Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. General Linguistics University of Tehran
2 Assistant Professor of Linguistics, University of Tarbiat Modares
Abstract
In the classification of morpho-phonological processes of different languages proposed by Jensen (1990), the least frequent process is perhaps the one related to morph-movement due to morpho-phonological reasons, which leads to changes in the canonical order of morphs in the word form. This article aimed to introduce a case of this rare process in Kalhori Kurdish. This process takes place in the suffixed verbs in which the third person singular enclitic pronoun is used. To study this phenomenon, 30 suffixed verbs were analyzed among which 14 are mentioned in this article. After investigating the behavior of the third person singular enclitic pronoun /-ɪ: / in suffixed verbs, it was revealed that, this enclitic leaves its canonical place, which is before the verbal suffix /-ow/ and follows it whenever the verb stem in the past tense ends in /I/ and the verbal ending (subject) is that of the third person singular, which is zero. The cause seems to be high vowels confrontation and the phonological lightness of the third person singular enclitic pronoun. After the introduction of this new order of morphs, other suffixed verbs which use the third person singular enclitic pronoun seem to have taken the new order analogically.
Keywords
- مقدمه
زبان کردی یکی از زبانهای ایرانی است و به گونههای مختلفی تقسیم میشود. یکی از گویشهای اصلی کردی جنوبی، گویش کلهری است (کماندار فتاح، 2000 :55). تحقیق حاضر به مطالعة یکی از فرایندهای واژ-واجی کمیاب در این گویش میپردازد. گویشوران کردی کلهری در ایران در شهرهایی چون کرمانشاه، اسلامآبادغرب، گیلان غرب، سرپل ذهاب و ایوانغرب، و در عراق در شهرهای خانقین و مندلی ساکن هستند.
در این مقاله سعی بر آن است که به معرفی فرایندی در کردی کلهری پرداخته شود که بنا بر آن، ترتیب معمول تکواژها در ساختمان فعل، در برخی شرایط، بر هم زده میشود. آغاز کار و توجه به این موضوع از آنجا پیش آمد که در طی مطالعه و بررسی دادههایی که از کردی کلهری جمعآوری شده بود، مشخص شد که در برخی از صورتهای فعلهای پسوندی متعدی که در ساختمان آنها از پیبست ضمیری استفاده شده، تناوبی دیده میشود، که ناشی از ترتیب متفاوت تکواژهاست. دادههای به دست آمده از این گویش، که تحلیل آنها در بخشهای بعدی خواهد آمد، نشان میدهند که اگر قرار باشد که در ساختمان این گونه از افعال از پیبستهای ضمیری استفاده شود، ترتیب معمول تکواژها چنین خواهد بود (از چپ به راست) : [1]
ستاک فعل + شناسه + پیبست ضمیری + پسوند
(1) hAweRd -em -ad -ow
آوردن گ ش.ا.م پی.ض.د.م پس
برت گرداندم (بازت آوردم)
(2) da -n -Iù -ow
دادن ح ش.س.ج پی.ض.س.م پس
پساش میدهند
(3) san -im -IùAn -ow
ستاندن گ ش.ا.ج پی.ض.س.ج پس
بازش ستاندیم
پدیدهای که نگارندگان را به فکر در ماهیت آن وادار کرده، این است که در صورتهای فعلیای که در ساختمان آنها، از پیبست ضمیری سوم شخص مفرد استفاده شده، مانند مثال (2)، علاوه بر ترتیب معمول، صورتی به کار میرود که در آن پیبست ضمیری سوم شخص مفرد در آخر و پس از پسوند فعلی ظاهر میشود. مثلاً در دادههای کردی کلهری مشاهده شده که علاوه بر صورت شمارۀ (2)، صورت [da-n-ow-Iù] نیز به کار میرود و دارای همان معناست. نکتة جالب توجه این است که این تناوب در ترتیب تنها در مورد افعال پسوندیای اتفاق میافتد که در آنها از پیبست ضمیری سوم شخص مفرد استفاده شده باشد، و مثلاً در صورت فعلی شمارة (1)یا (3) که در ساختمان آنها از پیبستهای ضمیری غیر از سوم شخص مفرد به کار رفته، حرکت پیبست ضمیری به جایگاه پس از پسوند مجاز نیست (صورتهای *hAweRd-em-ow-ad و *san-im-ow-IùAn قابل قبول نیستند). سؤال تحقیق این است که چرا در صورتهای افعال پسوندی که در آنها، پیبست ضمیری سوم شخص مفرد به کار رفته، چنین تناوبی در ترتیب تکواژها دیده میشود و اینکه چه عاملی باعث شروع این تناوب شده است. برای پاسخ به این سؤال فرضیة تحقیق این است شرایطی (آوایی) وجود دارد که در آن تنها صورت متناوب، یعنی همان صورتی که پیبست ضمیری سوم شخص مفرد در آن پس از پسوند فعلی ظاهر میشود، پذیرفتنی است و ترتیب معمول غیرقابل قبول است و همین عامل باعث ظهور و معرفی ترتیبی جدید شده است و صورتهای متناوب در شرایط دیگر به قیاس از آن ساخته شدهاند.
