Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. Candidate, Department of Linguistics, Tehran University

2 Professor, Department of Linguistics, Tehran University

Abstract

The relationship between verbs and their arguments is a widely debated topic in linguistics. This important area of research explores current theories of how a verb’s semantics can determine the morphosyntactic realization of its arguments. According to Levin (2005) event structure and aspectual structure are the first determining factors in argument realization. So, in this article we aimed to categorize Persian verbs based on their event and aspectual structure. To this aim, a corpus of 60 verbs was constructed. Following Croft (2012) the corpus was first categorized into 4 main groups. Accordingly, by employing a two-dimensional geometric model, including a
time and a change diagram, we demonstrated that each of the four groups can be divided into a number of sub-groups. Overall, presenting 10 diagrams, the corpus was categorized into 10 verb groups.

Keywords

-مقدمه

از دههی 1980 بسیاری از نظریه­های نحوی بر پایۀ این فرض بوده­اند که بازنمایی نحوی موضوع­ها، نوع مقوله بندی آنها و عملکرد نحوی­شان تا حد زیادی از معنای افعال و محمول‌ها قابل پیشبینی است. چنین نظریههایی بر این فرض هستند که بسیاری از جنبه­های ساختار نحوی یک جمله، فرافکنی از ویژگی­های واژگانی گزارۀ آن جمله و یا واحد واژگانی دارای نقش معنایی در آن جمله است. به عنوان مثال چگونگی انتخاب فعل کمکی می­تواند انعکاسی از ملاحظات معنایی و چگونگی بازنمایی موضوع­های فعل باشد. در زبان ایتالیایی بعضی از افعال لازم با فعل کمکی بودن"esser"و بعضی با فعل کمکی داشتن"avere"به کار می‌روند. پرل­موتر [1](1978) با ارایۀ فرضیۀ نامفعولی [2]به توجیه این مسئله می­پردازد. او افعال لازم را به دو دسته­ی غیرکنایی [3]و نامفعولی تقسیم می­کند و اشاره می­کند که افعال نامفعولی که در آنها فاعل روساختی مفعول زیرساختی است، با فعل بودن"essere"به کار می­روند و افعال غیرکنایی که در آنها فاعل رو ساختی همان فاعل زیر ساختی است، با فعل داشتن"avere" به کار می­روند.

    همواره آشکارترین مؤلفه­های معنایی لزوماً تعیین­کننده­ترین عوامل در رفتار نحوی نیستند و تشخیص نادرست مؤلفه‌های معنایی تأثیرگذار در رفتار نحوی ممکن است به بروز مشکلاتی بیانجامد. به عنوان مثال لیکاف (1966) بدساختی جملۀ (1) را به این دلیل می­داند که تنها افعال غیر ایستا می­توانند متمم فعل " persuade" باشند.

1.*My mother persuaded me to know French.

2. My mother persuaded me to learn French.

(لوین و رپپورت، 2007: 13)

در صورتی که با وجود جمله­ی (3) بد­ساختی این گونه جملات، مربوط به وجود یا عدم وجود «کنش­گر» در جمله است. یعنی «تلفن» نمی­تواند در این جمله نقش کنش­گر را ایفا کند.

3. *My mother persuaded the telephone to ring.

    به طور کلی ارتباط بین بازنمایی معنایی واژگانی افعال و بازنمایی نحوی موضوع بر پایه­ی این فرض عمومی می‌باشد که در دستور جهانی اصولی وجود دارند که بازنمایی موضوع­ها را تحت کنترل خود در می­آورند. البته این اصول برای هر فعل به صورت جداگانه به کار نمی­روند، بلکه هر کدام مربوط به دسته­ای از افعال هستند که از نظر معنایی دارای انسجام هستند. بنابراین مشاهده می‌شود که بین معنای فعل، نقش موضوع­ها، باز نمایی نحوی آنها ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و این ارتباط در مواردی آن چنان محکم است که رمچند (2008) ادعا می­کند که واژگان را به عنوان یک حوزۀ جداگانه با اصول و ویژگی خاص خود، در نظر نمی­گیرد.

    یکی از مسائلی که در زمینۀ تأثیر ملاحظات معنایی بر بازنمایی موضوع بسیار به آن پرداخته شده است، ساخت رویدادی و ساخت نمودی میباشد. رویدادها اتفاق­هایی هستند که در دنیا رخ می­دهند و به وسیلۀ افعال به تصویر کشیده می­شوند. نمود نیز به آن دسته از مؤلفههای معنایی گفته میشود که انعکاسدهندۀ تحقق حوادث در جهان خارج هستند. از نظر کامری (1976) نمود، نحوهی انجام فعل از نظر خود فعل و سازوارگی درونی زمانی یک موقعیت است. نمود مربوط به ویژگیهای ساختاری خود رویداد میباشد.

         کرافت (2012) به نقل از لوین (2005) میگوید، وقتی گفته می­شود معنا در بازنمایی موضوع نقش دارد منظور، ساخت رویدادی میباشد. بنابراین به دلیل اهمیتی که ساخت رویدادی دارد سعی ما در این مقاله بر آن است تا پس از بررسی مباحث نظری در این مورد به انواع طبقه­بندی افعال بر اساس ساخت رویدادی بپردازیم و سپس افعال زبان فارسی را با توجه به رویکرد کرافت (2012) به چهار طبقۀ فعلی اصلی و ده طبقه فرعی تقسیم نماییم.

 

2- مبانی نظری طبقه بندی افعال بر اساس نمود و ساخت رویدادی

زبانشناسان مختلفی با توجه به مسئلۀ نمود به طبقهبندی افعال از نظر ساخت رویدادی پرداختهاند. در مطالعه­ی نمود، زبانشناسان بین نمود دستوری و نمود واژگانی تمایز قائل شدهاند. نمود دستوری در واقع تمایزی است که بین نمود دستوری کامل[4] و نمود دستوری ناقص[5] افعال برقرار میشود. به عنوان مثال تمایز بین دو جملۀ (4 الف و ب) تمایز دستوری بین حالت استمراری و حالت سادهی فعل است.

