Document Type : Research Paper

Author

استادیار گروه زبان‌شناسی دانشگاه محقق اردبیلی

Abstract

Harmony and disharmony are generally considered in isolation in the phonological literature. This has led to a striking asymmetry in their analyses. In this article, it is argued that both phenomena call for a parallel treatment and that this can be accomplished within Correspondence Theory.Correspondence Theory provides a general framework for defining faithfulness constraints. What happens in vowel harmony or any kind of assimilation is intuitively the same as what is encoded in one of the basic faithfulness constraint families of OT: IDENTITY(f) says that segments in one representation (usually input) should agree in feature specifications with correspoding segments in another representation (usually output). Here there is surface or syntagmatic correspondence relations between two distinct elements within one representation, that is, vowels in adjacent syllables in roundness and backness in surface representation.Following Inkelas’ (1994) theory of under specification, the approach divides harmony systems into structure changing and structure filling harmony types. Features participating in vowel harmony are underspecified in lexicon and are specified based on correspondence relations with adjacent features in output. All disharmonic features are specified in lexicon and do not change based on structure filling harmony.

Keywords

  1. مقدمه

    در این مقاله، هماهنگی واکه‌ای و ناهماهنگی واکه‌ای در واکه‌های زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب نظریه تناظر[1] بررسی می­شود. هماهنگی واکه‌ای یک فرایند واجی است که در آن واکه‌های موجود در یک محدودۀ خاص (معمولاً واکه‌های یک کلمه) در یک یا چند مشخصه واجی با یکدیگر هماهنگ می‌شوند (کنستویچ، 347:1994). فرایند هماهنگی واکه­ای همواره توجه زبان­شناسان را به خود جلب کرده است. برای بررسی این موضوع چارچوب‌های نظری متفاوتی در زبان‌های مختلف بکار بسته شده است. از آنجا که در اعمال این فرایند موانعی از جمله واحد واجی تیره و یا ناهماهنگی واکه‌ای نیز ملاحظه می­شود، برخی از چارچوب‌های نظری به درستی از عهده تبیین این مسائل برنیامده‌اند. بنابراین یافتن چارچوب نظری که بتواند به طور دقیق و کار­آمد از عهده تبیین این فرآیند برآید، همیشه مورد علاقه و توجه زبان­شناسان بوده است و به این دلیل مقالات متنوع و زیادی در زبان‌های مختلف درباره این موضوع به رشته تحریر درآمده است. هدف مقاله حاضر، مطالعه هماهنگی واکه‌ای بر روی داده­هایی از زبان ترکی آذربایجانی رایج در آذربایجان ایران (گویش مشگین­شهری) در چارچوب نظریه تناظر است. وجه تمایز این مقاله با کارهای دیگران در این است که در این مقاله در صدد هستیم موارد هماهنگی واکه­ای و ناهماهنگی واکه­ای را در قالب یکسری ثابتی از محدودیت­های نقض­پذیر توجیه کرده و در نتیجه تحلیل یکدستی از این فرایندها بدست بیاوریم.

     

    2- چارچوب نظری

    2-1- نظریه تناظر

    نظریه تناظر در واقع چارچوبی برای تعریف محدودیت­های پایایی است (مکارتی، 2008: 195). بر اساس نظریه تناظر هر گزینه­ای که توسط مولد ایجاد می­شود تنها یک برون­داد نیست بلکه رابطه بین درون­داد و برون­داد را هم شامل می­شود. به این رابطه درون­داد با برون­داد، رابطه تناظر می­گویند. نظریه تناظر چارچوبی برای تعریف محدودیت­های پایایی است. بر اساس نظریه تناظر می­توان محدودیت­های پایایی را در سه گروه زیر تعریف کرد:

    1- MAX-IO: هیچ عنصری نباید در برون­داد حذف شود .

    2- DEP-IO: هیچ عنصری نباید در برون­داد درج شود .

    3- IO-IDENT(F): در نگاشت درون­داد به برون­داد هیچ مشخصه­ای نباید تغییر کند.

    در نظریه تناظر هر عنصر درون­دادی باید عنصری متناظر با خود در برون­داد داشته باشد و هر عنصر برون­دادی باید عنصری متناظر با خود در درون­داد داشته باشد. اگر این تناظر به هم بخورد، در حالت اول محدودیت MAX و در حالت دوم محدودیت DEP نقض می­شود و برای نمایش دادن یکسانی مشخصه­های واجی محدودیت IDENT(F) اعمال می­شود.

     

    2-2- هماهنگی واکه‌ای در نظریه تناظر

    بر اساس محدودیت پایایی IO-IDENT(F) عناصر درون­دادی و عناصر برون­دادی متناظر، باید از نظر مشخصه مورد نظر یکسان باشند. در هماهنگی واکه‌ای که یک عنصر واجی از نظر یک یا چند مشخصه واجی با عنصری در هجای مجاور هماهنگ می‌شود، می‌توان رابطه تناظری را در نظر گرفت که در آن به جای تناظر درون­داد- برون­دادی، عناصر مجاور در برون­داد با هم متناظر می‌شوند. بنابراین برای اینکه بتوانیم هماهنگی واکه‌ای را با استفاده از خانواده محدودیت‌های پایایی نمایش دهیم، محدودیت پایایی (F)IDENT را به گونه­ای تعریف می‌کنیم که تناظر عناصر مجاور در برون­داد را هم در برگیرد (کرامر، 2003 نقل از مکارتی و پرینس، 1995 : 264).

    (F)IDENT: عناصر واجی متناظر، ارزش یکسانی برای مشخصه (F) دارند.

    تفاوت اصلی این نوع جدید محدودیت (F)IDENT با محدودیت پایایی که قبلاً توسط مکارتی و پرینس مطرح شده بود، این است که در محدودیت پایایی اولیه تناظر بین عناصر درون­داد با برون­داد مد نظر بود اما در تعریف جدید، تناظر بین عناصر برون­دادی مجاور را هم شامل می‌شود. کرامر این محدودیت جدید را محدودیت یکسانی همنشینی[2] می‌نامد.