2- مطالعات پیشین
در تقسیمبندی کردی به گونههای آن، نظرات مختلفی ارائه شده است. محققانی چون مکنزی[2](1962)، نبز[3] (1976)، حسنپور (1989) و ایزدی (1992) به هنگام سخن گفتن از کردی، آن را در قالب چهار گروه شمالی، مرکزی، جنوبی و اورامی مطرح میکنند. در این میان مکنزی (1962) معتقد است که اورامی را نمیتوان در ذیل گروه کردی قرار داد. اما همه در قائل شدن به سه گروه اصلی شمالی، مرکزی و جنوبی اتفاق نظر دارند. اگرچه در زمینه مطالعات زبانشناختی بر روی کردی کلهری پژوهشگرانی چون مافی (1374)، شیرزادیتبار (1375)، مرادی (1379)، سلیمانیمقدم (1379) و محمدی (1386) و در گویشهای نزدیک به کلهری محققانی همچون قیطوری (1992) در کردی ایلامی و اسفندیاری (1374) در کردی کلیایی پایاننامههای خود را ارائه کردند، لکن هنوز در زمینه فرایندهای صرفی- واجی و شناسایی دقیق تکواژها و تکواژ گونهها در کردی، هنوز تحقیقی صورت نگرفته است. از مطالعاتی که بخشی از آنها به صرف-واجشناسی در کردی اختصاص داده شده، میتوان به پژوهش مککاروس[4] (1958) اشاره کرد. مککاروس (1958: 40) بخش صرف- واجشناسی را ذیل بخش واجشناسی کردی قرار داده است. وی این بخش از تحقیقش را به دو بخش واکهها و همخوانها تقسیم میکند. در بخش مربوط به واکهها از فرایندهایی سخن میگوید که در برخورد انواع واکهها در مرز تکواژها، اعمال شده و باعث تغییر صورت تکواژها میشود. وی ابتدا به فرایندهای غیر حذف در واکهها اشاره میکند و پس از آن فرایند حذف را در واکههای تکواژها مورد بررسی قرار میدهد. در نیمة دوم بخش صرف-واجشناسی، مککاروس (1958) فرایندهای مسلط بر همخوانها در تکواژها را به سه دستة همگونی، درج و حذف همخوان تقسیم میکند. در هیچ یک از منابع یاد شده، از فرایند حرکت تکواژ یا تغییر ترتیب تکواژها، سخنی به میان نیامده است.
به طور کلّی در زبانهای مختلف جهان، اگرچه به ندرت، اما گاهی شرایط آوایی باعث میشود که عناصر به ترتیب اصلی خود بروز آوایی پیدا نکند. گاه ترتیب اصلی عناصر به واسطة قواعد نحوی است و گاه ترتیب به واسطة به هم رسیدن تکواژها و در سطح ساختواژی رخ میدهد. در این شرایط ممکن است زبان زنجیرة به دست آمده را به لحاظ آوایی مطلوب نبیند. در این حال، یکی از راهکارهای اصلاح آن تغییر ترتیب عناصر است. به عنوان نمونه در جملات پرسشی در زبان رومانیایی،[5] کلمات پرسشی به لحاظ نحوی دارای مشخصة قوی هستند و لازم است که به جایگاه [Spec, IP]و سمت ابتدای جمله، حرکت کنند، اما همانطور که در مثال (4)مشهود است، این حرکت به جملة غیردستوری منجر شده است (هورنشتین و سایرین: 2004).
(4) a. *Ce ce precede?
چه چه پیشی گرفتن
b. Ce precede ce?
چه پیشی گرفتن چه
«چه از چه پیشی میگیرد؟»
بوشکویچ (2002) معتقد است که پذیرفته نبودن مورد a- 4 به دلیل مسائل نحوی نیست، بلکه ناشی از محدودیتهایی در بخش واجشناختی این زبان است که مانع از حضور دو ce کنار هم میشود (بوشکویچ، 2002؛ به نقل از هورنشتین و سایرین، 2004). اسپنسر[6] (2000) نیز نمونهای از زبان ناواجو،[7] که زبانی قالبی[8] است، ارائه میدهد که در آن ترتیب اصلی تکواژها در یک واژه بنا به دلایل آوایی به هم میخورد. در این زبان تکواژها در دستههای مختلف قرار گرفته و به ترتیب مشخصی کنار هم قرار میگیرند. در نمونة) 5 (دستههای مختلف با اعداد رومی مشخص شده است.
(5) a. I IV VIa VII IX X
* ba -'a -di -ni -T -a'
b. badi'ni'a
در نمونة (-a 5) ترتیب به شکل اصلی ظاهر شده است، اما این ترتیب به خاطر به هم رسیدن ba در تکواژ دستة I و –'a در تکواژ دستة IV است و احتمالاً به دلیل اینکه دو واکة افتادة پسین به هم برخورد کردهاند، این زبان چنین زنجیرهای را نمیپذیرد. قلب و جابجایی دو تکواژ IV و VIa و سپس حذف واکة /a/ پس از واکه و پیش از /n/ فرایندهایی است که در این واژه رخ داده و حاصل صورت (-b 5) شده است (اسپنسر، 2000: 211). در پژوهش حاضر، همانند نمونههایی که ارائه شد، اگر ترتیب معمول تکواژها اعمال شود، حاصل زنجیرهای خواهد شد که در کردی کلهری پذیرفتنی نیست، و این زبان به شکل مشابهی جابجایی تکواژها را به عنوان راهکاری برای رفع این مشکل برمیگزیند.
3- روش تحقیق
از آنجا که پدیدة حرکت تکواژ بنا به ملاحظات صرفی-واجی در ساختمان افعال پسوندی رخ میدهد، بیش از سی فعل پسوندی در کردی، به همراه صیغگان این افعال در شخص و شمار مختلف و با استفاده از پیبستهای ضمیری متفاوت، مورد مطالعه قرار گرفت و وضعیت جایگاه پیبستهای ضمیری و خصوصاً پیبست ضمیری سوم شخص مفرد، بررسی شد. در اینجا به دلیل محدودیت حجم مقاله و نیز معطوف بودن توجه به بحثهای تحلیلی و نتایج حاصل از آن، در مجموع از چهارده فعل نام برده شده است. برای معرفی جایگاه معمول تکواژها در افعال کردی، از انواع مختلف این نمونهها استفاده شده است. در معرفی جایگاهها، توجه به زمان خاصی از فعل و محدود کردن فعل به یک زمان خاص مدنظر نیست. اما از آنجا که پدیدة حرکت تکواژ به ستاک گذشتة مختوم به /i/ مربوط میشود، در بخش پایانی مقاله از ستاکهای فعلی گذشته مختوم به i/- /که ممکن است /i/ پسوند گذشتهساز یا جز لاینفک ستاک باشد- استفاده شده است. پس از اینکه جایگاه هر تکواژ در فعل پسوندی مشخص شد، از ستاک گذشتة مختوم به /i/ یک نمونه با شش شخص به همراه پیبست ضمیری سوم شخص مفرد، آورده شده است، و جایگاه متفاوت این پیبست در صورت سوم شخص مفرد مشخص شده و مورد تحلیل قرار گرفته و دلایل تغییر جایگاه پیبست سوم شخص مفرد مورد بحث قرار میگیرد. در معرفی نمونهها در این مقاله از علائم اختصاری خاصی، که عمدتاً حاصل سرواژهسازی مقولههای دستوری است، استفاده شده است. این علائم و تعابیر آنها به این قرار هستند: ش: شناسه؛ ا: اول شخص؛ د: دوم شخص؛ س: سوم شخص؛ ح: حال؛ گ: گذشته؛ پس: پسوند؛ پی: پیبست؛ ض: ضمیری؛ می: میانجی؛ م: مفرد؛ ج: جمع. همچنین معنای تکواژهای قاموسی (واژگانی) به صورت ایرانیک زیر هر تکواژ ذکر شده است.
