراکی میزان پرسشی و خبری بودن جمله دستکاری شده از طریق پرسشنامه مشخص گردید و معلوم شد که f0 سمت راستترین خیز مهمترین عامل در تشخیص جملات پرسشی از خبری است و دستکاری همه نقاط آکوستیکی به صورت همزمان و یکجا بیشترین تأثیر را بر تعیین نوع جمله دارد.
Question
Statement
Tilt Model
Amplitude
Manipulation
Perception Test
2019
06
22
1
19
https://jolr.ut.ac.ir/article_71998_2209adde5017ce52e228e9bd8064e11a.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
روراستی تعارفها و جنسیت در زبان فارسی: رویکردی شناختی
مریم
بردبار
ارسلان
گلفام
سحر
بهرامی
حیات
عامری
این پژوهش به عدم / روراستی تعارفهای زبان فارسی در دو جنس زن و مرد با استفاده از طرحوارههای فرهنگی به عنوان ابزار تحلیلی میپردازد. دادههای این پژوهش که از بافتهای گفتوگو در تعاملات طبیعی و فیلمهای ایرانی جمعآوریشده، به وسیله روش تحلیل مکالمه بررسی شده است. پژوهشگران با بهکارگیری روش دروننگر 15 طرحوارۀ فرهنگی زیربنایی برای تعارفهای زبان فارسی شناسایی کرده و مدلی ارائه دادهاند. نظریۀ زمینهای برای استخراج طرحوارهها از پیکرۀ هزار تعامل تعارفی به کار گرفته شده است. بدین منظور تعارفهایی که از درون پیکره استخراج و ترانویسی شده است، بررسی شده و تعارفهایی که نیروی منظوری و کاربرد مشترک داشتند شناسایی و به عنوان طرحوارههای فرهنگی خرد طبقهبندی شدهاند. به هر طبقه عنوانی اختصاص داده شده و رمزگذاری اولیه صورت گرفته است. جهت اطمینان از پایایی طبقهبندیها از دو ارزیاب دیگر استفاده شده است. سپس مفاهیمی که در فرهنگ ایرانی پایه و اساس این طرحوارههای خرد تلقی میشود شناسایی و به عنوان طرحوارههای فرهنگی کلان نامدهی شده است. هفت طرحوارۀ کلان در این بررسی منظور شده روراستی تعارفها در دو جنس از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است. تعارفها و بافتهای آنها در پرسشنامه آمده و از پاسخگوها خواستهشده میزان روراستی تعارفها را ارزیابی و به آنها امتیاز دهند. تعارفها به تعداد مساوی از گفتگوهای میان مردها و زنها انتخاب شده و با طرحوارههای زیربنایی مختلف بدون نظم خاصی در پرسشنامه توزیع شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که علیرغم باور عموم به روراستی بیشتر مردها در تعارفات در مقایسه با زنها، گرچه روراستی تعارفات زنها به میزان جزئی بیشتر بوده اما تفاوت معناداری بین روراستی دو جنس وجود ندارد. گرچه طرحوارههای خرد زیربنای (غیر) روراستترین تعارفها در زنها و مردها متفاوت بوده و بازتابندۀ تفاوتهای روانشناختی و اجتماعی آنها است، اما طرحوارههای کلان زیربنایی به تبعیت از شناخت توزیعی، مشترک هست.