    Syntagmatic Identity (S-IDENT(F)) : اگر x یک عنصر (واحد) واجی از نوع Т در بازنمایی R باشد و Y یک عنصر واجی مجاور با آن در بازنمایی R باشد. اگر x دارای مشخصه [Fα] باشد باید Y نیز دارای مشخصه [Fα] باشد (Т می‌تواند یک عنصر واجی، هجا، مورا یا پایه باشد).

     در رابطه تناظر درون­داد- برون­دادی عناصر متناظر در سطوح بازنمایی متفاوتی قرار دارند، اما در رابطه تناظر همنشینی دو عنصر متمایز در یک سطح بازنمایی که همان برون­داد هست، قرار دارند. به عبارت ساده­تر محدودیت فوق بیان می‌کند برای مشخصه  [F]هر عنصر واجی، هجا، مورا یا پایه باید دارای ارزش یکسانی با عنصر واجی، هجا، مورا یا پایه مجاور باشد. بر اساس محدودیت اخیر، حوزه نوایی به عنوان لایه‌ای در نظر گرفته می‌شود که مشخصه(ها)ی واجی هماهنگ­شونده می‌تواند در آن قرار بگیرند. با پذیرش این فرض که تنها مشخصه‌های واکه‌ای می‌توانند در مقوله‌های نوایی مانند هجا یا مورا قرار بگیرند، مشکل مجاورت در مورد هماهنگی واکه‌ای برطرف می‌شود. چون زمانی که مشخصه‌های واجی هماهنگ شونده در این لایه نوایی قرار می­گیرند، در سطح زبرزنجیری با هم مجاور می‌شوند. اگر همه مشخصه­های واکه­ای در درون­داد به طور کامل ارزش­گذاری نشده باشد، برای اینکه آن واکه بتواند در برون­داد تظاهر آوایی پیدا کند، باید همه مشخصه­های آن به طور کامل ارزش­گذاری شود. به عبارت دیگر اگر همه مشخصه­های واکه V2در درون­داد ارزش­گذاری نشده باشد، در برون­داد با اعمال فرایند هماهنگی واکه­ای مشخصه­های واکه مجاور V1  را می­پذیرد و با واکه v1  در مشخصه مورد نظر هماهنگ می­شود. با این هماهنگی واکه­ای محدودیت S-IDENT(F) برآورده می­شود. در این مقاله در فرایند هماهنگی واکه‌ای نگرش تکمیل مشخصه[3] را برای مشخصه­های هماهنگ­شونده بکار می­بریم که در بخش 2-3 به تفصیل توضیح داده خواهد شد. پس بر اساس محدودیت S-IDENT(F) مشخصه ارزش­گذاری­نشده در برون­داد توسط واکه مجاور ارزش­گذاری می­شود. برای اینکه این فرایند توسط محدودیت DEP تخلف محسوب نشود، باید در مفهوم محدودیت DEP تجدید نظر شود. محدودیت DEP اولیه، ناظر بر رابطه درون­داد با برون­داد است. بنابراین محدودیت­DEP باید به گونه‌ای تعریف شود که اجازه دهد واکه‌هایی که دارای مشخصه یا مشخصه‌های ارزش­گذاری­نشده هستند، توسط محدودیت S-IDENT(F) با واکه مجاور هم ارزش شده و ارزش­گذاری شوند. به عبارت دیگر محدودیت DEP اجازه تناظر برون­داد با برون­داد را بدهد. به همین دلیل محدودیت DEP باید به نوعی تعدیل شود. پس محدودیت DEP را این­گونه تعریف می‌کنیم (کرامر، در دست چاپ: 17 ).

     :DEP-X هر X باید در برون­داد توسط رابطه تناظر ارزش­گذاری شود.

    برای مثال اگر واکه v از نظر مشخصه [round] در درون­داد ارزش­گذاری نشده باشد و در برون­داد فاقد ارزش باشد، محدودیت DEP-X نقض می‌شود.

     

    2-3- تغییر ساخت[4]  و تکمیل ساخت[5]

    در این مقاله معتقدیم که واکه­هایی که در فرایند هماهنگی واکه­ای شرکت می‌کنند، در درون­داد به طور کامل ارزش­گذاری نشده­اند و در برون­داد توسط رابطه تناظر برون­داد با برون­داد ارزش­گذاری می­شوند. در مورد ارزش مشخصه­ای عناصر واجی دو نگرش وجود دارد. در نگرش اول همه مشخصه‌های واجی عناصر واجی در بخش واژگان به طور کامل ارزش­گذاری­شده[6] محسوب می‌شوند و فرایندهای واجی نظیر هماهنگی واکه‌ای یا باعث تغییر آن مشخصه می‌شوند و یا نمی‌توانند بر آنها عمل کنند. به این نگرش، نگرش تغییر ساخت می‌گویند. در نگرش دوم اعتقاد بر این است که برخی مشخصه‌های واجی از قبل ارزش­گذاری­شده و برخی دیگر ارزش­گذاری­نشده هستند. به عبارت دیگر در این نگرش مشخصه یا مشخصه‌هایی که در فرایندهای واجی شرکت می­کنند، ارزش­گذاری نشده در نظر گرفته می­شوند و فرایندهای واجی نظیر هماهنگی واکه‌ای به این مشخصه‌ها بر اساس شرایط واجی ارزش مناسب را تخصیص می‌دهند. به این نگرش، نگرش تکمیل ساخت می‌گویند. ارزش­گذاری­نشدن زمانی مجاز است که یک عامل خارجی تعیین­کننده مشخصه مورد نظر باشد. برای مثال در زبان ترکی که مشخصه پسوندها توسط ستاک تعیین می­شود، واکه پسوند نباید در زیرساخت ارزش­گذاری شود چون عامل خارجی ارزش آن را مشخص می­کند (کول و کیسبرث،1994: 2). ارزش­گذاری­نشدن مشخصه­(ها)­ی عنصر واجی موضوعی است که توسط استنلی[7] (1967)، مهانان[8] (1991)، اسمولنسکی[9] (1993)، و استریاد[10] (1994) به آن اشاره شده است (اینکلاس، 1994). آرچ­انگلی (1988) بیان می‌کند بر اساس نظر چامسکی و هله (1968) تنها مشخصه‌های خاص در واژگان تعیین می‌شوند و مشخصه‌های قابل پیش­بینی بعداً از طریق قواعد بدست می‌آیند. نگرش ارزش­گذاری­نشدن از آنجا ناشی می‌شود که مشخصه‌های تمایز­دهنده قابل پیش­بینی از طریق قواعد بدست می‌آیند. ریس (2003) بیان می­کند تنها دلیل برای ارزش­گذاری­نشدن در زیرساخت یا درون­داد برای هر مشخصه واجی بیان تناوبات واجی به روش بهینه است. اینکلاس برای اثبات ضرورت پذیرش مشخصه ارزش­گذاری­نشده مثال­هایی از زبان ترکی استانبولی ارائه می­کند(اینکلاس، 1994 به نقل از اینکلاس و اورگون[11]، 1994 ). در زبان ترکی آذربایجانی نیز چنین مواردی مشاهده می­شود. همخوان انسدادی پایان تکواژ برای مشخصه [voice] دارای سه نوع تقابل به شکل زیر است:

    1- تناوب در مشخصه [voice] در همخوان انسدادی در پایان تکواژ

       (1) ɡɑnɑt        بال ɡɑnɑd-dɑr  بال­ها

    در مثال­های بالا همخوان انسدادی در پایان کلمه به صورت بی­واک /t/ ظاهر می­شود اما با افزودن پسوند به صورت واکدار /d/ تولید می­شود به عبارت دیگر در مشخصه [voice] دارای تناوب واجی است.

    2- همخوان انسدادی بی­واک بدون تناوب واجی در مشخصه [voice]

        (2) ɑt اسب           ɑt - ɯ اسب را              

    در مثال­های بالا همخوان انسدادی پایان تکواژ هم در پایان کلمه و هم با افزودن پسوند به صورت بی­واک تولید می­شود و با تغییر شرایط واجی، مشخصه [voice] تغییر نمی­کند.

    3- همخوان انسدادی واکدار بدون تناوب واجی در مشخصه [voice]

        (3)dɑd               مزه dɑd - ɯ           مزه اش  

            در مثال­های بالا همخوان انسدادی پایان تکواژ هم در پایان کلمه و هم با افزودن پسوند به صورت واکدار تولید می­شود و با تغییر شرایط واجی، مشخصه [voice] تغییر نمی­کند. این موارد نشان می­دهند که در زبان ترکی آذربایجانی نیز همخوان انسدادی پایان تکواژ برای مشخصه [voice] دارای سه نوع تقابل هست. برای نشان دادن حالت تناوب، مشخصه ارزش­گذاری­نشده را می­پذیریم. بنابراین در این مقاله معتقد به نگرش تکمیل ساخت هستیم.

     

    3- هماهنگی واکه­ای در درون ستاک و هماهنگی ستاک با پسوندها

    متداول­ترین هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی مربوط به مشخصه [round] و  [back] است. هماهنگی واکه­ای در این مشخصه­ها در درون ستاک و همچنین بین ستاک و پسوند (ها) مشاهده می­شود. همچنین در فرایند درج نیز هماهنگی در هر دو مشخصه­ی [back] و [round] صورت می­گیرد. در مورد هماهنگی در مشخصه [round] در درون تکواژ محدودیتی وجود دارد. بدین معنی که هماهنگی در مشخصه [round] زمانی صورت می­گیرد که واکه دوم دارای مشخصه ثابت [+high] باشد(کرچنر، 1993 : 1). داده­های زیر موید این مطلب هستند:

    جدول 3-1: هماهنگی واکه­ای در مشخصه­های [back] و [round] در درون ستاک

معنی

تکواژ

زلال

duru

پوسیده

ʦyryc

بینی

bɯrɯn

در مثال­های جدول 3-2 علیرغم اینکه واکه اول دارای مشخصه [+round] است، واکه دوم نتوانسته در مشخصه [+round] با آن هماهنگ شود. چون واکه دوم تکواژ مشخصه­ی [+high] ندارد.

جدول 3-2: هماهنگی واکه­ای در مشخصه [back] و عدم هماهنگی واکه­ای در مشخصه[round] در درون ستاک

معنی

تکواژ

بچه

ʔuʃɑx

سگ

cøpah

نان

ʦørah

 

 

 

در این زبان پسوند (ها) نیز با تکواژ ستاک هماهنگ می­شوند. پسوند (ها) همواره با آخرین واکه ستاک هماهنگ می­شوند (کنستویچ، 1994 : 351). هماهنگی واکه­ای پسوند (ها) با ستاک نیز در مشخصه­های [back] و [round] صورت می­گیرد. داده­های زیر هماهنگی واکه­ای ستاک و پسوند را در مشخصه­های [back] و [round]نشان می­دهند:

جدول 3-3: هماهنگی واکه­ای در مشخصه­های [back] و [round] بین تکواژ ستاک و پسوند

معنی

تکواژ نفی

 

نمی­داند

mir

bil

نمی­گیرد

mur

tut

نمی­خندد

myr

yl

نمی­اندازد

mɯr

sɑl

در داده­های جدول 3-3 واکه پسوند نفی دارای مشخصه ثابت [+high]است و با توجه به هماهنگی صورت گرفته در دو مشخصه [back] و [round] چهار صورت آوایی پیدا می­کند. البته این به دلیل نظام واکه­ای این زبان هست که با این دو مشخصه چهار نوع واکه/i/، /u/، /y/ و/ɯ/ ایجاد می­شود. اگر واکه پسوند مشخصه [+high] نداشته باشد، هماهنگی تنها در مشخصه [back] صورت می­گیرد:

جدول 3-4 : هماهنگی در مشخصه [back] بین تکواژ ستاک و پسوند

معنی

پسوند جمع

اسم

خانه­ها

lɑr

dɑm

سنگ­ها

lɑr

dɑʃ

سیل­ها

lar

sel

گل­ها

lar

yl

هماهنگی واکه­ای در هر زبانی در حوزه­های صرفی یا نحوی خاصی عمل می­کند. حضور برخی مرزهای صرفی یا نحوی مانع از گسترش مشخصه­های هماهنگ­شونده یا تسهیل­کننده آن می­شود. حضور برخی از واج­ها در یک زنجیره نیز می­تواند همین تأثیر را داشته باشد و از گسترش یک مشخصه به واکه­های بعدی جلوگیری کند و یا آن را تسهیل کند. اگر همخوان یا واکه­ای مانع از گسترش مشخصه­های هماهنگ شونده بشود، به آن عنصر کدر و اگر تسهیل کننده آن باشد، به آن عنصر شفاف می­گویند. در زبان ترکی آذربایجانی نیز واکه­هایی که دارای مشخصه [-high] هستند به عنوان واکه کدر از گسترش هماهنگی واکه­ای در مشخصه [round]ممانعت می­کنند و ویژگی­های خود را به واکه بعدی گسترش می­دهند. وجود واکه­های کدر می­تواند شاهدی بر این ادعا باشد که هماهنگی به صورت موضعی صورت می­گیرد یعنی هر واکه به واکه مجاور خود تأثیر می­گذارد و سپس این تأثیر به واکه بعد از آن گسترده می­شود (کرامر، 2003 : 28). در خصوص هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی به مجاورت قائل هستیم اما معتقدیم این مجاورت در سطح هجا صورت می­گیرد لازم به توضیح است هماهنگی تکواژ ستاک با پسوند به اولین پسوند ختم نمی­شود. هر تعداد پسوند به تکواژ ستاک افزوده شود، همگی در مشخصه­های [back] و [round] با آخرین واکه ستاک هماهنگ می‌شوند مگر اینکه واکه کدر از گسترش این هماهنگی ممانعت کند در این صورت مشخصه واکه کدر به پسوندهای بعدی گسترده خواهد شد. مثال­های زیر موید این مطلب هستند:

 (4)

 [+back]                                                              [+back]            

                                                                                                 

Su-suz- u             «تشنه را»                              su  - suz-  lɑr- ɯ« تشنه­ها را»                                                                   

                                                                                                                          

[+round]                                                            [+round] [-round]                                                     

در درون تکواژ­های این زبان موارد ناهماهنگی هم مشاهده می­شود:

                         جدول 3-6: ناهماهنگی در درون تکواژ

معنی

تکواژ

مار

ʔilɑn

موش

siʦɑn

آلبالو

inɑnɑr

به

hejvɑ

   

 

 

 

 

4-تجزیه و تحلیل داده­ها

در بخش یک محدودیت­های ناظر بر هماهنگی واکه­ای در چارچوب نظریه تناظر به صورت کلی بررسی شد. بر اساس چارچوب نظری حاکم بر این مقاله، محدودیت­های ناظر بر هماهنگی واکه­ای در مشخصه­های [round] و [back]را این‌گونه تعریف کردیم:

: S-IDENTδ(back) واکه­های هجاهای مجاور باید ارزش یکسانی برای مشخصه [back] داشته باشند.

: S-IDENTδ(round) واکه­های هجاهای مجاور باید ارزش یکسانی برای مشخصه [round]داشته باشند.                                            همان­گونه که قبلاً اشاره شد در زبان ترکی آذربایجانی هماهنگی واکه­ای در سطح هجا صورت می­گیرد. در محدودیت­های فوق δ معرف سطح هجاست. محدودیت­های S-IDENTδ(back) و S-IDENTδ(round) در مورد مشخصه­هایی فعال هستند که از قبل ارزش­گذاری نشده­اند و توسط رابطه تناظر ارزش­گذاری می­شوند. به عبارت دیگر واکه­هایی که برای مشخصه­های [round] و [back]در درون­داد ارزش مشخصی نداشته باشند، با واکه مجاور هماهنگ می­شوند و مشخصه­هایی که از قبل در درون­داد ارزش­گذاری شده­اند، ثابت و بدون تغییر می­مانند. محدودیت  IDENT(F) پایایی این مشخصه­ها را تضمین می‌کند. توضیح دادیم که در زبان ترکی آذربایجانی هماهنگی واکه­ای در مشخصه [round] تنها در خصوص واکه­هایی صورت می­گیرد که دارای مشخصه ثابت [+high] هستند. واکه­هایی که از نظر ارتفاع دارای مشخصه [mid] و[low]  هستند در مشخصه [round] هماهنگ نمی­شوند. کرچنر (1993) و کرامر (2003) در این خصوص معتقدند که باید نوعی محدودیت نشان‌داری بکار بگیریم که حضور همزمان مشخصه­های [-high]و [+round] را منع کند. برای این منظور محدودیت نشان‌داری خاص *[-high, +round]را معرفی می­کنند.

 *[-high, +round]: تولید عناصری که دارای مشخصه­های [-high] و [+round]هستند، مجاز نیست.در زبان ترکی واکه­های /o/ و /ø/ نقش تقابلی دارند. این واکه­ها دارای مشخصه­های [-high]و [+round] هستند. برای اینکه این واکه­ها توسط محدودیت نشان‌داری *[-high, +round] حذف نشوند، باید محدودیت پایایی  IDENT(F) در رتبه بالاتری نسبت به محدودیتhigh,+round] *[-قرار بگیرد. همچنین محدودیت *[-high,+round] باید رتبه بالاتری نسبت بهمحدودیت   S-IDENTδ(round) داشته باشد تا در فرایند هماهنگی واکه­ای، واکه­های /o/ و /ø/ تولید نشوند. ترتیب محدودیت­های S-IDENTδ(back) وS-IDENTδ(round)  نسبت به هم اکید نیست. چون هنوز هیچ داده­ای به عنوان شاهد برای رتبه­بندی آنها در اختیار نداریم. در تابلوی 4-1 متداول­ترین هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی آذربایجانی یعنی هماهنگی در مشخصه [back]نشان داده شده است:

تابلوی 4-1: هماهنگی واکه­ای ستاک با وند در مشخصه [back]

S-IDENTδ(round)

S-IDENTδ(back)

*[-high, +round]

IDENT(F)

yl+lv[-high]r

*

 