4-تحلیل دادهها: معرفی فرایند حرکت تکواژ
یکی از نادرترین فرایندهای صرفی- واجی که باعث تغییر در صورت زیرساختی میشود، فرایند حرکت یک تکواژ یا تغییر ترتیب تکواژها با انگیزههای صرفی-واجی است. ینسن[9] (1990) در معرفی این فرایند، بنا بر تحقیق مریفیلد و همکاران[10] (1967)، از زبان چوکتاو[11] مثال میآورد و از ارائة نمونه از زبانهای شناختهشده باز میماند. تا جایی که نگارنده سراغ دارد، در میان زبانهای ایرانی نیز این فرایند دیده نشده است. این فرایند در اتصال پیبست ضمیری سوم شخص مفرد به افعال پسوندی در کردی کلهری اعمال میشود. به منظور تحلیل این فرایند، نیاز است نخست از فعل پسوندی و ترتیب معمول تکواژها در ساختمان آن، که به طور مختصر در بخش مقدمه به آن پرداخته شد، صحبت شود.
4-1- فعل پسوندی در کردی کلهری
تنها پسوند فعلیای که در کردی کلهری وجود دارد، /-ow/ است. این پسوند تقریباً همان کاری را انجام میدهد که در فارسی بر عهدة پیشوند فعلی «باز» در افعالی چون «بازخواندن»، «بازایستادن»، «بازگشتن»، «بازآمدن»، «بازگفتن» و ... است. در مثالهای شمارة (6) تا (17)، نمونههایی از افعال ساده را میبینید. هدف از ارائة این نمونهها این است که نخست ساختمان افعال ساده مشخص شود، و دوم اینکه معنای این افعال بدون افزودن پسوند فعلی، و پس از افزودن آن با هم مقایسه شوند، تا تغییر معناییای که این پسوند به وجود میآورد مشخص گردد.
به همین دلیل در بخش پس از آن در نمونههای (18) تا (29)، به همین صورتهای فعلی، پسوند اضافه میشود تا تغییری که این پسوند پس از افزوده شدن ایجاد میکند، مشخص شود.
در این نمونهها صیغههای خاصی مد نظر نیست و هدف صرفاً معرفی ساختمان افعال ساده و پسوندی است. ستاکهای فعلی در هر یک از مجموعة دادهها ممکن است حال یا گذشته باشند. زمان ستاکهای فعلی برای بحث حاضر اهمیتی ندارد.
|
wat |
----em |
(7) |
|
wes |
--Iùd |
(6) |
|
||||||||||||||||
|
گفتن گ |
ش. ا. م |
|
|
ایستادن ح |
ش. س. م |
|
|
||||||||||||||||
گفتم. |
|
میایستد. |
|
|||||||||||||||||||||
|
xwan |
--em |
(9) |
|
hAt |
--em |
(8) |
|
||||||||||||||||
|
خواندن ح |
ش. ا. م |
|
|
آمدن گ |
ش. ا. م |
|
|
||||||||||||||||
میخوانم. |
|
آمدم. |
|
|||||||||||||||||||||
|
hAweRd |
-ø |
(11) |
|
di |
--m |
(10) |
|
||||||||||||||||
|
آوردن گ |
ش. س. م |
|
|
دیدن گ |
ش. ا. م |
|
|
||||||||||||||||
آورد. |
|
دیدم. |
|
|||||||||||||||||||||
|
beRd |
--in |
(13) |
|
sin |
--id |
(12) |
|
||||||||||||||||
|
بردن گ |
ش. د. ج |
|
|
ستاندن ح |
ش. د. م |
|
|
||||||||||||||||
بردید. |
|
میستانی. |
|
|||||||||||||||||||||
|
da |
--n |
(15) |
|
tSi |
--n |
(14) |
|
||||||||||||||||
|
دادن ح |
س. س. ج |
|
|
رفتن گ |
ش. س. ج |
|
|
||||||||||||||||
میدهند. |
|
رفتند. |
|
|
||||||||||||||||||||
|
SARd |
-im |
(17) |
|
SuRd |
--im |
(16) |
|
||||||||||||||||
|
پنهان کردنگ |
ش. ا. ج |
|
|
شستن گ |
ش. ا. ج |
|
|
||||||||||||||||
پنهان کردیم. |
|
شستیم. |
|
|||||||||||||||||||||
در زیر، همین افعال با پسوند فعلی همراه شدهاند تا ضمن اینکه جایگاه هر تکواژ معلوم میشود، تفاوت معناییای را که به واسطة افزوده شدن این پسوند به وجود آمده، مشخص گردد.