Sincerity
Ta'arof
gender
Persian language
Cognitive approach
2019
06
22
21
37
https://jolr.ut.ac.ir/article_71999_b827f4d83c6c6a1041a882c197d20906.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
تناوب واژگونگی در تصریف اضافه / ملکی در زبان کردی گویش سنندجی: تبیینی در چارچوب ساختواژۀ توزیعی
فاطمه
بهرامی
صدف
کلامی
مسئلهای حائز اهمیت در صرف اضافه / ملکی در زبان کردی گویش سنندجی شرایط حاکم بر واژگونگی رابطهنما در این ساختها است. در گروه اسمی معرفه و دارای وابستۀ صفتی، واژ «=æ» برای بیان رابطۀ اضافه/ملکی به کار میرود و چنانچه اسم فاقد وابستۀ صفت باشد، فارغ از معرفه یا نکره بودن، رابطۀ اضافه/ملکی با تکواژ «=i» بازنمایی میشود؛ بنابراین از چهار حالت ممکن برای ساخت اضافی و دو حالت ممکن برای ساخت ملکی، تنها در یک وضعیت، واژ «=æ» ظاهر میشود. همچنین این دو ساخت، تفاوت معنایی اندکی دارند و تنها ساخت ملکی حامل معنای تعلق است. پژوهش حاضر، با تمرکز بر مسائل فوق، ساختهای اضافه/ملکی را در چارچوب نظریۀ «ساختواژۀ توزیعی» بررسی کرده و با تحلیل مراحل اشتقاق، دلیل شباهت ساختاری و محدودیتهای حاکم بر واژگونگی رابطهنما را در هر دو ساخت اضافه و ملکی، به صورتی واحد تبیین کرده است؛ درواقع در مراحل اشتقاق ساخت اضافی/ملکی، ارزش مشخصههای موجود در هستۀ EZ، نتیجۀ رقابت میان دو واژگونۀ «=æ» و «=i» را تعیین خواهند نمود. به این ترتیب، تنها زمانی که مشخصههای تعبیرناپذیر هستۀ EZ بتوانند بهصورت [EZ, +MOD, +DEF] ارزشگذاری شوند، واژگونۀ «=æ» در گره مربوطه درج میشود و در سه حالت ممکن دیگر، بنا بر اصل فرومشخصشدگی، واژ «=i»، در رقابت برگزیده میشود. همچنین تفاوت معنایی میان دو ساخت به مشخصههای صرفی متفاوت موجود در گره متمم رابطهنما وابسته است؛ در ساخت ملکی، هستۀ گروه صفتی بهعنوان متمم EZP دارای مشخصۀ تعبیرناپذیر [POSS] است که الزاماً باید با ادغام متمم ملکی (ضمیر یا اسم)، بهصورت [+POSS] ارزشگذاری شود. وجود همین مشخصه عامل درج واژهای حامل این مشخصه در این گره و طبیعتاً تمایز معنایی ساخت ملکی است؛ بنابراین تمایز معنایی دو ساخت به گره متمم EZP و نه خود گره EZ مربوط است.
Allomorph Alternation
Distributed Morphology
Genitive/Ezafe Construction
Possessive Construction
Sanandaji Kurdish
2019
06
22
39
58
https://jolr.ut.ac.ir/article_72000_73443a24ee1d4c499592062ebce1979a.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
تحلیل نشانه ـ روان کاوی رمان نوجوان «مسابقه دات کام» با رویکرد واسازی
امیر حسین
رحیمی زنجانبر
فاطمه
بستانی
حسین
زارع
نشانه شناسی یک روش خواندن متن است که می تواند جهت خوانشِ متن درون رویکردهای گوناگونی به کار گرفته شود. مهمترین رویکردِ پساساختگرا، واسازی است. اگرچه ساختگرایی مدعی است که «زبان می تواند از انسجام، پایداری و معنا پشتیبانی کند»، اما در نقطۀ مقابل، «واسازی» میخواهد، با به چالش کشیدنِ ادعای ساختگرایان، نشان دهد: زبان و متن معانی روشن خودشان را نفی می کنند و در تردید می افکنند. «واسازی» نقدِ تقابل های سلسله مراتبی ای است که ساختار تفکّر غربی را تشکیل داده اند، تقابل هایی مانند درون/بیرون، حضور/غیاب. با توجه به اینکه نشانه شناسی بررسی روابط نشانه ها و چگونگی سازوکار تولید معنا در متن است، پژوهش پیشِرو خوانشی نشانه شناختی را از رمان «مسابقه دات کام» بر اساس رویکرد واسازی دریدا و نظریات روانکاوانۀ فروید ارائه می دهد. در واقع، این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی و با رهیافت نظریۀ نشانه شناسی واسازی به بررسی روانکاوانۀ شخصیت ها، گفتمان ها، کنش های داستان می پردازد. در راستای اینکه هدف از نقد پساساختگرا ایجاد امکان دلالت های جدید در متن است، هدف تحلیل پساساختگرای پیشِرو پاسخ به سه پرسش اساسی است: اول اینکه چه عوامل واسازیای در گفتمان ها و کنش های ناهشیار شخصیت های داستان مذکور، به مثابۀ نشانه روانی، موجود و مُمِدّ دگرخوانی ای متباین با خوانشِ مسلطِ متن است؟ دوم، با التفاتی که دریدا به نقش روانکاوی در فرآیند واسازی داشته است، چگونه نشانه ها، در جهت دگرخوانی متن، تقابلِ نهاد/فراخود را در سه گانۀ فروید ـ خود/ فراخود/ نهاد ـ واسازی می نمایند؟ و سوم اینکه در متن مذکور چه نسبتی میان سه گانۀ نیکولایوا ـ داستان کودک پیشاهبوطی/ کارناوالی/ پساهبوطی ـ با واسازی دیده میشود؟ فقر پژوهشی در زمینۀ مطالعات نشانه شناختی ادبیات کودک و نوجوان در ایران و عدم توجه بسنده به مطالعات بین رشته ای لزوم پژوهش در این زمینه را انکارناپذیر می نماید. پژوهش پیشِرو برای نخستین بار خوانشی پساساختگرا از متنی در گسترۀ ادبیات کودک و نوجوان در ایران ارائه و نیز نخستین بار است که رابطۀ پساساختگرایی با خوانشِ روانشناختیِ متن را واکاوی می نماید.
Semiology
Poststructuralist
Deconstruct
Psychoanalysis
Young Adult Criticism
Semiotics
Mosabeghe.com
2019
06
22
59
82
https://jolr.ut.ac.ir/article_72001_93d87f2e7fdc3f3bf159c9cb9b76bb89.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
درج همخوان برای جلوگیری از التقای واکه ها در زبان فارسی: یک بررسی آوایی
وحید
صادقی
در یک مطالعۀ آزمایشگاهی درج همخوان غلت [j] و چاکناییهای [?] و [h] برای جلوگیری از التقای واکهها را از طریق مشاهدۀ الگوی تغییرات فرکانس و شدت انرژی سیگنال صوتی بررسی کردیم. تعدادی کلمۀ فارسی حاوی وندهای اشتقاقی، تصریفی یا واژهبست که شامل توالیهای واکهای V1-V2 بودند، انتخاب شدند طوری که V1 عضو پایانی ستاک (ریشه) کلمه و V2 عضو آغازی پسوند باشد. در پیشینۀ مطالعات فارسی چنین بحث شده است که درج همخوان در توالیهای واکهایِ V-V وابسته به مشخصۀ آوایی واکۀ اول است. بر این اساس با توجه به اهمیت V1 در تعیین ماهیت آوایی همخوان میانجی، کلمات طوری انتخاب شدند که شامل هر یک از شش واکۀ زبان فارسی، در جایگاه V1 باشند. دو نوع اندازهگیری صوتی بر روی زنجیرههای آوایی هدف انجام شد؛ یکی در حوزۀ فرکانس (الگوی گذار فرکانسهای F1 و F2 در گذار از واکه به همخوان میانجی و بالعکس) و دیگری در حوزۀ شدت انرژی (شدت انرژی کل و شدت انرژی فرکانسهای میانی و بالا). نتایج نشان داد که درج غلت [j] در V-V باعث تغییر الگوی گذار فرکانس سازهها میشود، ولی درج چاکناییها در این بافت منجر به تغییرات فرکانسی سازهها نمیشود. این نتایج همچنین نشان داد که درج همخوانهای میانجی در V-V منجر به کاهش دامنۀ انرژی فرکانسهای میانی و بالا میشود، ولی دامنۀ انرژی فرکانسهای پایین با درج این همخوانها تغییر نمیکند. بر این اساس، چنین بحث کردیم که مهمترین تغییر صوتی در گذار از واکه به همخوان میانجی و همخوان میانجی به واکه در VGV، تغییر در الگوی زمانبندی ارتعاش تاراواهاست. این تغییر، حداقل تغییر آوایی لازم برای تبدیل ساخت واجی غیرمجازِ V.V به VCV است. از دیدگاه واجی، یافتههای این پژوهش با نظام مشخصهبنیاد چامسکی و هله (1968) مطابقت دارد که بر اساس آن چاکناییها و غلتها به طور مشترک با مشخصههای آوایی [-vocalic] و [-cons] نمایش داده میشوند.