 

 

→a. yl+lar

 

 

 

*

  b. yl+lyr

 

*

 

 

  c. yl+lɑr

 

 

*

 

  d. yl+lør

 

 

 

**

 e. al+lar

      در تابلوی فوق گزینه­های b و e محدودیت IDENT(F) را نقض کرده­اند. گزینه b به دلیل عدم پایایی مشخصه درون­داد [-high] در واکه پسوند و گزینه e به دلیل عدم پایایی مشخصه­های [+high] و [+round] در واکه ستاک از گردونه رقابت خارج می­شوند. لازم به توضیح است اگر محدودیت­های S-IDENTδ(back) و S-IDENTδ(round)  در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت  IDENT(F)قرار می­گرفت، به جای گزینه بازنده e، گزینه بهینه a حذف می­شد. بنابراین ترتیب محدودیت­ها یا همان دستور بهینگی در تابلوی 4-1 مورد تائید قرار می­گیرد. همان طور که قبلاً اشاره شد در زبان ترکی آذربایجانی مواردی از ناهماهنگی در مشخصه­های [back] و [round] مشاهده می­شود. با رتبه­بندی فوق از محدودیت‌ها می­توان موارد ناهماهنگی واکه­ای را در چارچوب نظریه تناظر توجیه کرد.

 در خصوص ناهماهنگی واکه­ای معتقدیم، ارزش مشخصه­ای واکه­هایی که هماهنگی واکه­ای نمی‌پذیرند، از قبل تعیین شده است. به عبارت دیگر همه مشخصه­های واکه­های ناهماهنگ از قبل ارزش­گذاری شده است و از آنجا که هماهنگی واکه­ای در این زبان از نوع تکمیل مشخصه است و تغییر مشخصه را نمی­پذیرد، بنابراین در صورتی که ارزش این واکه­های ارزش­گذاری­شده جهت هماهنگی با واکه مجاور تغییر یابد، توسط محدودیت IDENT(F) که در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت­های S-IDENTδ(back)و S-IDENTδ(round)قرار گرفته­اند، بد­ساخت تلقی شده و حذف می­شوند. برای مثال تکواژ[ʔilɑn]  به معنی «مار» را در نظر بگیرید. در این مثال واکه دوم ستاک با واکه اول ستاک از نظر مشخصه [round]هماهنگ نشده است که تابلوی زیر محدودیت‌های حاکم برای رسیدن به گزینه بهینه واقعی را نشان می‌دهد:

                             تابلوی 4-2: ناهماهنگی واکه­ای در درون ستاک

S-IDENTδ(round)

S-IDENTδ(back)

IDENT(F)

/ʔilɑn/

 

*

 

→a. ʔilɑn

 

 

*

  b. ʔilan

 

 

*

  c.ʔalɑn

 

 

***

  d. ʔilyn

 

 

**

  e. ʔilun

 

 

**

  f. ʔilin

         همان طور که قبلاً بیان شد، فرایند هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی آذربایجانی تنها به یک واکه هدف محدود نمی­شود. در این زبان فرایند هماهنگی واکه­ای از اولین واکه ستاک به سایر واکه­های درون ستاک و همه پسوندها گسترده می­شود.

       (5)

 [-back]                            [-back]

                        

   øz-lv [-high]r –v[+high] m  øz     lar-im                        

                              

   [+round]                 [+round] [-round]                   

در مثال فوق مشخصه [-back]از واکه ستاک به هر دو پسوند گسترده شده است اما مشخصه [+round]  گسترده نشده است. واکه پسوند اول دارای مشخصه[-high] است. با توجه به محدودیت *[-high, +round] این واکه نمی­تواند مشخصه [+round]بپذیرد. نکته جالب این است که واکه پسوند دوم علیرغم اینکه دارای مشخصه [+high]است، اما مشخصه [+round] نمی­پذیرد. چون مشخصه [-high] در واکه پسوند اول، به عنوان مانع، از نفوذ این مشخصه به پسوند دوم ممانعت می­کند. این مثال و مواردی این چنین نشان می­دهند که برای اعمال هماهنگی واکه­ای واکه آغازگر هماهنگی واکه­ای و واکه هدف باید در هجای مجاور باشند و بین آن دو مانعی نباشد. برای نشان دادن این موضوع محدودیت LOCALITY را بکار می‌بندیم:

LOCALITY: حوزه­های روابط تناظر باید مجاور هم باشند.

        اشاره شد که حوزه هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی آذربایجانی هجاست. پس این محدودیت بدین معنی است که عناصر واجی یا به عبارت دقیق­تر واکه­های موجود در هجاهای مجاور در رابطه تناظر قرار می­گیرند و با­هم هماهنگ می­شوند. تابلوی 4-3 فرایند هماهنگی واکه­ای در مشخص [back] و تأثیر محدودیت LOCALITY را نمایش می­دهد:

                          تابلوی 4-3: هماهنگی واکه­ای و محدودیت LOCALITY

S-IDENTδ   (round)

S-IDENTδ          (back)

*[-high,   +round]

IDENT(F)

LOCALITY

øz-lv [-high]r –v[+high] m

**

 

 

 

 

→a. øzlarim

 

 

 

 

*

b. øzlarym

 

 

 

*

 

c. øzlyrym

 

 

*

 

 

d. øzlørym

      همان طور که تابلو نشان می­دهد محدودیتLOCALITY  باید رتبه بالاتری نسبت به محدودیت­های S-IDENTδ(back) و S-IDENTδ(round)داشته باشد وگرنه گزینه بدساختb  به عنوان گزینه بهینه انتخاب می­شود. اما شواهدی برای رتبه­بندی محدودیت LOCALITY نسبت به محدودیت IDENT(F)نداریم. نمودار زیر ترتیب محدودیت­های فوق را نشان می­دهد:

LOCALITY                    IDENT(F)

 

            *[-high, +round]

 

S-IDENTδ(round)          S-IDENTδ(back)