در این نمونهها پیبستهای ضمیری در داخل پرانتز آورده شدهاند[12]، چرا که فعلهای پسوندی به آنها نیاز ندارند و بدون آنها صحیح هستند، و در اینجا تنها هدف معرفی جایگاه آنها در ساختمان فعل پسوندی است. همچنین تنها افعال متعدی میتوانند در ساختمان خود پیبست ضمیری داشته باشند، و همانطور که از نمونهها پیداست، فعلهای لازم فاقد پیبستهای ضمیری در داخل پرانتز هستند.
wat |
--em |
(-Iù |
-j) |
-ow |
(19) |
wes |
--Iùd |
--ow |
(18) |
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
گفتن گ |
ش.ا. م |
پی.ض.س.م |
می |
پس |
|
ایستادن ح |
ش. س. م |
پس |
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
بازگوی(اش) کردم. |
|
باز میایستد. |
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
xwan |
--em |
(-(-IùjAn) |
--ow |
(21) |
hAt |
--em |
--ow |
(20) |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||
خواندن ح |
ش. ا. م |
پی. س. ج |
پس |
|
آمدن گ |
ش. ا. م |
پس |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||
باز(شان) میخوانم. |
«بازآمدم. / بازگشتم.» |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
hAweRd |
ø |
(-(-adAn) |
-ow |
(23) |
di |
--m |
(-(-ad) |
--ow |
(22) |
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
آوردن گ |
شسم |
پی.ض.د.م |
پس |
|
دیدن گ |
ش.ا.م |
پی.ض.د.م |
پس |
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
باز(تان) گرداند. |
پیدا(یت) کردم. |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
beRd |
-in |
(-(-am) |
--ow |
(25) |
sin |
--id |
(-(-Iù |
--j) |
--ow |
(24) |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
بردن گ |
ش. د. ج |
پی. ض. ا. م |
پس |
|
ستاندن ح |
ش.د.م |
پی.ض.س.م |
می |
پس |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
باز (م) گرداندید/ باز (م) بردید. |
باز(ش) میستانی. |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
da |
--n |
(-IùjAn) |
--ow |
(27) |
tSi |
--n |
-ow |
(26) |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||
دادن ح |
س.س.ج |
پی.ض.س.ج |
پس |
|
رفتن گ |
ش.س.ج |
پس |
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
پس(شان) میدهند. |
بازگشتند/ باز رفتند. |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
SARd |
-im |
(-(-adAn) |
--ow |
(29) |
SuRd |
--im |
(-(-IùjAn) |
--ow |
(28) |
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
پنهان کردنگ |
ش.ا.ج |
پی.ض.د.م |
پس |
|
شستن گ |
ش. ا. ج |
پی.ض.س.ج |
پس |
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
پنهان(تان) کردیم. |
دوباره شستیم(شان). |
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ملاحظه میکنید که این پسوند باعث تغییر معنی فعل میشود و از این جهت پسوندی اشتقاقی محسوب میشود. این پسوند به فعل «دیدن» افزوده میشود، و از آن فعل «پیدا کردن» را میسازد، به فعل «آوردن» افزوده میشود و معنای «بازگرداندن» میدهد. حال نیاز است که توجه به سمت جایگاه این پسوند در ساختمان فعل معطوف شود. در نمونههای (18) تا (29)، پسوند اشتقاقی [-ow] در انتهای فعل دیده میشود و موجب تغییر معنای فعل شده است. حتی در صورتی که در ساختمان فعل، پیبست ضمیری به کار رود، بازهم پسوند پس از آن ظاهر میشود. ستاک فعلی و پسوند با هم در ارتباط بوده و در عین حال از هم جدا میشوند و شناسه و پیبست را احاطه میکنند. برای روشنتر شدن موضوع، به شکل (30) که به معنی «بازش گرداندم» است و به شکل ملموس تقطیع شده و در آن همراهی ستاک در اول و پسوند در آخر نشان داده شده است، توجه کنید (غلت میانجی، به دلیل اینکه در ساختمان فعل پسوندی، تکواژ زیرساختی محسوب نمیشود، زیر خط نقطهچین نمایش داده شده است).
(30) ساختمان کلی فعل پسوندی در کردی کلهری
بازش گرداندم
hAweRd-em-Iù- j-ow
|
|
4-2- معرفی فرایند حرکت تکواژ
نمونههای ارائه شدة بخش قبل ساختمان فعل پسوندی و جایگاه معمول پیبست ضمیری را آشکار ساخت. در این بخش از تحقیق به سراغ موضوع مورد بحث این مقاله میرویم. همانطور که در بخش مقدمه نیز اشاره شد، در ساختمان افعال پسوندی که در آنها پیبست ضمیری سوم شخص مفرد /-Iù/ به کار برده شده، ترتیب دیگری از تکواژها قابل قبول است. در نمونههای (19)، (24) و (30) از این پیبست استفاده شده است، و همانطور که مشخص شد، جایگاه این پیبست مانند سایر پیبستهای ضمیری پیش از پسوند فعلی است، اما این نمونهها را میتوان به ترتیب دیگری نیز مشاهده کرد که بر طبق آنها، پیبست ضمیری سوم شخص مفرد پس از پسوند قرار میگیرد. به عبارت دیگر علاوه بر صورتهای (19)، (24) و (30)، به ترتیب صورتهای (31)، (32) و (33) نیز قابل قبول است.
sin |
--id |
--ow |
--Iù |
(32) |
wat |
--em |
--ow |
-Iù |
(31) |
|
||||||||||
ستاندن ح |
ش.د.م |
پس |
پی.ض.س.م |
|
گفتن گ |
ش.ا.م |
پس |
پی.ض.س.م |
|
|
||||||||||
بازش میستانی. |
|
بازگویش کردم. |
|
|||||||||||||||||
|
|
|
|
|
hAweRd |
--em |
--ow |
--Iù |
(33) |
|
||||||||||
|
|
|
|
|
آوردن گ |
ش.ا.م |
پس |
پی.ض.س.م |
|
|
||||||||||
|
|
بازش گرداندم/ پساش آوردم. |
|
|||||||||||||||||
در فرضیة تحقیق عنوان شد که به نظر میرسد این تناوب در ترتیب از شرایطی نشأت میگیرد که در آن تنها ترتیب جدید قابل قبول است. همانطور که از تحلیل دادههای ارائه شده مشخص شد، ترتیب معمول، آن ترتیبی است که در آن پیبست ضمیری پیش از پسوند باشد و نه پس از آن. پس اگر قرار باشد، برای تناوب در ترتیب تکواژها سیر تحولی را فرض کنیم، باید بپذیریم که ابتدا این ترتیب وجود داشته و بعداً ترتیب جدید (پیبست پس از پسوند) به وجود آمده است. اما به واقع این ترتیب چگونه به وجود آمده است؟ بنا بر فرضیة تحقیق باید به دنبال شرایطی آوایی گشت که بنا بر آن، ترتیب معمول قابل تحمل نیست. در واقع با یافتن این شرایط منشاء تغییر، و معرفی ترتیب جدید را پیدا کردهایم. در کردی کلهری، ستاک گذشتة فعل به دو شکل ساخته میشود. شکل اول این است که به ستاک حال یا ریشة فعل، پسوند گذشتهساز افزوده شود و حالت دوم این است که فعل خود، ستاک گذشتة مجزا داشته باشد. یکی از پسوندهای گذشتهساز در کردی که بسیار زایاست، پسوند /-i/ است که به ریشة فعل افزوده شده و از آن ستاک گذشته را میسازد.