Epenthesis
Palatal Glide [j]
Glottal Consonants [h] and []
Overall Intensity
Intensity of Higher Formant Frequencies
Phonation Type
2019
06
22
83
104
https://jolr.ut.ac.ir/article_72002_e8ba0908b86ebb5b2f4ad2228ef8d92e.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
تحلیل ساز و کارهای منطقی در تولیدات طنزآمیز کودکان پیشدبستانی
سریرا
کرامتی یزدی
شهلا
شریفی
علی
علیزاده
عطیه
کامیابی گل
در این مقاله با هدف بررسی تولید طنز در کودکان پیشدبستانی از دیدگاه زبانشناسی، منبع دانش ساز و کار منطقی را به عنوان مبنای نظری تحلیل برگزیدهایم. ساز و کار منطقی بعد از تقابل انگاره، مهمترین متغیر در نظریه عمومی طنز کلامی است. ساز و کار منطقی در این نظریه، شیوه تحلیل عدمتجانس بین دو انگاره متقابل را بیان میکند. شرکتکنندههای این تحقیق 100 کودک پیشدبستانی 4-6 ساله شامل 50 دختر و 50 پسر بودند که به منظور بررسی تولید طنز از آنها خواسته شد خاطره خندهداری که برای خودشان اتفاق افتاده را تعریف کنند. خاطرات کودکان، فیلمبرداری و در جداولی که به این منظور طراحی و پیادهسازی شد. دلیل خندهدار دانستن خاطره از دید کودک عدمتجانس خاطره کودک است. این عدمتجانس، بر اساس طبقهبندی وارن و مک گراو (2015) که جدیدترین شیوه تحلیل عدمتجانس است تحلیل شد. عدمتجانس در طبقهبندی وارن و مک گراو شامل چهار ساز و کار منطقی غافلگیری، غیرمعمولی بودن، برابرنهادی و تخطی است. نتیجه این تحقیق نشان داد که کودکان در بیان خاطرات طنزآمیزشان بیشتر از ساز و کار منطقی غافلگیری استفاده میکنند و ساز و کارهای منطقی غیرمعمولی بودن و تخطی بعد از ساز و کار منطقی غافلگیری پرکاربردترین ساز و کارهای منطقی در ساخت خاطرات طنز کودکان است؛ در حالی که ساز و کار منطقی برابرنهادی در تولیدات طنزآمیز کودکان بسیار کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. از نظر جنسیتی در سنین پیشدبستانی در نوع و تعداد ساز و کارهای منطقی به کار رفته در تولیدات طنز دخترها با پسرها تفاوت قابل ملاحظهای وجود ندارد. ساز و کار منطقی غافلگیری و غیرمعمولی بودن بالاترین میزان کاربرد را در تولید خاطرات خندهدار کودکان داشته است. کاربرد بیشتر این دو ساز و کار منطقی بیانگر تقابل پایهای است که به لحاظ شناختی نیز مورد تأیید است. تأکید مقاله حاضر مبنی بر استفاده از نظریه عدمتجانس در ساز و کار منطقی طنز در کودکان است و مقاله حاضر قصد دارد این فرآیند را در کودکان پیشدبستانی بین 4-6 ساله با استفاده از این نظریه به چالش بکشد.