(4) الف: او در حال ساختن خانه­اش می‌باشد. نمود دستوری ناقص

     ب: او خانه­اش را ساخت و سپس فروخت. نمود دستوری کامل

اما نمود واژگانی مربوط به خصوصیات ذاتی ساختار یک موقعیت است. مثلاً فعل «دوست داشتن» فعلی است که بر موقعیتی ایستا و غیرپویا دلالت دارد. فعل «شکستن» بر فرآیندی لحظهای دلالت دارد و یا فعل «ساختن» اشاره به فعلی دارد که یک نقطه نهایی دارد و غایتمند میباشد.

در ادامه به انواع طبقه­بندی­ افعال بر اساس ساخت رویدادی و نمودی پرداخته می­شود.

 

2-1- طبقهبندی دوگانه­ی افعال بر اساس ساخت رویدادی

اوّلین­بار طبقهبندی افعال براساس رویداد توسط ارسطو صورت گرفت. هدف اصلی او تمایز بین افعال ایستا و افعال غیرایستا بود. ارسطو افعال غیرایستا را نیز به دو دسته تقسیمبندی میکند.

1- افعالی که دارای یک نقطهی نهایی طبیعی هستند. مثل فعل «ساختن»

2- افعالی که بدون داشتن یک نقطهی نهایی طبیعی میتوانند استمرار یابند. مثل فعل «دویدن»

از نظر ارسطو افعالی که دارای نقطۀ نهایی هستند افعالی کامل میباشند و در دستهی افعال نهایتپذیر[6] قرار میگیرند و افعالی که نقطۀ نهایی ندارند میتوانند استمرار داشته باشند و نهایتناپذیر[7] میباشند.

پس از ارسطو رایل (1949) و کِنی (1963) به طور جدی­تر و دقیقتر تقسیمبندی او را ادامه میدهند. رایل افعال را به دو دستهی حصولی و غایتمند تقسیم میکند و کِنی سه دستۀ افعال ایستا، فعالیتی و کنشی[8] را معرفی می­کند. او افعال غایتمند را از دستۀ افعال کنشی میداند و از نظر او افعال کنشی دارای رویدادهایی هستند که یک نقطهی نهایی طبیعی دارند. کنی برای تمیز افعال فعالیتی از مسئلهی استلزام معنایی استفاده می­کند. به این صورت که در افعال فعالیتی و نهایتناپذیر شکل استمراری فعل مستلزم صدق همان فعل به صورت گذشته میباشد.

 

 

 

2-2- طبقهبندی چهارگانه­ی افعال بر اساس ساخت رویدادی

شاید تأثیرگذارترین طبقهبندی مربوط به وندلر (1967، 1957) باشد. وندلر یک طبقهبندی چهارگانه را مطرح میسازد که به همراه آزمونهایی که دوتی (1979) برای این طبقهها ارائه میدهد، روی هم رفته سیستم طبقهبندی وسیعی را فراهم آوردهاند. به عقیدهی وندلر طبقات پیشنهادی وی، طبقات هستی­شناختی هستند، یعنی اگر دانش زبانی و دنیایی ما در یک نقطه به هم گره بخورند، آن نقطه در سطح واژگان است نه ساختار (وندلر؛ 1957).

وندلر با استفاده از سه ویژگی معنایی 1- ایستا در مقابل پویا 2- تداومی[9] در مقابل لحظهای[10] و 3- مقید[11] و نهایتپذیر در مقابل غیرمقید[12] و نهایتناپذیر، قائل به طبقه­بندی زیر است.

1- افعال ایستا: افعال و یا محمولهایی که بر موقعیتهایی ایستا و غیرپویا دلالت دارند و بیانگر رویدادهایی هستند که در طول زمان دچار تغییر نمیشوند. مانند: «دوست داشتن»

2- افعال فعالیتی: افعالی که بر موقعیتهایی پویا دلالت دارند و بیانگر فرایندهایی هستند که در طول زمان دچار تغییر میشوند. استمرار مییابند و لزوماً نقطهی پایانی ندارند. مانند: «دویدن»

3- افعال حصولی: افعالی هستند که در یک لحظه از زمان اتفاق میافتند، به صورت آنی هستند و به محض شروع شدن، پایان مییابند و به طور کلی استمرار نمیپذیرند. مانند: «رسیدن»

4- افعال غایتمند: افعالی هستند که یک نقطهی نهایی طبیعی دارند و فرآیندهایی پویا میباشند. مانند: «ساختن»

پس از وندلر زبان‌شناسان دیگری نیز از جمله (ون ولین، 2005 ) و (روستین،2004) به ارائه­ی انواع طبقه­بندی افعال بر اساس ساخت رویدادی پرداختند. به عنوان مثال روستین (2004) از دو ویژگی [+نهایت­پذیری] و [+مرحله ای] با دو ارزش [+و-] استفاده می­کند و چهار طبقۀ وندلر را به گونۀ زیر توصیف می­نماید.