ریشههای فعلیای چون sAz (ساختن)، kan (کندن)، der (دریدن)، xan (خندیدن)، xwan(خواندن) و ... از جملة ریشه های فعلیای هستند که با این پسوند، ستاک گذشته از آنها ساخته میشود. در ادامه نمونههایی مورد بررسی قرار میگیرند که در آنها ضمن استفاده از پسوند گذشتهساز /-i/، شرایط آواییای معرفی میشود که ترتیب معمول تکواژها را بر هم میزند و فرایندی صرفی-واجی باعث حرکت پیبست ضمیری سوم شخص مفرد میشود. مثالهای شمارة (34) تا (39) صرف فعل «بازسازی کردن» در شش شخص، در زمان گذشته را نشان میدهند.
در این فعل، افزوده شدن پسوند باعث شده که از فعل sAz (ساختن)، «بازسازی کردن» به دست آید. در ساختمان این فعل، پیبست ضمیری سوم شخص مفرد نیز به کار رفته است و سعی بر آن است که تا آنجا که ممکن است از ترتیب جدید (پیبست پس از پسوند) استفاده نشود. به جایگاه هر تکواژ در هر صورت فعلی دقت کنید.
sAz |
--i |
--men |
--Iù |
-j |
-ow |
(35) |
sAz |
-i |
-m |
-Iù |
-j |
-ow |
(34) |
|
|||||||||||||
ساختن |
گ |
ش.ا.ج |
پیسم |
می |
پس |
|
ساختن |
گ |
شام |
پیس. م |
می |
پس |
|
|
|||||||||||||
بازسازیاش کردیم. |
|
بازسازیاش کردم. |
|
||||||||||||||||||||||||
sAz |
-i |
-n |
-Iù |
--j |
-ow |
(37) |
sAz |
-i |
-d |
-Iù |
-j |
-ow |
(36) |
|
|||||||||||||
ساختن |
گ |
ش.د.ج |
پیسم |
می |
پس |
|
ساختن |
گ |
شدم |
پیس. م |
می |
پس |
|
|
|||||||||||||
بازسازیاش کردید. |
|
بازسازیاش کردی. |
|
|
|||||||||||||||||||||||
sAz |
--i |
-n |
-Iù |
-j |
-ow |
(39) |
sAz |
-i |
-ø |
-j |
-ow |
-Iù |
(38) |
|
|||||||||||||
ساختن |
گ |
ش.س.ج |
پیسم |
می |
پس |
|
ساختن |
گ |
شسم |
می |
پس |
پیس. م |
|
|
|||||||||||||
بازسازیاش کردند. |
|
بازسازیاش کرد. |
|
|
|||||||||||||||||||||||
با قدری تامل در نمونههای فوق، میتوان ترتیب متفاوت تکواژها را در صورت سوم شخص مفرد مشاهده کرد. در همة شخصها ترتیب تکواژها به این شکل بود که ابتدا ستاک فعلی، سپس پسوند گذشتهساز، پس از آن شناسه و بعد از شناسه پیبست و در آخر پسوند اشتقاقی فعل ظاهر میشد، اما در صورت سوم شخص مفرد، این ترتیب به هم ریخته است. این بدان معناست که ترتیب معمول (پیبست پیش از پسوند) در این صورت مجاز نبوده است. در این صورت جایگاه تکواژها همان جایگاه در صورتهای فعلی دیگر است با این تفاوت که پیبست ضمیری از جای معمول خود یعنی جایگاه پس از شناسه به پس از پسوند فعلی منتقل شده است. اما چرا؟ برای توجیه این تغییر جایگاه، باید دید که اگر ترتیب در صورت سوم شخص مفرد نیز مانند ترتیب در سایر صورتها میبود، چه اتفاقی رخ میداد، و چرا این ترتیب نمیتواند به سطح روساختی برسد و حتماً باید در فرایند اشتقاق این صورت از زیرساخت تا روساخت، تغییر در ترتیب رخ دهد. بدین منظور، در زیر مثالی از صورت فعلی سوم شخص مفرد، مورد بررسی قرار خواهد گرفت که در آن تکواژها به ترتیب معمول سایر صورتهای فعلی مرتب شدهاند.
|
|
|
|
|
|
* |
sAz |
--i |
-ø |
-Iù |
-j |
--ow |
(40) |
|
|
|
|
|
|
|
|
ساختن |
گ |
شسم |
پیس. م |
می |
پس |
|
|
|
|
بازسازیاش کرد. |
||||||||||||
همانطور که در مثال (40) ملاحظه میشود، اگر ترتیب معمول تکواژها در این صورت اعمال شود، [-i] گذشتهساز به [-Iù] پیبست ضمیری سوم شخص مفرد، برخورد میکند، چرا که تنها تکواژی که بین آنها قرار دارد، شناسة سوم شخص مفرد است که صفر است و تظاهر آوایی ندارد. حضور دو واکة افراشته پشت سر هم، کار را در تولید این صورت سخت میکند، به ویژه که پس از [-Iù] نیز پسوند فعلی با واکه آغاز میشود و به ناچار بین دو تکواژ پیبست ضمیری و پسوند فعلی، یک غلت درج شده است. این شرایط صرفاً برای این فعل نیست، بلکه در مورد صیغة سوم شخص هر فعلی که ستاک آن به [-i] ختم شود صادق است؛ چه این واکه پسوند گذشتهساز باشد و چه جزئی از ستاک گذشته.