Humor
Incongruity Theory
Script Opposition
Logical Mechanism
Pre-school Children
2019
06
22
105
127
https://jolr.ut.ac.ir/article_72003_40747dd971c09f18362b21130678a908.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
توالی متقابلهای واژگانی در زبان فارسی: مطالعهای پیکرهبنیاد
ماندانا
کلاهدوز محمدی
علی
رضا قلی فامیان
فردوس
آقاگل زاده
تقابل نوعی رابطه واژگانی- معنایی است که در قالب آن دو واژه که از بسیاری جهات مشابه هستند به معانی کاملاً متضاد اشاره میکنند. در بررسی توزیع دو واژه متقابل موضوع توالی آنها («الف» «ب» یا «ب» «الف») مطرح میشود. مطالعات انگشتشمار پیشین و مشاهدات نگارندگان در پیکره شفاهی و نوشتاری حاکی از آن است که توالی متقابلها در اغلب موارد تابع نظمی پنهان است. جونز (2002) کوشیده است نظم مذکور را در قالب هفت اصل تبیین کند. اصول مورد نظر شامل اشتقاق ساختواژی، مثبت بودن، بزرگی، ترتیب وقوع رویدادها، جنسیت، واجشناسی و اصطلاحگرایی است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی توالی جفتواژههای متقابل در توالی اولویتدار زبان فارسی مبتنی بر دادههای پیکرهای محقق ساخته و بررسی آن در چارچوب اصول هفتگانه جونز (2002) است. نمونههای مورد استفاده در مطالعه حاضر شامل 4000 جمله دارای جفتواژههای متقابل است که گونههای نوشتاری و گفتاری زبان فارسی دهههای 40 تا 90 شمسی اعم از متون داستانی، مطبوعاتی، رادیویی، تلویزیونی و فضای مجازی را در برمیگیرد. تنوع موضوعی متون و توجه به سیر تاریخی آنها در طول شش دهه به نگارندگان کمک میکند تا با پیکرهای متوازن و طبیعی سروکار داشته باشند و در صورت نیاز با رویکردی تاریخی و درزمانی به تحولات زبانی بپردازند. از منظر مقوله واژگانی، در تشکیل جفتواژههای متقابل، مقوله اسم بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است و مقولات فعل، صفت، قید و ضمیر در رتبههای بعدی جای میگیرند. نتایج تحقیق نشان میدهد که بر اساس چارچوب نظری جونز حدود نیمی از جفتواژههای مورد مطالعه قابل تبیین با اصول هفتگانه هستند و اصولی همچون اصطلاحگرایی، واجشناسی، مثبت بودن و اشتقاق ساختواژی تأثیر بیشتری دارند و در مواردی تفاوتهای فرهنگی و بافتی دلیل نقض برخی از اصول هستند. همچنین مشخص شد که الگوی متداول در توالی جفتواژههای متقابل الگویی است که عضو بینشان بر عضو نشاندار پیشی میگیرد. این امر با یافتههای محققان در خصوص نشانداری سازگار است.
Antonym Sequence
Sequence Rules
Markedness
Corpus
Oral and Written Discourse
2019
06
22
129
140
https://jolr.ut.ac.ir/article_72004_df693af2b6f5dbfba234fdaf240fd159.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
بررسی نحوی ـ معنایی چند حرف اضافۀ سادۀ زبان کردی (گویش سورانی) بر پایۀ نحو ذرهبنیاد
ابراهیم
مرادی
عباسعلی
آهنگر
غلامحسین
کریمی دوستان
در نظریۀ نحو ذرهبنیاد، گرههای پایانی، حاوی مؤلفههای نحوی- معنایی و کوچکتر از تکواژ هستند. بیشتر تکواژها در چندین گره پایانی پخش میشوند؛ بنابراین، تکواژها در درختچهها بازتاب مییابند و نه در یک گره پایانی. هر گره پایانی حاوی یک مؤلفۀ خاص است. این مؤلفهها در یک سلسلهمراتب جهانی به نام توالی نقشها چیده میشوند و از اصلِ یک ویژگیِ واژنحوی-یک مؤلّفه-یک هسته پیروی میکنند. در این نظریه مانند رویکرد کارتوگرافیک، جهانیبودن ساختهای نحوی و چینش ثابت شاخص ـ هسته ـ مـتمم پذیرفته میشود. همچنین، واژگان حاوی درختچههایی است که اطلاعات مفهومی و واجی را در خود دارد. در این راستا، در این نظریه،کوچکترین صورت یک مدخل واژگانی چنین است: ـ اطلاعات واجی، درخت نحوی، اطلاعات مفهومی ـ. به علاوه، بازنمون عملیاتی است که درختهای ساختهشده از رهـگذر نحـو را با درختچههای ذخیرهشده