ایستا: [- مرحله­ای، نهایت­پذیر] حصولی: [- مرحله­ای، + نهایت­پذیر]

فعالیتی: [+ مرحله­ای، نهایت­پذیر] غایتمند: [+مرحله­ای، + نهایت­پذیر]

 

2-3- تحلیل دو بُعدی از انواع نمودها

کرافت (2012) معتقد است برای بررسی یک رویداد باید دو بعد را در نظر گرفت. بنابراین در مدلی که ارائه میدهد، دو بُعد وجود دارد. بُعد زمان و دیگری بعدی که به حالت‌ها و یا مراحل کیفی و تغییراتی که در یک رویداد رخ می­دهند، اشاره میکند. این دو بُعد روی یک نمودار نشان داده میشوند که محور (x) نشاندهندۀ بعد زمان (t) و محور (y) نشاندهندۀ مراحل کیفی و تغییرات (q) رویداد میباشد. در این نمودار محور زمان پیوسته است ولی محور مراحل کیفی با توجه به نوع رویداد میتواند پیوسته یا ناپیوسته باشد. پیوستگی یا ناپیوستگی این محور تغییرات وابسته به واحد واژگانی میباشد که به شرح رویداد میپردازد. برای مثال فعل «دیدن» دو حالت یا مرحلۀ تعریف شده روی محور (q) دارد که به صورت «ندیدن چیزی» و «دیدن چیزی» میباشند. بنابراین محور (q) برای فعل «دیدن» شامل دو نقطه میباشد که در نمودار (1) نشان داده میشود.

                                                                                                                                                نمودار(1)            

 

 

 

 

کرافت (2012) به طور کلی طبقهبندی وندلر را میپذیرد اما معتقد است با توجه به این نمودار می­توان برای هرکدام از طبقات زیرمجموعه­هایی را آورد و تفاوت و شباهت این زیرمجموعهها را با توسل به این نمودار نشان داد.

زیرمجموعههای افعال ایستا: 1- افعال ایستای گذرا [13] 2- افعال ایستای پایدار اکتسابی[14]   3- افعال ایستای پایدار ذاتی[15]    4- افعال ایستای لحظهای[16]                   

زیرمجموعههای افعال حصولی:1- افعال حصولی برگشتپذیر مستقیم[17]      2-افعال حصولی برگشتناپذیر مستقیم[18]     3- افعال حصولی دورهای یا چرخشی[19]

زیرمجموعههای افعال فعالیتی: 1- افعال فعالیتی مستقیم[20]  2- افعال فعالیتی غیرمستقیم [21]

زیرمجموعههای افعال غایتمند :1- غایتمند مستقیم[22]        2- غایتمند غیرمستقیم[23]

 

3- طبقه­بندی افعال زبان فارسی بر اساس ساخت رویدادی

با بررسی طبقهبندیهای ارائه شده توسط زبانشناسان مختلف، به نظر میرسد اصل و اساس همۀ اینطبقهبندیها، طبقهبندی وندلر (1957) باشد و زبانشناسان پس از آن با اندکی تغییرات و براساس دو ویژگی [± نهایتپذیری یا مقید بودن] و [± دیرشی یا تداومی بودن] مدلهای دیگری را ارائه دادهاند. به نظر میرسد نکتهای که در همۀ این طبقهبندیها مورد غفلت واقع شده تفاوتی است که در بین افعال یک طبقه مشاهده میشود به این نکته در طبقهبندی کرافت (2012) به خوبی پرداخته شده که از نقاط قوت این طبقه­بندی است. در این قسمت به منظور دنبال کردن هدف اصلی پژوهش حاضر یعنی «طبقه بندی افعال زبان فارسی بر اساس ساخت رویدادی» پیکره­ای متشکل از 60 فعل به صورت تصادفی از میان متون مختلف انتخاب شده­ است.

این افعال هم شامل افعال بسیط و هم مرکب هستند. در ابتدا بر اساس طبقهبندی کُلی وندلر، افعال موجود در پیکره را به چهار گروه اصلی تقسیم میکنیم. سپس به پیروی از کرافت (2012) برای هر کدام از طبقات کُلی وندلر به زیرمجموعههایی قائل میشویم که در مجموع 10 طبقهی فعلی را به­ دست میآوریم و با ارائهی 10 نمودار جداگانه به تفاوتها و شباهتهای افعال براساس نمود میپردازیم.(البته تمام زیر مجموعه­های کرافت مانند ایستای لحظه­ای در میان افعال فارسی مشاهده نشد و یا برای ایستای پایدار ذاتی بیشتر نمونه­هایی از محمول‌های صفتی یافته شد تا فعلی) لازم به ذکر است، سطح تحلیل در دادههای فارسی براساس سطح فعل (v)میباشد و نه گروه فعلی (vp).

 

 

3-1- افعال ایستا و زیرمجموعههای آن

با توجه به طبقهبندی وندلر و براساس مشخصات [±نهایت پذیری] و [± مرحلهای] روستین (2004) محمول­های زیر، همه از دستۀ افعال و محمول‌های ایستا هستند.

دانستن، دوست داشتن، داشتن، معتقد بودن، باز بودن، بسته بودن، خوشحال بودن، ناراحت بودن، عصبانی بودن، شکسته بودن، سوخته بودن، فرسوده بودن، مرطوب بودن، شکستنی بودن، ایرانی بودن.

این محمول­ها خصوصیات مشترکی دارند که براساس این خصوصیات میتوان آنها را در دستهی افعال ایستا قرار داد.

  1. این محمول‌ها ویژگی انباشتگی دارند. به این معنا که اگر فرضاً علی از سال 75-1365 حسن را دوست داشته است و از سال 85-1375 نیز او را دوست داشته است، می‌توان نتیجه گرفت که علی از سال 85-1365 حسن را دوست داشته است و به این ویژگی، ویژگی انباشتگی می‌گوییم.

  2. این محمول‌ها ویژگی همگن بودن یا تجانس دارند. یعنی اگر محمولی­ در یک فاصلۀ زمانی صادق باشد، در هر لحظه از آن فاصلۀ زمانی نیز صادق است. در این افعال، بخشی از رویداد بر کل رویداد دلالت دارد.

  3. این محمول‌ها غیرپویا و یا ایستا هستند. در این افعال تغییر حالت نداریم و در نتیجه این افعال غیرمرحله‌ای هستند. این خصوصیت را می­توان با قید «به تدریج» نشان داد.

     (5) * علی به تدریج حسن را دوست داشت.