kɑR |
-i |
-j |
-ow |
-Iù |
|
* |
kAR |
--i |
-ø |
-Iù |
-j |
--ow |
(41) |
||||||||||
کاشتن |
گ |
می |
پس |
پیس. م |
|
|
کاشتن |
گ |
شسم |
پیس. م |
می |
پس |
|
||||||||||
|
|
دوباره کاشتاش. |
|||||||||||||||||||||
ber |
--i |
--j |
--ow |
--Iù |
|
* |
ber |
--i |
-ø |
--Iù |
--j |
--ow |
(42) |
||||||||||
بریدن |
گ |
می |
پس |
پیس. م |
|
|
بریدن |
گ |
شسم |
پیس. م |
می |
پس |
|
||||||||||
|
|
بریدش. |
|||||||||||||||||||||
di |
--j |
--ow |
--Iù |
|
* |
di |
-ø |
--Iù |
--j |
--ow |
(43) |
||||||||||||
دیدن گ |
می |
پس |
پیس. م |
|
|
دیدن گ |
شسم |
پیس. م |
می |
پس |
|
||||||||||||
|
|
پیدایش کرد. |
|||||||||||||||||||||
حال فرض این است که اگر حرکت تکواژ عمل نمیکرد، چه اتفاقی رخ میداد و چرا تنها راه حل حرکت تکواژ است؟ در این شرایط یا باید یکی از واکهها به غلت تبدیل شوند، یا باید بینشان یک همخوان میانجی درج شود، یا یکی از دو واکه حذف شود. دلیل اصلی انجام شدن این راهکارها را بهتر است که در نظریهای محدودیت بنیاد همچون نظریة بهینگی جست؛ و چرایی آن در این مقال نمیگنجد، تنها میتوان گفت که شاید قابل اعمال نبودن این راهکارها را محدودیتهای آوایی خاص حاکم بر این زبان، و عدم وجود سرنخهای[13] آوایی کافی دانست. ظاهراً در کردی شرط غلتسازی، این است که واکة اول غیرافراشته باشد (فتاحی، 1391)؛ و توالی یک واکة افراشتة پیشین و غلت [j] در نمونهها دیده نشده و قابل قبول نیست. در صورت درج نیز به نظر میرسد توالی واکههای پیش و پس از همخوان درج شده شرایطی را فراهم میکنند که تولید و همچنین ادراک به دلیل کم بودن سرنخهای آوایی دشوار شود. همچنین اگر هر یک از این واکههای افراشتة پیشین حذف شوند، عملاً یک تکواژ حذف میشود و ظاهراً در این زبان عدم حذف تکواژ بر حذف واکه ارجعیت دارد. حال که هیچ یک از این راهکارها در اشتقاق صورت روساختی عملی نیستند، فرایند صرفی- واجی حرکت یا تغییر ترتیب وارد عمل میشود و تکواژ پیبست ضمیری سوم شخص مفرد را از جای پیشفرض خود به انتهای واژه یعنی پس از پسوند جابجا میکند.
برای اینکه ثابت شود که عامل این حرکت شرایط آوایی است در نمونههای (44) تا (49) فعل «بازگرداندن/ پس بردن» در شش شخص صرف شده است و درست مانند فعل «بازسازی کردن» سعی بر آن است تا جایی که ممکن است، ترتیب معمول (پیبست پیش از پسوند) به کار رود.
beRd |
--imen |
-Iù |
-j |
-ow |
(45) |
beRd |
-em |
-Iù |
-j |
-ow |
(44) |
|
||||||
بردن گ |
ش. ا. ج |
پیسم |
می |
پس |
|
بردن گ |
شام |
پیس. م |
می |
پس |
|
|
||||||
پساش بردیم. |
|
پساش بردم. |
|
|||||||||||||||
beRd |
-in |
-Iù |
-j |
-ow |
(47) |
beRd |
-id |
-Iù |
-j |
-ow |
(46) |
|
||||||
بردن گ |
ش. د. ج |
پیسم |
می |
پس |
|
بردن گ |
شدم |
پیس. م |
می |
پس |
|
|
||||||
پساش بردید. |
|
پساش بردی. |
|
|
||||||||||||||
beRd |
-en |
-Iù |
-j |
-ow |
(49) |
beRd |
-ø |
-Iù |
-j |
-ow |
(48) |
|
||||||
بردن گ |
ش. س. ج |
پیسم |
می |
پس |
|
بردن گ |
شسم |
پیس.م |
می |
پس |
|
|
||||||
پساش بردند. |
|
پساش برد. |
|
|
||||||||||||||
همانطور که از نمونههای فوق پیداست، صورتهای فعلی در همة شخصها با حفظ ترتیب معمول (پیبست پیش از پسوند) پذیرفتنی است. در نمونة (48) برخلاف نمونة (38) ترتیب معمول مجاز است و نیازی به جابهجایی تکواژ نیست. تفاوت این دو نمونه در این است که در صورت (38) اگر ترتیب معمول حفظ میشد، صورت غیرقابل قبول (40) به دست داده میشد و اساساً التقای واکهها و پذیرفته نبودن راه حلهای دیگر باعث میشد که پیبست از جای همیشگی خود به سمت انتهای واژه حرکت کند. اما در نمونة (48) التقای واکهها صورت نگرفته است و صورت حاصل با نظام آوایی کردی مغایرتی ندارد و پذیرفتنی است. البته اگر در این نمونه نیز پیبست را به انتهای صورت فعلی و پس از پسوند حرکت دهیم، صورت حاصل بازهم پذیرفتنی است. دلیل این امر نیز، همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، این است که پس از پیدایش ترتیب جدید (پیبست پس از پسوند) که اجباراً به دلایلی که اشاره شد به وجود آمد، این ترتیب نیز در مورد همة فعلهای پسوندی که در ساختمان خود از پیبست ضمیری سوم شخص مفرد استفاده میکنند، مورد استفاده قرار گرفته است.