در درون مدخلهای واژگانی پیوند میدهد. این نوشتار سـاختار نحوی ـ معنایی چـند حرفاضافۀ سادۀ زبان کردی (سورانی) را به شیوۀ تحلیلی بر پایۀ نحو ذرهبنیاد میکاود. از آنجا که پیچیدگی ساختواژی نشاندهندۀ پیچیدگی نحوی است و در شـماری از زبانها رابـطۀ بین تکـواژها و هستههای نحوی/مؤلفههای معنایی نمایندۀ آنها یک رابطۀ یک به یک است، در ساخت نحوی زیرین همۀ زبانها باید این رابطه وجود داشته باشد. بررسی دادههای پژوهش حاضر طبق اصل بازتاب بیکر و اصل یکنواختی چامسکی نشان میدهد که اگرچه حروف اضافۀ سادۀ زبان کردی همگی یکتکواژی هستند، همگی، بهجز حروف اضافۀ l{ (در، مکاننما) که یک مؤلفه دارد(مکان)، بیش از یک مؤلفۀ معنایی دارند، یعنی، بین مؤلفههای معنایی/هستههای نحوی و ساختواژۀ آنها رابطۀ یک به یک وجود ندارد. حرفاضافۀ bO: (به، مقصدنما) دو مؤلفۀ مکان و مقصد، حرفاضافۀ l{ (از، مبدأنما) سه مؤلفۀ مکان، مبدأ و مقصد، حرفاضافۀ b{r{w(به سوی) مؤلفههای مکان، مقصد و اندازه و حرفاضافۀ ta (تا) سه مؤلفۀ مکان، مقصد و بست دارد. حرفاضافه w{/b{ (به، با) در حالت ابزاری دارای مؤلفههای ابزار، بهای، اضافه، مفعولی و فاعلی و در حالت بهای دربردارندۀ مؤلفههای بهای، اضافه، مفعولی و فاعلی است. بعلاوه، پژوهش کنونی شیوۀ چینش مؤلفههای این حروفاضافه و دلایل همانندی l{ و w{ را نیز به دست میدهد.
"Nanosyntax"
"Preposition (Locative/Path)"
"Syntactico-semantic feature"
"Kurdish language
2019
06
22
141
160
https://jolr.ut.ac.ir/article_72005_bd90e1be90e7acc8d701b4c3ff96b228.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
ساخت اضافه در زبان فارسی: بررسی پیکرهبنیاد
مینو
نساجیان
راضیه
شجاعی
محمد
بحرانی
ساخت اضافه همواره در نظریههای مختلف زبانشناسی نظیر آوایی، ساختواژی و نحوی حائز اهمیت بوده است و زبانشناسان ایرانی تاکنون تحلیلهای متفاوتی از این ساخت به دست دادهاند. عدم تظاهر کسرۀ اضافه در نوشتار، ابهامات بسیاری را در تحلیل و درک متون فارسی موجب شده است و برنامههای مختلف پردازش زبان اعم از برچسبزن اجزای کلام، تشخیص موجودیتهای ناممند، تشخیص کلمات هممرجع، تبدیل متن به گفتار، ترجمة ماشینی، تجزیة نحوی جملات و غیره را با چالشهای بسیاری روبرو ساخته است. به همین روی، شناسایی جایگاه این عنصر از مهمترین چالشهای پردازش متون زبان فارسی بهشمار میرود. پژوهش حاضر میکوشد تا به شیوهای تحلیلی و پیکرهبنیاد و از منظر دستور وابستگی به بررسی ساخت اضافه بپردازد. از آنجا که دستور وابستگی به لحاظ سادگی، استفاده کم از فضای حافظه رایانه و تسریع در امر پردازش در مطالعات پردازش متن در حوزة زبانشناسی رایانشی از اهمیت چشمگیری برخوردار است، بهترین پایگاه نظری را برای این دست مطالعات فراهم میآورد. به همین سبب، پژوهش حاضر در تلاش است تا با استفاده از این دستور روشی قاعدهمند جهت تشخیص کلمات حاوی نشانۀ کسرۀ اضافه در متون فارسی ارائه دهد. بدین منظور، با ارائة کلیة ساختهای نمونهای که حاوی نشانة اضافه هستند و از پیکرة وابستگی زبان فارسی دانشگاه اوپسالا استخراج شدهاند، در چارچوب دستور وابستگی به تجزیه و تحلیل آنها خواهیم پرداخت. از رهگذر این بررسی، تنها هفت قاعدۀ منطقی برای درج کسرۀ اضافه در گروههای غیرفعلی اعم از گروههای اسمی، صفتی، حرف اضافهای، قیدی، گروههایی با بیش از یک وابستة پسین، گروههایی با بیش از یک وابسته از نوع گروه و ساختهای همپایه استخراج میشود که با استناد به آنها میتوان در انواع پیکرههای وابستگی و سامانههای رایانهای مبتنی بر تجزیة وابستگی به شناسایی جایگاه نشانۀ اضافه پرداخت. افزون بر این، در این پژوهش به جایگاههای نشانة اضافهای نیز اشاره خواهد شد که تاکنون در پژوهشهای نظری و رایانهای پیشین به آنها پرداخته نشده است.
