Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. General Linguistics University of Tehran

2 Assistant Professor of Linguistics, University of Tarbiat Modares

Abstract

In the classification of morpho-phonological processes of different languages proposed by Jensen (1990), the least frequent process is perhaps the one related to morph-movement due to morpho-phonological reasons, which leads to changes in the canonical order of morphs in the word form. This article aimed to introduce a case of this rare process in Kalhori Kurdish. This process takes place in the suffixed verbs in which the third person singular enclitic pronoun is used. To study this phenomenon, 30 suffixed verbs were analyzed among which 14 are mentioned in this article. After investigating the behavior of the third person singular enclitic pronoun /-ɪ: / in suffixed verbs, it was revealed that, this enclitic leaves its canonical place, which is before the verbal suffix /-ow/ and follows it whenever the verb stem in the past tense ends in /I/ and the verbal ending (subject) is that of the third person singular, which is zero. The cause seems to be high vowels confrontation and the phonological lightness of the third person singular enclitic pronoun. After the introduction of this new order of morphs, other suffixed verbs which use the third person singular enclitic pronoun seem to have taken the new order analogically.

Keywords

- مقدمه

زبان کردی یکی از زبان­های ایرانی است و به گونه­های مختلفی تقسیم می­شود. یکی از گویش­های اصلی کردی جنوبی، گویش کلهری است (کماندار فتاح، 2000 :55). تحقیق حاضر به مطالعة یکی از فرایندهای واژ-واجی کمیاب در این گویش می­پردازد. گویشوران کردی کلهری در ایران در شهرهایی چون کرمانشاه، اسلام­آبادغرب، گیلان غرب، سرپل ذهاب و ایوان­غرب، و در عراق در شهرهای خانقین و مندلی ساکن هستند.

در این مقاله سعی بر آن است که به معرفی فرایندی در کردی کلهری پرداخته شود که بنا بر آن، ترتیب معمول تکواژها در ساختمان فعل، در برخی شرایط، بر هم زده می­شود. آغاز کار و توجه به این موضوع از آنجا پیش آمد که در طی مطالعه و بررسی داده­هایی که از کردی کلهری جمع­آوری شده بود، مشخص شد که در برخی از صورت­های فعل­های پسوندی متعدی­ که در ساختمان­ آنها از پی­بست ضمیری استفاده شده، تناوبی دیده می­شود، که ناشی از ترتیب متفاوت تکواژهاست. داده­های به دست آمده از این گویش، که تحلیل آن­ها در بخش­های بعدی خواهد آمد، نشان می­دهند که اگر قرار باشد که در ساختمان این گونه از افعال از پی­بست­های ضمیری استفاده شود، ترتیب معمول تکواژها چنین خواهد بود (از چپ به راست) : [1]

ستاک فعل + شناسه + پی­بست ضمیری + پسوند

(1)      hAweRd     -em        -ad              -ow 

          آوردن گ      ش.ا.م   پی.ض.د.م       پس   ­

                          برت گرداندم (بازت آوردم)

(2)          da             -n            -Iù          -ow                            

دادن ح       ش.س.ج   پی.ض.س.م     پس

                پس­اش می­دهند

(3)        san         -im           -IùAn          -ow                         

ستاندن گ             ش.ا.ج     پی.ض.س.ج        پس

                             بازش ­ستاندیم

پدیده­ای که نگارندگان را به فکر در ماهیت آن وادار کرده، این است که در صورت­های فعلی­ای که در ساختمان آن­ها، از پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد استفاده شده، مانند مثال (2)، علاوه بر ترتیب معمول، صورتی به کار می­رود که در آن پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد در آخر و پس از پسوند فعلی ظاهر می­شود. مثلاً در داده­های کردی کلهری مشاهده شده که علاوه بر صورت­ شمارۀ  (2)، صورت [da-n-ow-Iù] نیز به کار می­رود و دارای همان معناست. نکتة جالب توجه این است که این تناوب در ترتیب تنها در مورد افعال پسوندی­ای اتفاق می­افتد که در آن­ها از پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد استفاده شده باشد، و مثلاً در صورت فعلی شمارة  (1)یا (3) که در ساختمان آن­ها از پی­بست­های ضمیری غیر از سوم شخص مفرد به کار رفته، حرکت پی­بست ضمیری به جایگاه پس از پسوند مجاز نیست (صورت­های *hAweRd-em-ow-ad و *san-im-ow-IùAn قابل قبول نیستند). سؤال تحقیق این است که چرا در صورت­های افعال پسوندی که در آن­ها، پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد به کار رفته، چنین تناوبی در ترتیب تکواژها دیده می­شود و اینکه چه عاملی باعث شروع این تناوب شده است. برای پاسخ به این سؤال فرضیة تحقیق این است شرایطی (آوایی) وجود دارد که در آن تنها صورت متناوب، یعنی همان صورتی که پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد در آن پس از پسوند فعلی ظاهر می­شود، پذیرفتنی است و ترتیب معمول غیرقابل قبول است و همین عامل باعث ظهور و معرفی ترتیبی جدید شده است و صورت­های متناوب در شرایط دیگر به قیاس از آن ساخته­ شده­اند.