نکتة مهم دیگر این است که اگر در ساختمان فعل «بازسازی کردن» و هر فعلی که با پسوند /-i/ ستاک گذشتة خود را میسازد، به جای پیبست ضمیری سوم شخص مفرد، از پیبست ضمیری سوم شخص جمع استفاده میشد، باز التقای واکهها اتفاق میافتاد، اما این عامل باعث حرکت پیبست به انتهای واژه نمیشود.
|
|
|
|
|
|
|
/sAz |
-i |
-ø |
-IùAn |
-ow/ |
(50-الف) |
|
||||||||
|
|
|
|
|
|
|
ساختن |
گ |
شسم |
پیس. ج |
پس |
|
|
||||||||
|
|
بازسازیشان کرد. |
|
||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
[sAz |
-i |
-ø |
-/ |
-IùjAn |
-ow] |
(50-ب) |
|
|||||||
|
|
|
|
|
|
|
ساختن |
گ |
می شسم |
پیس. ج |
پس |
|
|||||||||
|
|
بازسازیشان کرد. |
|
||||||||||||||||||
نمونة (50-الف) تکواژها را در سطح زیرساختی و نمونة (50-ب) صورت روساختی را نشان میدهد. همانطور که از این نمونهها پیداست، حضور پیبست ضمیری در جایگاه همیشگی خود باعث نادستوری بودن صورت فعلی نشده است و در عوض حرکت دادن آن به انتهای واژه منجر به صورت غیردستوری میشود. در اشتقاق این صورت از زیرساخت تا روساخت به نظر میرسد که فرایند درج انسداد چاکنایی به حرکت تکواژ ترجیح داده شده است.[14] بررسی تفاوت نمونة (50) با نمونة (40) به روشنتر شدن علت حرکت پیبست سوم شخص مفرد کمک میکند. به نظر میرسد بین این دو صورت دو تفاوت عمده وجود داشته باشد. دلیل نخست این است که در نمونههای (50)، پیبست ضمیری مختوم به همخوان است و این خود مانع از درج غلت [j] بین پیبست و پسوند شده است. اما در نمونة (40) پیبست ضمیری خود تنها از یک واکة افراشتة پیشین تشکیل شده و این عامل منجر به این گردیده که بین این پیبست و پسوند پس از آن یک غلت [j] (که اساساً صورت غیرهجایی[15] واکة /i/ است) درج شود. وجود این غلت پس از آن و واکة افراشتة پیشین [i] پیش از آن عملاً تولید آن را غیرممکن میسازد. دلیل دوم را شاید بتوان به ماهیت اصل سنگینی[16] (هاوکینز 1980، به نقل از کرافت 2003: 70) مرتبط دانست. اگرچه هاوکینز در مقالة خود، توجه را به طبقات دستوری معطوف میکند، اما معتقد است که سنگینی هجایی یکی از عواملی است که مانع از حرکت عناصر از جایگاه همیشگی خود میشود (همان). پیبست ضمیری سوم شخص جمع از پیبست ضمیری سوم شخص مفرد سنگینتر است، چرا که از نظر تعداد هجا از آن بیشتر است و شاید این خود یکی از عواملی باشد که حرکت از جایگاه معمول خود را نپسندد.
پس از روشنتر شدن ماهیت حرکت تکواژ در این نمونهها، گام بعدی نوشتن قاعدة حرکت تکواژ است. برای قاعدهنویسی این فرایند ابتدا باید ترتیب معمول در تکواژهای ساختمان فعل را شمارهبندی کرد. برای شمارهبندی کردن نیازی نیست که همة تکواژهای ساختمان فعل مد نظر قرار گیرد. آنچه که در اینجا مهم است این است که جای پیبست ضمیری با پسوند فعلی عوض میشود. ماهیت خود ریشة فعل در این ترتیب اهمیت ندارد. فرایند جابجایی هنگامی رخ میدهد که پسوند گذشتهساز /-Iù/ بوده و تکواژهای پس از آن به ترتیب زیر باشند. به همین دلیل در اینجا تنها تکواژهایی شمارهگذاری میشوند که در تغییر ترتیب دخیل هستند، یعنی تکواژهای پس از ریشة فعل. ریشه و پسوند گذشتهساز /-i/ با هم ستاک گذشتة فعل را میسازند. اگر از این پسوند گذشتهساز نیز استفاده نشود، ولی ستاک گذشته، خود، به واکة /i/ ختم شود، بازهم شرایط آوایی حرکت پیبست سوم شخص مفرد مهیّا خواهد بود.
ریشه + /-i/ + ø + /-Iù/ + /-o w/ (51)
گ ش پی پس
1 2 3 4 5
دلیل ذکر نکردن، غلت میانجی این است که این صورت، هرگاه که نیاز باشد، در سطح آوایی ظهور پیدا میکند، و اصولاً جزو ساختمان فعل نیست.
این فرایند، که میتوان آن را فرایند گشتار یا جابجایی نام نهاد، باعث تغییر جایگاه 3 میشود و آن را به جایگاه پس از 4 و 5 میکشاند، با فرض اینکه 3 پیبست ضمیری سوم شخص مفرد، و 4 و 5 پسوند فعلی را تشکیل دهند؛ در بافتی که 2 پسوند سوم شخص مفرد، یعنی صفر، بوده و 1 واکة /i/ باشد. این فرایند حرکت در زیر مشخص شده است. اگرچه در میان آثار محققانی چون کنستویچ (1994)، گاسنهاون و یاکوبز (1998)، ینسن (2004) و اودن (2005) در طبقهبندی مشخصههای ممیز اختلاف اندکی دیده میشود، اما نگارندگان در این مقاله طبقهبندی اودن (2005) را مد نظر داشته است.