  1. اغلب این محمول‌ها شکل استمراری به خود نمی‌گیرند.

    (6) *علی در حال اعتقاد داشتن است.

  2. این محمول‌ها به ­صورت امری در نمی‌آیند.

     (7) * اعتقاد داشته باش.

  1. این محمول­ها عموماً در ساخت‌های شبه اسنادی به کار نمی‌روند.

    (8) * آنچه من و دوستم انجام دادیم، اعتقاد داشتن بود.

  1.  این محمول­ها دیرشی هستند و با قیود دیرشی به کار می‌روند که نشان‌دهند‌ۀ ویژگی تداومی آنها است.

     (9) علی سال‌هاست که حسن را دوست دارد.

  1.  این محمول­ها با قیودی که نشان‌دهندۀ کنش‌گری می‌باشند به کار نمی‌روند.

     (10) * علی عمداً عصبانی است.

     9-این محمول­ها با قید «به مدت» به کار می­روند که نشان­دهندۀ نهایت ناپذیر بودن آنهاست.

   (11) علی به مدت دو روز است که عصبانی است.

با توجه به خصوصیات مطرح شده میتوان گفت تمامی محمول­های مطرح شده از دستۀ افعال ایستا هستند. اما با نگاهی دقیقتر میتوان تفاوتهایی را بین آنها مشاهده نمود. با استفاده از مدل ارائه شده توسط کرافت و نمودار (t) و (q) میتوان این افعال ایستا را به سه دسته تقسیم نمود و نقاط اشتراک و اختلاف آنها را بر روی نمودار نشان داد.

1- افعال ایستای گذرا:این افعال و محمول‌ها بیانگر حالتی هستند که به صورت گذرا است و امکان اینکه در آینده تغییری در این حالت پدید آید وجود دارد. مثلاً حالت «عصبانی بودن» و یا «باز بودن دَر» میتواند موقتی باشد و استمرار دائمی نداشته باشد.نمودار (1) نمودار این گروه است. در این نمودار (q ) محور تغییرات است که در افعال ایستا چون تغییری در ساختار درونی افعال رخ نمی­دهد، لذا در این محور تنها یک نقطه داریم و انتهای خط­­چین نشان‌دهندۀ شروع رویداد و امتداد آن روی محور زمان است. (13-12)

(12) پنجره باز است.                                                                                                   

 (13) او به حیات پس از مرگ معتقد نبود.                                                                                    

نمودار (2)

 

 

 

 2- افعال ایستای پایدار اکتسابی: در این افعال و محمول‌ها پس از اینکه حالتی کسب شد این حالت و یا وضعیت کسب شده تا پایان عُمر آن ماهیت ادامه دارد. مثلاً وقتی گفته میشود، شیشه شکسته است و یا ماشین فرسوده است، حالات «شکستگی» و یا «فرسودگی» پس از اکتساب در شیشه و یا ماشین ادامه دارد و امکان تغییر حالت وجود ندارد. در این افعال محور زمان (t) و تغییرات (q) به موازات هم پیش میروند و تا آخر ادامه دارد. (15-14)                                                                                                                    

(14) شاخۀ درخت شکسته است.

(15) معلم جواب مسئله را میداند.

نمودار(3)

                                                                                                                           

 

 

            

                                                                                                                               

 

3- ایستای پایدار ذاتی: در اینگونه افعال و محمول‌ها، یک حالت ذاتی از ابتدا در یک شی، فرد و یا ماهیت وجود داشته است و تا پایان عُمر آن فرد، شی و یا ماهیت ادامه مییابد. در این افعال نقطۀ شروع حالت همان نقطۀ به وجود آمدن آن فرد، شی و یا ماهیت میباشد. به ­عنوان مثال خشک بودن یک بیابان، ایرانی بودن یک فرد، فرانسوی بودن فردی و یا مرطوب بودن یک ناحیه، حالات ذاتی و پایدار هستند. (17-16)

(16) این ناحیه همواره مرطوب است.

 (17) دانشآموزان این کلاس همه ایرانی هستند.

                                                                                                                                                                                                                                                                        

                                                                                                                                                  نمودار(4)

 

 

 

حال با استفاده از این نمودارها میتوان ویژگی مشترک و غیر مشترک این سه دسته از محمولهای ایستا را نشان داد. ویژگی مشترکی که باعث میشود همۀ این سه دسته را افعال ایستا بنامیم به این جهت است که در نمودار ارائه شده برای همۀ آنها تنها یک نقطه روی محور تغییرات (q) وجود دارد. یعنی در این افعال هیچ تغییری در ساختار درونی محمول حاصل نمیشود. ویژگیای که باعث میشود این افعال از هم جدا شوند، گستردگی متفاوت آنها روی محور زمان (t) میباشد. یعنی هر کدام از این دستهها به نوعی متفاوت روی محور زمان قرار میگیرند. در مورد ایستاهای گذرا چون امکان تغییر حالت در آینده وجود دارد به عنوان مثال می‌توان گفت:

(18) تا یک ساعت دیگر ممکن است در باز شود.

اما در مورد ایستاهای پایدار ذاتی و اکتسابی این امکان وجود ندارد، یعنی اگر چنین امکانی را برای آنها در نظر بگیریم گزاره­های کاذبی داریم و امکان صدق آنها در آینده نیست. مثلاً اگر علی فردی ایرانی باشد، نمی‌توان گفت:

(19) * تا سال آینده علی آلمانی می­شود.

در مورد تفاوت ایستاهای پایدار ذاتی و اکتسابی نیز می‌توان از امکان صدق و کذب گزاره­ها در زمان­های متفاوت (حال، گذشته، آینده) استفاده کرد. مثلاً اگر یک محمول ایستای پایدار اکتسابی را در نظر بگیریم مانند «فرسوده بودن» و بدانیم فرضاً ماشین علی امسال کهنه و فرسوده شده است، می­توانیم بگوییم:

(20) سال گذشته ماشین علی فرسوده نبود.