Ezafe Marker
Ezafe Construction
Ezafe Insertion Rules
Dependency Grammar
Persian Text Processing
2019
06
22
161
182
https://jolr.ut.ac.ir/article_72007_373e4490bf4873ea80fda2a1a786ac45.pdf
Language Research
Lang Res
1026-2288
1026-2288
1398
10
1
انتخاب راهبردهای کنش گفتاری تقاضا در زبان کردی بر اساس دو عامل اجتماعی جنسیت و قدرت
چیا
شیخ محمدی
ناهید
یاراحمد زهی
امیر
محمدیان
پژوهش حاضر که در حوزۀ کاربردشناسی و جامعهشناسی زبان انجامشده، به بررسی و تحلیل نوع و تعداد راهبردهای بیان تقاضا در زبان کردی-گویش مُکری- با در نظر گرفتن تأثیر یا عدم تأثیر عوامل اجتماعی نظیر جنسیت کاربر زبانی و سطح قدرت مخاطب میپردازد. بدین منظور، جهت گردآوری دادهها، پرسشنامۀ آزمون تکمیل گفتمان حاوی 12 موقعیت میان 130 نفر از گویشوران کردزبان (زن و مرد به تعداد مساوی با محدودۀ سنی بین 25 تا 35 سال و حداقل سطح سواد کارشناسی) بومی شهرستان مهاباد واقع در جنوب استان آذربایجان غربی توزیع گردید. علاوه بر پرسشنامه از روش مشاهدۀ مستقیم (حدوداً 7 ساعت ضبط مکالمۀ روزمره در موقعیتهای مختلف اما کاملاً طبیعی و غیر تصادفی) استفاده شد تا بتوان دادههایی معتبر به لحاظ آماری جمعآوری نمود. الگوی درک کنشهای گفتاری بین فرهنگی بلوم-کولکا، هاوس و کاسپر (1989) به عنوان چارچوب نظری اصلی پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. در کنار این الگو، از راهبردهای ادب براون و لوینسون (1987) نیز به عنوان ابزاری کمکی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت بین زن و مرد در انتخاب نوع راهبردهای بیان تقاضا معنادار است و سطح قدرت مخاطب بر روی انتخاب راهبردها تأثیر معنادار میگذاشته و نیز انتخاب راهبردها در هر دو جنس فارغ از تفاوت آنها در سطح قدرت نیست. در رابطه با راهکارهای حمایتی از «وجهۀ مثبت و منفی» در نظریه ادب زبانی براون و لوینسون (1987) باید گفت که نتایج این پژوهش در زمینۀ تمایل به ارتباط و تعامل افراد با یکدیگر بهعنوان اعضای یک گروه واحد با مفهوم وجهۀ مثبت سازگار است. همچنین، یافتههای این پژوهش متضمن این نکته است که زبانشناسان در مقام برنامهریزان آموزشی، میبایست به تبیین تفاوتهای جامعهشناختی زبان در امر تدریس زبان کردی به غیر کردزبانان بپردازند تا از مشکلات و نقایص احتمالی در ارتباطات و تعاملات فردی این زبانآموزان با افراد کردزبان کاسته شود.
Pragmatics
Sociolinguistics
Discourse Completion Test (DCT)
Request Speech Act
Politeness
gender
power
2019
06
22
183
202
https://jolr.ut.ac.ir/article_72008_ecff8205c61d49cefcb7ca9c934a7815.pdf