(52) قاعدة حرکت پیبست ضمیری سوم شخص مفرد به جایگاه پس از پسوند فعلی
+ø+ + پسوند 1 2 4 5 3
1 2 3 4 5
پیش از پایان بحث، ضروری است که به یک نکته اشاره شود و آن این است که پس از اینکه ترتیب جدید به واسطة شرایط آوایی خاصی به وجود آمد، ساختهایی که شناسههای دیگر در آن حضور دارند هم، به قیاس با ساخت سوم شخص مفرد، این توانایی را به دست آوردند که پیبست ضمیری سوم شخص مفرد را به جایگاه پس از پسوند حرکت دهند. به عبارت دیگر، علاوه بر ترتیب پیشفرضی که پیشتر به آن اشاره شد، صورتهای زیر نیز صحیح هستند.
sAz |
-i |
-m |
-ow |
-Iù |
(54) |
sAz |
-i |
-m |
-ow |
-Iù |
(53) |
|
||||||||||
ساختن |
گ |
ش. ا. ج |
پس |
پیسم |
|
ساختن |
گ |
شام |
پس |
پیس. م |
|
|
||||||||||
بازسازیاش کردیم. |
|
بازسازیاش کردم. |
|
|||||||||||||||||||
sAz |
-i |
-n |
-ow |
-Iù |
(56) |
sAz |
-i |
-d |
-ow |
-Iù |
(55) |
|
||||||||||
ساختن |
گ |
ش. د. ج |
پس |
پیسم |
|
ساختن |
گ |
شدم |
پس |
پیس. م |
|
|
||||||||||
بازسازیاش کردید. |
|
بازسازیاش کردی. |
|
|
||||||||||||||||||
sAz |
-i |
-n |
-ow |
-Iù |
(58) |
sAz |
-i |
- ø |
-j |
-ow |
-Iù |
(57) |
|
|||||||||
ساختن |
گ |
ش.س. ج |
پس |
پیسم |
|
ساختن |
گ |
شسم |
می |
پس |
پیس. م |
|
|
|||||||||
بازسازیاش کردند. |
|
بازسازیاش کرد. |
|
|
||||||||||||||||||
همانطور که گفته شد، قرار گرفتن پیبست ضمیری پس از پسوند فعلی، تنها به پیبست ضمیری سوم شخص مفرد محدود میشود و سایر پیبستهای ضمیری کماکان در جایگاه اصلی خود، یعنی پیش از پسوند قرار داشته و حرکت آنها به پایان واژه به صورت غیردستوری میانجامد. به علاوه اگرچه از مثالهای بالا مشخص میشود که در ساختهایی که پیبست ضمیری سوم شخص مفرد به کار رفته، پیبست میتواند پیش یا پس از پسوند ظاهر شود، ولی در مورد ساختی که در آن شناسه، سوم شخص مفرد، یعنی صفر است، پیبست ضمیری/-Iù/ فقط باید در آخر واژه بیاید، و حضور آن پیش از پسوند به صورت غیردستوری خواهد انجامید.
5- نتیجه
در بخشهای پیشین ضمن معرفی افعال پسوندی و ساختمان آن، جایگاه معمول پیبستهای ضمیری مشخص شد. در ترتیب معمول، پیبست پیش از پسوند فعلی ظاهر میشود، اما هنگامی که در ساختمان فعل پسوندی از پیبست ضمیری سوم شخص مفرد به کار میرود، علاوه بر ترتیب معمول، ترتیب جدیدی که طی آن پیبست به جایگاه پس از پسوند انتقال مییابد، نیز قابل قبول است. بنا بر فرض نگارندگان، مبنی بر یافتن ساختی که در آن تنها ترتیب جدید (پیبست پس از پسوند) قابل قبول است، شرایطی معرفی شد که با فرضیه سازگاری داشت و نمونهها آن را تایید میکرد. با مطالعة ساختمان افعال پسوندی که ستاک آنها به [i] ختم میشود منشأ تغییر پیدا شد. در صیغة سوم شخص مفرد این افعال و به همراه پیبست ضمیری سوم شخص مفرد، صورتی پدید میآمد که به علت التقای چند واکه، نظام آوایی کردی کلهری آن را نمیپذیرد. اگرچه مطالعة دقیقتر چرایی این موضوع را شاید بتوان بهتر در نظریة محدودیت بنیادی همچون نظریة بهینگی به انجام رساند، اما راهحلهای مختلفی برای حل این مشکل بیان شد که به جز حرکت تکواژ، هیچیک مناسب نمیآمد. البته درج غلت، و سبکی (تک هجا و یک واکهای بودن) پیبست ضمیری سوم شخص مفرد /-Iù/ نیز در حرکت آن از جای معمول خود به انتهای واژه موثر مینمود. پس از پیدایش این ترتیب جدید، افعال پسوندی دیگری (با شخص و شمار دیگر) نیز که در ساختمان خود پیبست ضمیری سوم شخص مفرد را به کار میبردند، به قیاس، ترتیب جدید را نیز پذیرفتند، اما این ترتیب تنها به پیبست ضمیری سوم شخص مفرد مربوط میشد و حرکت سایر پیبستها به جایگاه پس از پسوند فعلی مجاز نیست.
[1]. این نمونههای اندک و توضیحات اجمالیای که پیرو آنها میآید، صرفاً جهت معرفی اجمالی بحث مورد نظر و سوال تحقیق است و نمونههای بیشتر و تحلیلهای مفصلتر به بخش تحلیل دادهها موکول خواهد شد. همچنین معنای علائم اختصاری در بخش روش تحقیق آورده شده است.
[2].D. N. Mackenzie
[3]. J. Nebez
[4].E. N. McCarus
[5].Romanian
[6].Spencer
[7].Navajo
[8].templative
[9].Jensen
[10].Merrifield et al.
[11].Chocktaw
[12]. غلت میانجی [j] نیز که در سطح آوایی درج میشود، در داخل پرانتز آورده شده است.
[13].cue
[14]. نوع همخوان درجشده در این مقاله مورد توجه نیست. آنچه که مهم است این است که حرکت در مورد پیبست ضمیری سوم شخص مفرد رخ میدهد اما در مورد پیبست سوم شخص جمع خیر.
[15].nonsyllabic
[16]heaviness principle