 

2- مطالعات پیشین

در تقسیم­بندی کردی به گونه­های آن، نظرات مختلفی ارائه شده است. محققانی چون مکنزی[2](1962)، نبز[3] (1976)، حسن­پور (1989) و ایزدی (1992) به هنگام سخن گفتن از کردی، آن را در قالب چهار گروه شمالی، مرکزی، جنوبی و اورامی مطرح می­کنند. در این میان مکنزی (1962) معتقد است که اورامی را نمی­توان در ذیل گروه کردی قرار داد. اما همه در قائل شدن به سه گروه اصلی شمالی، مرکزی و جنوبی اتفاق نظر دارند. اگرچه در زمینه مطالعات زبان‌شناختی بر روی کردی کلهری پژوهشگرانی چون مافی (1374)، شیرزادی‌تبار (1375)، مرادی (1379)، سلیمانی‌مقدم (1379) و محمدی (1386) و در گویش‌های نزدیک به کلهری محققانی همچون قیطوری (1992) در کردی ایلامی و اسفندیاری (1374) در کردی کلیایی پایان­نامه‌های خود را ارائه کردند، لکن هنوز در زمینه فرایند‌های صرفی- واجی و شناسایی دقیق تکواژها و تکواژ گونه‌ها در کردی، هنوز تحقیقی صورت نگرفته است. از مطالعاتی که بخشی از آن­ها به صرف-واج­شناسی در کردی اختصاص داده شده، می­توان به پژوهش مک­کاروس[4] (1958) اشاره کرد. مک­کاروس (1958: 40) بخش صرف- واج­شناسی را ذیل بخش واج­شناسی کردی قرار داده است. وی این بخش از تحقیقش را به دو بخش واکه­ها و همخوان­ها تقسیم می­کند. در بخش مربوط به واکه­ها از فرایندهایی سخن می­گوید که در برخورد انواع واکه­ها در مرز تکواژها، اعمال شده و باعث تغییر صورت تکواژها می­شود. وی ابتدا به فرایندهای غیر حذف در واکه­ها اشاره می­کند و پس از آن فرایند حذف را در واکه­های تکواژها مورد بررسی قرار می­دهد. در نیمة دوم بخش صرف-واج­شناسی، مک­کاروس (1958) فرایندهای مسلط بر همخوان­ها در تکواژها را به سه دستة همگونی، درج و حذف همخوان تقسیم می­کند. در هیچ یک از منابع یاد شده، از فرایند حرکت تکواژ یا تغییر ترتیب تکواژها، سخنی به میان نیامده است.

 

به طور کلّی در زبان­های مختلف جهان، اگرچه به ندرت، اما گاهی شرایط آوایی باعث می­شود که عناصر به ترتیب اصلی خود بروز آوایی پیدا نکند. گاه ترتیب اصلی عناصر به واسطة قواعد نحوی است و گاه ترتیب به واسطة به هم رسیدن تکواژ­ها و در سطح ساختواژی رخ می­دهد. در این شرایط ممکن است زبان زنجیرة به دست آمده را به لحاظ آوایی مطلوب نبیند. در این حال، یکی از راهکارهای اصلاح آن تغییر ترتیب عناصر است. به عنوان نمونه در جملات پرسشی در زبان رومانیایی،[5] کلمات پرسشی به لحاظ نحوی دارای مشخصة قوی هستند و لازم است که به جایگاه [Spec, IP]و سمت ابتدای جمله، حرکت کنند، اما همان‌طور که در مثال (4)مشهود است، این حرکت به جملة غیردستوری منجر شده است (هورنشتین و سایرین: 2004).

 

 (4) a. *Ce   ce    precede?

          چه     چه     پیشی گرفتن

      b. Ce     precede    ce?

          چه    پیشی گرفتن  چه

«چه از چه پیشی می­گیرد؟»     

  

بوشکویچ (2002) معتقد است که پذیرفته نبودن مورد a- 4 به دلیل مسائل نحوی نیست، بلکه ناشی از محدودیت­هایی در بخش واج­شناختی این زبان است که مانع از حضور دو ce کنار هم می­شود (بوشکویچ، 2002؛ به نقل از هورنشتین و سایرین، 2004). اسپنسر[6] (2000) نیز نمونه­ای از زبان ناواجو،[7] که زبانی قالبی[8] است، ارائه می­دهد که در آن ترتیب اصلی تکواژها در یک واژه بنا به دلایل آوایی به هم می­خورد. در این زبان تکواژها در دسته­های مختلف قرار گرفته و به ترتیب مشخصی کنار هم قرار می­گیرند. در نمونة) 5 (دسته­های مختلف با اعداد رومی مشخص شده است.