اما در مورد ایستاهای ذاتی این گزاره­ها همواره صادق هستند. بنابراین اگر علی فردی ایرانی باشد، نمی­توان گفت:

(21) *علی سال گذشته ایرانی نبود.

با استفاده از این نمودار میتوان همگن بودن این افعال را نیز توجیه کرد. چون افعال ایستا در روی محور تغییرات یک نقطه را نمایش میدهند این واقعیت اجازه میدهد که محور زمان بتواند انواع ایستاها را از هم متمایز کند.

 

3-2- افعال حصولی و زیرمجموعههای آن

با توجه به طبقهبندی وندلر و براساس مشخصات [± نهایتپذیری] و [± مرحلهای] روستین (2004) محمول­های زیر از دسته­ی محمول‌های حصولی هستند.

رسیدن، برداشتن، مردن، بسته شدن، باز شدن، خوشحال شدن، متأسف شدن، گشوده شدن، صلحکردن، تصادف کردن، دیدن، گذاشتن، شکسته شدن، پژمرده شدن، عصبانی شدن، جیغ زدن، نق­نق کردن، چراغ زدن

این افعال خصوصیات مشترکی دارند که عبارتند از:

  1. این افعال ویژگی انباشتگی ندارند و از جمع دو رویداد به یک رویداد واحد نمی­رسیم. مثلاً وقتی یک ماشین ساعت 4 تصادف می­کند و ساعت 5 هم تصادف دیگری دارد، دو بار رویداد «تصادف کردن» اتفاق افتاده است.

  2. این افعال ناهمگن و نامتجانسند؛ به این معنا که مثلاً بخشی از «مُردن» بر خودِ «مُردن» دلالت ندارد. دلیل ناهمگن بودن این افعال این است که ساختار درونی ندارند و منجر به این می­شود که نهایت‌پذیر تلقی شوند.

  3. این افعال لحظه‌ای هستند و مادامی که در حال وقوعند، اتفاق افتاده‌اند و نقطه‌ی شروع و پایان آنها یکی است.

4- این افعال عموماً شکل استمراری ندارند. چون آنی هستند و نمیتوان آنها را به بخشهای زمانی تقسیم نمود. در نتیجه استمراری نمیشوند. شاید در برخی موارد بتوان آنها را استمراری کرد و خوشساخت هم باشند اما گفت این استمرار بر مراحل مقدماتی رسیدن به خود فعل دلالت دارد. مثلاً جملهای نظیر «آنها در حال صلح کردن هستند» دلالت بر مراحل مقدماتی و رسیدن به صلح دارد و فعل «صلح کردن» به صورت لحظهای اتفاق میافتد.

5- برخی از این افعال با قیود دیرشی همراه نمیشوند.

(22) * آنها به مدت 2 روز با هم صلح کردند.

6- برخی از این افعال با قیودی مانند «با جدیّت» و «به شدت» همراه نمیشوند و در نتیجه پویا نیستند.

(23) * آنها به شدت با هم صلح کردند.

تمامی افعال مطرح شده با توجه به این ویژگیها جزء دستۀ افعال حصولی قرار میگیرند اما با استفاده از نمودار میتوان این افعال حصولی را به سه دسته تقسیم نمود و علت تفاوت آنها را بیان کرد.

 

1- افعال حصولی بازگشتی مستقیم:

این افعال و محمول­ها پس از انجام، دوباره میتوانند به حالت اولیه برگردند و حالت بازگشتی دارند. برای مثال وقتی میگوییم «در باز شد» این دَر میتواند دوباره بسته شود و حالت «باز بودن» تداوم ندارد. (26-24)

(24) پنجرهها بسته شدند.

(25) علی از مرگ دوستش متأسف شد.

(26) درها به روی مهمانان گشوده شدند. 

                                                                            

 

نمودار (5)

 

 

 

2- افعال حصولی غیر بازگشتی مستقیم:       

در این افعال حالت کسب شده یا فعل انجام شده به صورت پایدار باقی میماند و حالت بازگشتی ندارند به عنوان مثال وقتی میگوییم «شیشه شکسته شد» حالت شکستن که در شیشه به وجود آمده است دیگر بازگشت به حالت اولیه نخواهد داشت و یا در «گل­ها پژمرده شدند» پژمردگی تا انتها باقی خواهد ماند. (29-27)

(27) شیشه شکسته شد.

(28) گل­ها پژمرده شدند.                                                                                               

(29) دو دستگاه پژو دیروز در اتوبان کرج با هم تصادف کردند.

 

 


نمودار (6)

 

 

  3- افعال حصولی دورهای (چرخشی)

این افعال به صورت لحظهای و آنی اتفاق میافتند اما حالت بازگشتی دارند و میتوانند چندین بار تکرار شوند. مثلاً افعالی نظیر «جیع زدن»، «چراغ زدن» افعالی هستند که آنی اتفاق میافتند اما چند بار پشت سر هم تکرار میشوند.

وندلر تنها به حصولیهای مستقیم اشاره میکند اما کرافت نوع سوّم را حصولی غیرمستقیم میداند. آنچه روی محور نشان داده میشود، گُذر از مرحلۀ سکوت به انجام دوبارۀ فعل است وگرنه خود فعل یک لحظه اتفاق می­افتد و تغییر لحظه­ای را نشان می‌دهد. (31-30)

    (30) کودک از شدت درد مرتب جیغ میزد.