      در مثال 5 برای واکه پسوند دوم مشخصه [round]در درون­داد ارزش­گذاری نشده است و واکه پسوند اول مانع از گسترش مشخصه [+round] از واکه ستاک به واکه پسوند دوم می­شود ممکن است این سؤال مطرح شود چگونه مشخصه [-round] در واکه پسوند دوم تظاهر پیدا می­کند؟ در پاسخ باید گفت واکه پسوند اول که به عنوان عنصر کدر از نفوذ مشخصه [+round] از واکه ستاک به واکه پسوند دوم ممانعت کرده است، مشخصه [-round] خود را به واکه بعدی گسترش می­دهد. در واقع از طریق قواعد از پیش ­تعریف­شده واکه پسوند اول دارای مشخصه [-round] بوده و این مشخصه را به واکه­(ها)ی بعدی گسترش می­دهد. این مثال نشان می­دهد که در زبان ترکی آذربایجانی هماهنگی همواره از ستاک به پسوندها گسترده نمی­شود، بلکه ممکن است از یک پسوند به پسوند بعدی نیز گسترده شود. با همین ترتیب محدودیت­ها می­توان هماهنگی واکه­ای را در مشخصه­های [back] و [round] به طور همزمان نمایش داد. در مثال زیر از زبان ترکی آذربایجانی واکه پسوند اول و پسوند دوم هر دو دارای مشخصه [+high] هستند به همین دلیل علاوه بر مشخصه [back]در مشخصه [round] نیز با واکه ستاک هماهنگ شده است. واکه پسوند جمع دارای مشخصه ثابت [-high] است. به همین دلیل تنها در مشخصه [back] با واکه قبلی هماهنگ شده است.

                             (6) yl-myʃ-dy-lar                                   خندیده بودند

              تابلوی 4-4 هماهنگی واکه­ای را در مشخصه­های [round]و [back] در مثال 6 نشان می­دهد:

تابلوی 4-4: هماهنگی واکه­ای در مشخصه­های [back] و [round]

S-IDENTδ   (round)

S-IDENTδ    (back)

*[-high,   +round]

IDENT(F)

LOCALITY

yl-mv[+high]ʃ-dv[+high]-lv[-high]r

*

 

 

 

 

→a. yl-myʃ-dy-lar

**

 

 

 

 

b. yl-myʃ-di-lar

***

 

 

 

 

c. yl-miʃ-di-lar

 

**

 

 

 

d. yl-myʃ-du-lɑr

*

***

 

 

 

e. yl-muʃ-du-lɑr

**

 

 

 

*

f. yl-miʃ-dy-lar

*

*

 

 

*

g. yl-muʃ-dy-lar

        نکته­ای که در تابلوی محدودیت­ها هنوز بی­پاسخ مانده، این است که چه محدودیتی بر گسترش هماهنگی واکه­ای از واکه ستاک به واکه پسوندها دلالت دارد و اجازه نمی­دهد هماهنگی واکه­ای از واکه پسوند به واکه ستاک یا واکه پسوند پیشین گسترده شود؟

بررسی داده­های زبان ترکی آذربایجانی نشان می­دهد که واکه­های درون ستاک با اولین واکه ستاک و همچنین واکه پسوند(ها) با آخرین واکه ستاک هماهنگ می­شوند. اگر در بین پسوندها واکه کدر باشد و مانع گسترش مشخصه(ها)ی هماهنگ­شونده شود، مشخصه واکه­ای خود واکه کدر به واکه­های بعدی گسترده می­شود. با مشاهده این موارد، برخی از زبان­شناسان در تحلیل این زبان عنوان می­کنند که هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی دارای جهت[12] خاصی است به طوری که هماهنگی واکه­ای از سمت چپ به سمت راست گسترده می­شود. هاروی و بیکر[13] (2005) معتقدند که بررسی­های اخیر در خصوص هماهنگی واکه­ای نشان داده است که هماهنگی در یک حوزه خاص برای مشخصه یا مشخصه­های خاصی صورت می­گیرد. این بدین معنی است که اولاً برای هماهنگی واکه­ای جهت خاصی وجود ندارد. ثانیاً عوامل دیگری جهت گسترش هماهنگی واکه­ای را نشان می­دهند. باکویچ (2000) شواهدی ارائه می­دهد که جهت در هماهنگی واکه­ای به عامل ستاک- وند و یا مشخصه خاص بستگی دارد. مواردی مشاهده می­شود که هماهنگی واکه­ای از ستاک به وند گسترده می­شود. اگر چنین زبانی تنها دارای پیشوند یا پسوند باشد، هماهنگی واکه­ای در یک جهت گسترده می­شود و اگر هر دو نوع وند را داشته باشد در هر دو جهت گسترده می­شود. برخی مواقع وند تعیین­کننده هماهنگی واکه­ای است. ممکن است یک مشخصه خاص آغازگر هماهنگی واکه­ای باشد یعنی هماهنگی از مشخصه مورد نظر در هر جهتی گسترده شود. لازم به ذکر است در همه موارد فوق ممکن است محدودیت­های خاص زبانی از جمله واحد واجی تیره از گسترش هماهنگی واکه­ای ممانعت کند.

اشاره کردیم که در زبان ترکی آذربایجانی واکه پسوند(ها) با آخرین واکه ستاک هماهنگ می­شوند و اگر در بین پسوندها واحد واجی تیره باشد و مانع گسترش مشخصه(ها)ی هماهنگ­شونده شود، مشخصه واکه­ای خود واحد واجی تیره به واکه­های بعدی گسترده می­شود. مثال زیر موید این مطلب است:

         (7)  yl-dyr-sam-da                            اگر بخندانم

در مثال بالا واکه پسوند اول (پسوند سببی) در مشخصه [round] با واکه ستاک به دلیل مجاورت هماهنگ شده است. حال سؤال این است چرا واکه پسوند اول به جای هماهنگی با واکه ستاک، با واکه پسوند دوم (پسوند اول شخص مفرد)  هماهنگ نشده است؟ اگر معیار تعیین­کننده این هماهنگی شرط مجاورت است، واکه پسوند اول با واکه پسوند دوم نیز مجاور است. چه محدودیتی از این هماهنگی ممانعت کرده است؟ اولین پاسخی که به ذهن می­رسد این است که بیان کنیم وفاداری به ارزش ستاک رتبه بالاتری نسبت به وفاداری به ارزش وند دارد. به عبارت دیگر با استفاده از وفاداری جایگاهی[14] که مکارتی (2008) مطرح کرده است، مسئله را حل کنیم.