     (31) راننده برای عرض تشکر، چراغ زد.                                                                  

 

 

نمودار(7)                                                                                   

 

با توجه به طبقه­بندی افعال حصولی به این نتیجه می­رسیم که ویژگی مشترک آنها داشتن یک نقطه روی محور زمان (t) است و ویژگی غیر مشترک آنها این است که تغییرات آنها روی محور (q) به صورت متفاوت است. در افعال حصولی بازگشتی نتیجۀ حاصل موقتی است ولی در افعال حصولی غیر بازگشتی نتیجهی حاصل پایدار است. در این دو نوع فعل وضعیت و حالت نتیجه در نقطهای متفاوت از حالت اولیه روی نمودار نشان داده میشود. تفاوتی که افعال حصولی چرخشی با دو دسته­ی دیگر دارند این است که می­توانند با قیود دیرشی مانند «به مدت» همراه شوند.

(32) کودک به مدت نیم ساعت جیغ می­کشید.

(33) *آنها به مدت 2 روز با هم تصادف کردند.

(34) *علی به مدت یک هفته عصبانی شد.

در مورد جمله­ی (34) می­توان گفت عصبانی بود و نه عصبانی شد.

تفاوت افعال حصولی بازگشتی نیز با افعال حصولی غیر بازگشتی دیگر در آنست که در این افعال و محمول­ها احتمال بازگشت به حالت اوّلیه وجود دارد. به ­عنوان مثال اگر جمله­ی (24)­ را در نظر بگیریم می­­توانیم احتمال باز شدن پنجره را در زمان آینده برای آن پیش­بینی کنیم ولی این احتمال یعنی بازگشت به حالت اولیه در مورد جملۀ (28) وجود ندارد به این معنا که گلی که پژمرده شود دیگر تازه نخواهد شد.

(35) تا یک ساعت دیگر پنجره­ها باز می­شوند.

(36) *تا یک ساعت دیگر گل­ها تازه می­شوند. 

 

3-3- افعال فعالیتی و زیرمجموعههای آن

با توجه به طبقهبندی وندلر و براساس مشخصات [± نهایتپذیر] و [± مرحلهای] روستین (2004) افعال و محمول‌های زیر همه از دستۀ افعال فعالیتی هستند که خصوصیات مشترکی نظیر خصوصیات زیر را دارند.

دویدن، گفتگو کردن، جنگیدن، کاسته شدن، اضافه شدن، هل دادن، کشیدن، گریستن، خنک شدن، گرم شدن، یخ کردن، آواز خواندن، نواختن، رقصیدن، رانندگی کردن، مشورت کردن

  1. این افعال، پویا هستند و حالت ایستا ندارند.

  2. این افعال دارای مراحل هستند و می‌توانند صورت استمراری داشته باشند.

       (37) علی در حال دویدن است.

  1. این افعال ویژگی انباشتگی دارند. مثلاً اگر علی از ساعت 4 تا 5 دویده و از 5 تا 6 هم دویده، می‌توان گفت :

       (38) علی از ساعت 4 تا 6 دویده است.

  1. این افعال همگن و متجانسند. به عنوان مثال اگر علی 2 ساعت دویده است، در هر لحظه از این 2 ساعت رویداد «دویدن» صورت گرفته است. به عبارتی در این افعال بخشی از رویداد بر کل رویداد دلالت می‌کند.

  2. برخی از این افعال استلزام معنایی دارند و استلزام معنایی نشان‌دهندۀ نهایت ناپذیری این افعال می‌باشد. مثلاً جمله‌ی «علی در حال دویدن است.» می‌تواند مستلزم این معنا باشد که «علی دویده است».[24]

  3. برخی از این افعال با قیودی مانند «با جدیت» و یا «به شدت» که نشانۀ پویا بودن است، همراه می‌شوند. (39) آنها با جدیت با یکدیگر جنگیدند.

  4. این افعال به سؤال «چه اتفاقی در حال رخ دادن است» جواب مثبت می‌دهند که نشانگر پویایی آنهاست.

          (40) چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آنها دارند با یکدیگر میجنگند.

  1. این افعال با قید «به مدت ...» به کار می‌روند و نشان‌دهندۀ تداومی بودن آنهاست.

         (41) آنها به مدت 2 سال با هم جنگیدند.

  1. برخی از این افعال با قیودی نظیر «عمداً» به کار می‌روند که نشان‌دهنده‌ی کنش‌گری می‌باشد.

        (42) آنها عمداً با هم دعوا کردند.

با نگاهی دقیق میتوان دید که همهی این خصوصیات برای افعال ذکر شده کاربرد ندارند و برخی از این افعال با داشتن این خصوصیات منجر به این میشوند که جملاتی بد ساخت داشته باشیم. به عنوان مثال جملهی «سوپ خنک شد» با قید عمداً هرگز به کار نمیرود. اما با استفاده از نمودار (t) و (q) میتوانیم افعالی نظیر «خنک شدن»، «گرم شدن» و ... را جزء افعال فعالیتی بدانیم و با استفاده از نمودار بتوانیم آنها را از دیگر افعال فعالیتی جدا نماییم.

براساس مدل کرافت 2 نوع فعل فعالیتی داریم.

1- افعال فعالیتی مستقیم: در این نوع افعال با فرایندهایی تداومی و غیرمقید روبرو هستیم. در این نوع افعال یک حالت اولیه وجود دارد که قبل از شروع فعالیت میباشد و کرافت آن را «حالت استراحت» مینامد و پس از آن گذر از حالت استراحت به آغاز رویداد را داریم. در این افعال فعالیت به ­صورت مستقیم ادامه مییابد و حالت نوسانی ندارد یعنی یک خط سِیر مشخص دارد. (45-43)                                                                                             

 (43) سوپ یخ کرد.

(44) شیر خنک شد.                                                                                                                  

نمودار(8)                                                                                                                                                                

 

(45) هر ماه مبلغی را به حساب بانکی خود اضافه میکند.