کرامر (2003) نیز در این خصوص بیان می­کند در زبان­هایی که هماهنگی واکه­ای در آنها از نوع  کنترل ریشه­ای است، اگر واکه­ای بین واکه ستاک و واکه کدر قرار بگیرد، واکه مورد نظر همواره با مشخصه­های واکه ستاک هماهنگ می­شود.

کرامر اضافه می­کند بررسی­ها نشان داده که فرایند هماهنگی واکه­ای برجستگی ادراکی تکواژ آغازگر را افزایش داده و برجستگی ادراکی تکواژ هدف را کاهش می­دهد. از آنجا که ستاک از وند مهم­تر است بنا بر این بیشتر از وند شرایط برجستگی را داراست و به همین دلیل واکه میانی با واکه ستاک هماهنگ می­شود. اگر این استدلال را بپذیریم، در این صورت هماهنگی واکه پسوند سوم با واکه پسوند دوم در مشخصه  [-round]را چگونه توجیه کنیم؟ باید برای این هماهنگی هم قواعد و محدودیت­های دیگری تعریف کنیم. اما بررسی دقیق­تر مشخص می­کند که هر دو هماهنگی صورت گرفته (هماهنگی واکه پسوند اول با واکه ستاک و هماهنگی واکه پسوند سوم با واکه پسوند دوم) با هم وجه اشتراکی دارند و آن اینکه مشخصه­های تعیین­نشده واکه­ها تمایل دارند با واکه سمت راست خود هماهنگ شوند به عبارت دیگر در زبان ترکی آذربایجانی هماهنگی واکه­ای تمایل دارد از چپ به راست گسترده شود. این تمایل هم در واکه مابین واکه ستاک و واکه کدر و هم بعد از واکه کدر مشاهده می­شود. برای نشان دادن این تمایل مکارتی و پرینس (1995) محدودیت ANCHORINGL را بکار بستند.

 

ANCHORINGL: برون­داد منتهی­الیه سمت چپ متناظر با مشخصه زیرساختی (F)، با واحد واجی مربوط به مشخصه (F) در زیر ساخت پیوند دارد.

 

به عبارت دیگر بر اساس این محدودیت، یک مشخصه باید در برون­داد در خود یک عنصر و یا سمت راست عنصری قرار گیرد که با آن مشخصه در درون­داد پیوند دارد. با در نظر گرفتن این محدودیت هماهنگی واکه­ای را در مثال /yl-dyr-sam-da/نمایش می­دهیم:

 

 

 

 

 

تابلوی 4-5: هماهنگی واکه­ای وجهت

S-IDENTδ   (round)

S-IDENTδ             (back)

ANCHORL

IDENT(F)

yl-dv[+high]r-sv[-high]m-dv[-high]

**

 

 

 

→a. yl-dyr-sam-da

 

 

 

**

b. yl-dyr-sym-dy

***

 

*

*

c.yl-dar-sam-da

***

 

*

 

d. yl-dir-sam-da

**

***

 

 

e. yl-dur-sɑm-dɑ

گزینه bهماهنگ­ترین گزینه با مشخصه­های ستاک است که در آن همه واکه­ها در همه مشخصه­ها با اولین واکه ستاک هماهنگ شده و از محدودیت­های ANCHORL و S-IDENTδ (round/back) تخطی نکرده اما به علت نقض محدودیت IDENT(F) از گردونه رقابت خارج می­شود. این نشان می­دهد محدودیت IDENT(F) رتبه بالاتری نسبت به محدودیت  S-IDENTδ(round/back)دارد. اما ترتیب محدودیت­های IDENT(F) و ANCHORL اکید نیست چون برای رتبه­بندی آنها هیچ داده­ای در اختیار نداریم. لازم به ذکر است همان طور که تابلوی 4-5 نشان می­دهد در زبان ترکی آذربایجانی محدودیت ANCHORINGL تنها برای نشان دادن جهت هماهنگی واکه­ای مورد استفاده قرار گرفته است. بدون در نظر گرفتن مشکل نشان دادن جهت در هماهنگی واکه­ای نیازی به محدودیت ANCHORINGL نبود. پس فرایند هماهنگی واکه­ای خود دارای جهت نیست. بلکه برای نشان دادن تمایل زبان­ها به هماهنگی با ستاک یا وند و یا مشخصه برجسته خاصی به آن اشاره می­شود. بررسی داده­های زبان ترکی آذربایجانی هم موارد فوق را تایید می­کند. همان طور که توضیح داده شد در داده­های فوق هماهنگی واکه­ای از ستاک به سمت پسوند­ها گسترده می­شود و علت اینکه از ستاک به سمت چپ گسترده نمی­شود، نبود پیشوند در زبان ترکی است در صورت درج واکه پیش از واکه ستاک هماهنگی واکه­ای از ستاک به  سمت چپ نیز گسترده می­شود. پس هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی دو­سویه[15] و یا به عبارت دیگر بدون جهت خاصی است. همچنین در چارچوب نظریه تناظر برون­داد با برون­داد و تمایز بین تغییر ساخت و تکمیل ساخت می­توان عدم هماهنگی واکه­ای به دلیل حضور عناصر تیره را با همان محدودیت­هایی تحلیل کرد که برای نمایش هماهنگی واکه­ای ارائه شده­اند. توضیح داده شد که هماهنگی واکه­ای جهت تکمیل مشخصه­های ارزش­گذاری­نشده صورت می­گیرد. چون مشخصه­های واجی عناصر تیره در بخش واژگان به طور کامل ارزش­گذاری شده­اند، به همین دلیل در فرایند هماهنگی واکه­ای شرکت نمی­کنند و در نتیجه به صورت ناهماهنگ تظاهر می­یابند. برای نمایش همزمان موارد هماهنگی واکه­ای، ناهماهنگی واکه­ای و ممانعت از هماهنگی واکه­ای به دلیل حضور عناصر تیره، از تابلوی مقایسه­ای استفاده می­کنیم.