در مورد افعال «خنک شدن» یا «گرم شدن» میتوان گفت اگر درجۀ حرارت خاصی در نظر نباشد، این افعال به صورت فعالیتی هستند یعنی میتوانند مُستمر باشند اما اگر درجه حرارت خاصی در نظر باشد، تبدیل به افعال غایتمند میشوند چون نهایتپذیر میشوند و به نهایتی (درجه حرارت نهایی) که در ذهن ما میباشد رسیدهاند.

2- افعال فعالیتی غیرمستقیم: این افعال همان افعالی هستند که وندلر و دیگران آنها را از دستۀ افعال فعالیتی میدانند. این افعال فرایندهایی تداومی و غیرمقید هستند ولی برخلاف فعالیتهای مستقیم نشاندهندهی یک تغییر مستقیم و پیوسته روی محور (q) نیستند و نمیتوانند به ­صورت مستقیم استمرار یابند. در این افعال علاوه بر مرحله اوّلیه یا حالت استراحت، دو مرحلۀ دیگر روی محور (q) وجود دارد که فعالیت مورد نظر بین این دو مرحله نوسان رفت و برگشتی دارد.

                                                                                                                                       نمودار(9)

 

 

 

در این افعال مراحل تعریف شده روی محور (q) نمیتوانند ترتیب داشته باشند و یا طوری منظم شوند که یک تغییر مستقیم و افزایشی در طول زمان را نشان دهند. البته روی نمودار گذر از یک مرحله به مرحلهی بعد نشان داده میشود ولی اگر فرضاً نتیجهای در نظر باشد، این افعال به صورت مستقیم در جهت نتیجه پیش نمیروند. (47-46)

(46) سال‌هاست که اسرائیل و فلسطین با هم میجنگند.

(47) باد به شدت میوزید.

تفاوت عمدۀ فعالیتی مستقیم و غیرمستقیم این است که در نوع مستقیم، روند افزایشی انجام فعل را می­توان دید و یا میزان افزایش را اندازه گرفت. مثلاً در مورد جملۀ (44) می­توان درجۀ خنکی شیر و میزان پیشرفت آن را در طول زمان اندازه گرفت و این افعال به سؤال «چه مدت طول می­کشد تا فعل انجام شود؟» پاسخ مثبت می­دهند.

(48) چه مدت طول می­کشد تا شیر خنک شود؟

(49) * چه مدت طول می­کشد تا علی بدود؟

جمله­ی (49) هنگامی می­تواند جمله­ای دستوری باشد که فرضاً متممی مانند «مسیر از خانه تا مدرسه» وارد جمله شود که در این صورت سطح تحلیل گروه فعلی می­شود نه خود فعل.

(50) چه مدت طول می­کشد تا علی مسیر از خانه تا مدرسه را بدود؟

در ضمن در مورد فعالیتی مستقیم میزان پیشرفت قابل پیش­بینی است ولی در مورد نوع غیرمستقیم این‌گونه نیست.

(51) تا چند لحظه­ی دیگر شیر خنک­تر می­شود.

 به طور کلی افعال فعالیتی چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، فرایندهای تداومی هستند و مراحل نمایش داده شده هم روی محور (t) و هم روی محور (q) گسترده میشوند و از این نظر با افعال ایستا که روی محور (q) به ­صورت یک نقطه هستند و با افعال حصولی که روی محور (t) به­ صورت یک نقطه هستند، متفاوت میباشند.

 

3-4- افعال غایتمند و زیرمجموعههای آن

براساس طبقهبندی وندلر و مشخصات [± نهایتپذیر] و [± مرحلهای] روستین (2004) افعال زیر جزء افعال غایتمند هستند که خصوصیات مشترکی نظیر خصوصیات زیر دارند.

تعمیر کردن، ساختن، پختن، تماس، نوشتن، جستجو کردن، خوردن، خریدن، بافت، سوختن، فرستادن

1- این افعال نهایت‌پذیر هستند. یعنی به سمت یک نقطهی پایان و اوج در حال حرکتند و به آن میرسند.

(52) او ساندویچ را خورد.

2- این افعال ناهمگن و نامتجانسند. مثلاً بخشی از «ساختن خانه» دلالت بر کل رویداد «ساختن خانه» ندارد.

3- این افعال ویژگی انباشتگی ندارند. مثلاً اگر بگوییم «علی یک کیک خورد.» عمل خوردن به پایان رسیده است و اگر مجدداً کیک دیگری بخورد، در واقع رویداد دیگری شکل گرفته است و مجموعاً دو رویداد اتفاق افتاده است.

4- این افعال با قید «ظرف مدت ...» همراه میشوند.

(53) ظرف مدت / * به مدت 6 ماه خانه را ساخت.

5- این افعال شکل اَمری دارند.

(54) با مادرت تماس بگیر.

6- این افعال شکل استمراری دارند و در نتیجه افعال مرحلهای هستند.

(55) علی در حال ساختن خانه است.

7- با قیدهای مبنی بر کنشگری به کار میروند.

(56) علی مشتاقانه با پدرش تماس گرفت.

افعال غایتمند به طور کلی سه مرحلهی نمایش دارند.1- مرحلهی آغاز 2- مرحلهی تکمیل      3- مرحلهی تغییر.

داشتن مرحلهی آغاز و تکمیل باعث میشود که افعال غایتمند را افعالی مقید بدانیم چرا که رویداد مقید رویدادی است که در آن مراحل گُذر یعنی مراحل آغازین و پایانی نشان داده میشود. در افعال غایتمند مرحلهی آغاز و تکمیل از هم جدا هستند ولی در افعال حصولی که آنها هم مقید میباشند، مرحلهی آغاز و تکمیل جدا از هم نیست.

1- افعال غایتمند مستقیم: در این افعال رَوند رسیدن به نتیجه به صورت مستقیم میباشد و از شروع مرحلهی آغازین تا مرحلهی پایانی یک پیشرفت یکنواخت در جهت رسیدن به نتیجه وجود دارد. (60-57)

(57) ظرف شش ماه خانه را ساخت.

(58) همهی داراییاش در آتشسوزی سوخت.

(59) زن روستایی قالی را در عرض یک سال بافت.

(60) مادرم غذای لذیذی برای مهمانان پخت.      

   نمودار (10)   

 

2- افعال غایتمند غیرمستقیم : در این افعال همانند نوع مستقیم آن مرحلهی آغازی و پایانی وجود دارد اما مرحلهی میانی به شکل غیرمستقیم میباشد. یعنی رَوند رسیدن به نتیجه مستقیم و قابل اندازهگیری نیست و به اصطلاح افزایشی[25] نمیباشد.این افعال فرقشان با حصولیها در این است که لحظهی نیستند و فرقشان با دیگر افعال غایتمند در این است که افزایشی نیستند. (62-61)

 (61) برای پیدا کردن کتابم همه جا را جستجو کردم.                                                                                                            

(62) علی در حال تعمیر کامپیوتر است/ علی ظرف 3 ساعت کامپیوتر را تعمیر کرد.

 

                                                                                                                                                نمودار (11)                      

 

 

 

تفاوت افعال غایتمند مستقیم و غیرمستقیم نیز مانند افعال فعالیتی مستقیم و غیرمستقیم در این است که در افعال غایتمند مستقیم، روند پیشرفت فعل را می­توان اندازه گرفت. با توجه به مطالب بالا و بررسی افعال به روش فوق جدول زیر بدست می‌آید.

ایستای گذرا

معتقد بودن، باز بودن، بسته بودن، خوشحال بودن، ناراحت بودن، عصبانی بودن.

ایستای پایدار اکتسابی

دانستن، داشتن، دوست داشتن، شکسته بودن، سوخته بودن، فرسوده بودن.

ایستای پایدار ذاتی

مرطوب بودن، شکستنی بودن، ایرانی بودن.

حصولی بازگشتی 

باز شدن، خوشحال شدن، متأسف شدن، بسته شدن، گشوده شدن.

حصولی غیر بازگشتی

رسیدن، برداشتن، مردن، صلح کردن، تصادف کردن، گذاشتن، شکسته، پژمرده شدن، عصبانی شدن، دیدن

حصولی چرخشی

جیغ زدن، نق­نق کردن، چراغ زدن.

فعالیتی مستقیم

کاسته شدن، اضافه شدن، خنک شدن، گرم شدن، یخ کردن.

فعالیتی غیرمستقیم

نواختن، گفتگو کردن، جنگیدن، هل دادن، کشیدن، گریستن، آواز خواندن، رقصیدن، رانندگی کردن، مشورت کردن.

غایتمند مستقیم

بافتن، ساختن، خریدن، خوردن، پختن، تماس گرفتن، فرستادن، نوشتن.

غایتمند غیرمستقیم

تعمیر کردن، جستجو کردن.

  1. نتیجه­

در مورد ارتباط بین افعال و موضوع­های آنها نظریه­هایی مطرح شده و در این نظریه­ها بر اهمیت ساخت رویدادی و نمودی افعال تاکید شده است؛ لذا از آنجایی که ساخت رویدادی و نمودی از عوامل معنایی تأثیرگذار بر رفتار نحوی افعال و بازنمایی موضوع­های آنها هستند، در این مقاله سعی شد تا از منظر ساخت رویدادی و نمودی به طبقه­بندی افعال زبان فارسی پرداخته شود. به همین منظور پیکره­ای متشکل از 60 فعل در نظر گرفته شد و در چهارچوب نظریه­ی کرافت (2012) مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه­ی این بررسی افعال به 4 طبقه اصلی و 10 طبقه فرعی تقسیم شدند.



[1].Perlmutter

[2].unaccusative hypothesis

[3].unergative

[4].perfective aspect

[5].imperfective aspect

[6].telic

[7].atelic

[8].performative

[9].durative 

[10].punctual

[11].bounded

[12].unbounded

[13].transitory states

[14].permanent acquired states

[15].permanent inherent states

[16].point states

[17].reversible directed achievement

[18]. irreversible directed achievement

[19]. cyclic achievement or semelfactive 

[20]. directed activity

[21]. indirceted activity

[22]. directed accomplishment

[23]. indirected accomplishment

1- دستۀ فعالیتی غیرمستقیم میتوانند استلزام معنایی نداشته باشند. مثل «گرم شدن»

 

[25]-incremental

Comrie, B. 1976. Aspect (An introduction to the study of verbal aspect and related problems.) Cambridge university press.        
Croft, W. 2012. Verbs: aspect and causal structure. Oxford university press.
Dowty, D.R. 1979. Word meaning and Montague grammar. Dordrecht Reidel.
Kenny, A. 1963. Actions, emotions and will .London: Routledge and Kegan paul.
Lakoff, G. 1966. Stative adjectives and verbs in English. In A.G. Oetinger (e d.). Mathematical linguistics automatic translation, Report NSF- 17, Aiken     
computation laboratory, Harvard university, Cambridge, MA, I- 1- I- 16.      
Levin, B. 2005. Semantic prominence and argument realization. Stanford university.
Levin, B, and M. Rappaport. 2007. Argument realization. Cambridge university press.
Perlmutter, D. M. 1978. Impersonal passives and the unaccusative hypothesis, BLS 4, Berkeley Linguistics Society, Berkeley, CA, 157- 89.          
Ramchand, G. 2008. Verb meaning and the lexicon: A first phase syntax. Cambridge  
university press.             
Rothstein, S. 2004. Structuring events. Blackwell Publishing.
Ryle, G.1949. The concept of mind .London: Barnes and Nobles.Van Valian, R. 20005 . Exploring the syntax-semantics interface. Cambridge university press.
Vendler, Z.1957. Verbs and times. Philosophical Review LXVI:143-60.
Vendler, Z. 1967. Linguistics in philosophy. Ithaca, NY;Cornell.