         تابلوی 4-6: تابلوی مقایسه­ای رتبه­بندی ثابت محدودیت­ها برای هماهنگی و ناهماهنگی واکه­ای

S-IDENTδ (back/round)

IDENT(F)

LOCALITY

Losers

Winners

Inputs

L

W

 

ʔilin

ʔilɑn

ʔilɑn            .1               

L

W

 

yl.lyr

yl.lar

2.yl+lv[-high]r               

L

W

W

yl.meʃ.dy

yl.myʃ.dy

3.yl-mv[+high]ʃ-dv[+high]  

در مثال1 واکه­های درون ستاک در مشخصه [back]ناهماهنگ هستند. در مثال 2 واکه پسوند دارای مشخصه ثابت[-high]می­باشد. این مشخصه به عنوان واحد واجی تیره از گسترش مشخصه [+round] از واکه ستاک به واکه پسوند ممانعت می­کند و در نتیجه واکه ستاک و واکه پسوند در مشخصه [round] ناهماهنگ تظاهر می­یابند. در مثال 3 واکه­های پسوندها در مشخصه­های [round] و [back]با واکه ستاک هماهنگ شده­اند. پس به طور همزمان موارد هماهنگی واکه­ای، ناهماهنگی واکه­ای و ممانعت از هماهنگی واکه­ای به دلیل حضور واحد واجی تیره در این تابلو نمایش داده شده است. لازم به توضیح است که در این تابلو L نشانگر این است که محدودیت مورد نظر، گزینه بازنده را بر گزینه برنده ترجیح می­دهد وW  نشانگر این است که محدودیت مورد نظر گزینه برنده را بر گزینه بازنده ترجیح می­دهد.

 

5- نتیجه

در این مقاله فرایند­های هماهنگی و ناهماهنگی واکه­ای را در زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب نظریه تناظر بررسی کردیم و محدودیت­های حاکم برای نمایش الگوی هماهنگی و ناهماهنگی واکه­ای را معرفی کرده و رتبه­بندی آنها را مشخص کردیم. نشان دادیم که می­توان با رتبه­بندی ثابتی از محدودیت­ها، فرایند­های هماهنگی و ناهماهنگی واکه­ای را تحلیل و بررسی کرد. البته این تحلیل بر این فرض اصلی استوار است که فرایند هماهنگی واکه­ای در خصوص مشخصه­های واکه­ای صورت می­گیرد که از قبل ارزش­گذاری نشده­اند و مشخصه­های واکه­ای که از قبل ارزش­گذاری شده­اند، در فرایند هماهنگی واکه­ای شرکت نمی­کنند و به همین دلیل الگوی ناهماهنگ نشان می­دهند. بنابراین باید بین تکمیل ساخت و تغییر ساخت تمایز قائل شد و پذیرفت که در فرایند هماهنگی واکه­ای در زبان ترکی آذربایجانی تکمیل ساخت صورت می­گیرد. بدین صورت که مشخصه­های هماهنگ­شونده در بخش واجی از طریق هماهنگی واکه­ای ارزش­گذاری می­شوند اما سایر مشخصه­ها در بخش ساختواژی ارزش­گذاری شده­اند و در فرایندهای واجی شرکت نمی­کنند.



[1].Correspondence theory

[2].Syntagmatic Identity Constraint

[3].feature filling

[4].structure changing

[5].structure filling

[6].fully specified

[7].Stanley

[8]. Mohanan

[9]. Smolennsky

[10]. Steriade

[11]Orgun

[12].direction

[13] .Harvey and Baker

[14].Positional faithfulness

[15].bidirectional

Archangeli, D.1988a. Aspects of underspecification. WWW. Journals.Cambridge.org
Baković, E. 2000. Harmony, dominanance and control. Doctoral dissertation, Rutgers University.
Clements,G, and E.Sezer.1982. Vowel and consonant disharmony in Turkish. In H. v. d. Hulst and N. Smith (eds.). The structure of phonological representations. (2. 213-255). Dordrecht: Foris.
Cole, J, and C. Kisseberth.1994. An optimal domains theoriesof harmony.Studies in the Linguistic Sciences. volume    24. Number 2: 101-114
Harvey, M, and B. Baker. 2005. Vowel harmony, directionality and morpheme structure constraints in Warlpiri. Lingua 115: 1457-1474
Inkelas, S. 1994. The consequences of optimization for underspecification . Archive,  http:// roa. Rutgers.edu.
Inkelas, S and O. Orgun. 1993. Turkish coda devoicing: a prosodic constraint           on extrametricality. LSA annual meeting. Los Angeles, CA.
Kenstowicz, M. 1994. Phonology in generative grammar. Cambridge: Blackwell Pulishers, LTD.
Kirchner, R. 1993. Turkish vowel disharmony in optimality theory. Archive, http:// roa. Rutgers.edu.
Krämer, M. 2003.Vowel harmony and correspondence theory. Berlin: Mouton de Gruyter
Krämer, M. In Press. A correspondence approach to vowel harmony and disharmony. M.A thesis Heinrich – Heine- University Dusseldorf.
McCarthy, J. 2008. Doing optimality theory applying theory to data. Cambridge: Blackwell Publishing, LTD.
McCarthy, J, and A. Prince. 1995.Faithfulness and reduplication identity. Archive, http:// roa. Rutgers.edu.
Mohanan, P. 1991. On the bases of radical underspecification.          Natural Language and Linguistic Theory 9:285-326
Reiss, C. 2003. Deriving the feature-filling/ feature-changing contrast: Anaplication to Hungarian vowel harmony.    Linguistic Inquiry. Volume  34. Number 2: 199-224.
Smolensky, P. 1993. Harmony, markedness and phonological activity.Rutgers Optimality Workshop 1.Rutgers Univesity.
 Stanley, R. 1967. Redundancy rules in phonology. Language 43:393-436.
Steriade, D. 1994. Underspecification and markedness. In J. Goldsmith (ed.) A handbook of phonological theory. Blackwell.