 

(5) a.    I     IV  VIa VII    IX    X

          * ba  -'a   -di  -ni   -T     -a'

     b.    badi'ni'a

 

در نمونة (-a 5) ترتیب به شکل اصلی ظاهر شده است، اما این ترتیب به خاطر به هم رسیدن ba در تکواژ دستة I و –'a در تکواژ دستة IV است و احتمالاً به دلیل اینکه دو واکة افتادة پسین به هم برخورد کرده­اند، این زبان چنین زنجیره­ای را نمی­پذیرد. قلب و جابجایی دو تکواژ IV و VIa و سپس حذف واکة /a/ پس از واکه و پیش از /n/ فرایند­هایی است که در این واژه رخ داده و حاصل صورت (-b 5) شده است (اسپنسر، 2000: 211). در پژوهش حاضر، همانند نمونه­هایی که ارائه شد، اگر ترتیب معمول تکواژها اعمال شود، حاصل زنجیره­ای خواهد شد که در کردی کلهری پذیرفتنی نیست، و این زبان به شکل مشابهی جابجایی تکواژها را به عنوان راهکاری برای رفع این مشکل برمی­گزیند.

 

3- روش تحقیق

از آن­جا که پدیدة حرکت تکواژ بنا به ملاحظات صرفی-واجی در ساختمان افعال پسوندی رخ می­دهد، بیش از سی فعل پسوندی در کردی، به همراه صیغگان این افعال در شخص­ و شمار مختلف و با استفاده از پی­بست­های ضمیری متفاوت، مورد مطالعه قرار گرفت و وضعیت جایگاه پی­بست­های ضمیری و خصوصاً پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد، بررسی شد. در اینجا به دلیل محدودیت حجم مقاله و نیز معطوف بودن توجه به بحث­های تحلیلی و نتایج حاصل از آن، در مجموع از چهارده فعل نام برده شده است. برای معرفی جایگاه معمول تکواژ­ها در افعال کردی، از انواع مختلف این نمونه­ها استفاده شده است. در معرفی جایگاه­ها، توجه به زمان خاصی از فعل و محدود کردن فعل به یک زمان خاص مدنظر نیست. اما از آن­جا که پدیدة حرکت تکواژ به ستاک گذشتة مختوم به /i/ مربوط می­شود، در بخش پایانی مقاله از ستاک­های فعلی گذشته مختوم به i/- /که ممکن است /i/ پسوند گذشته­ساز یا جز لاینفک ستاک باشد-  استفاده شده است. پس از اینکه جایگاه­ هر تکواژ در فعل پسوندی مشخص شد، از ستاک گذشتة مختوم به /i/ یک نمونه با شش شخص به همراه پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد، آورده شده است، و جایگاه متفاوت این پی­بست در صورت سوم شخص مفرد مشخص شده و مورد تحلیل قرار گرفته و دلایل تغییر جایگاه پی­بست سوم شخص مفرد مورد بحث قرار می­گیرد. در معرفی نمونه­ها در این مقاله از علائم اختصاری خاصی، که عمدتاً حاصل سرواژه­سازی مقوله­های دستوری است، استفاده شده است. این علائم و تعابیر آن­ها به این قرار هستند: ش: شناسه؛ ا: اول شخص؛ د: دوم شخص؛ س: سوم شخص؛ ح: حال؛ گ: گذشته؛ پس: پسوند؛ پی: پی­بست؛ ض: ضمیری؛ می: میانجی؛ م: مفرد؛ ج: جمع. همچنین معنای تکواژهای قاموسی (واژگانی) به صورت ایرانیک زیر هر تکواژ ذکر شده است.

 

4-تحلیل داده­ها: معرفی فرایند حرکت تکواژ

یکی از نادرترین فرایندهای صرفی- واجی­ که باعث تغییر در صورت زیرساختی می­شود، فرایند حرکت یک تکواژ یا تغییر ترتیب تکواژها با انگیزه­های صرفی-واجی است. ینسن[9] (1990) در معرفی این فرایند، بنا بر تحقیق مریفیلد و همکاران[10] (1967)، از زبان چوکتاو[11] مثال می­آورد و از ارائة نمونه از زبان­های شناخته­شده باز می­ماند. تا جایی که نگارنده سراغ دارد، در میان زبان­های ایرانی نیز این فرایند دیده نشده است. این فرایند در اتصال پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد به افعال پسوندی در کردی کلهری اعمال می­شود. به منظور تحلیل این فرایند، نیاز است نخست از فعل پسوندی و ترتیب معمول تکواژها در ساختمان آن، که به طور مختصر در بخش مقدمه به آن پرداخته شد، صحبت شود.

 

4-1- فعل پسوندی در کردی کلهری

تنها پسوند فعلی­ای که در کردی کلهری وجود دارد، /-ow/ است. این پسوند تقریباً همان کاری را انجام می­دهد که در فارسی بر عهدة پیشوند فعلی «باز» در افعالی چون «بازخواندن»، «بازایستادن»، «بازگشتن»، «بازآمدن»، «بازگفتن» و ... است. در مثال­های شمارة (6) تا (17)، نمونه­هایی از افعال ساده را می­بینید. هدف از ارائة این نمونه­ها این است که نخست ساختمان افعال ساده مشخص شود، و دوم این­که معنای این افعال  بدون افزودن پسوند فعلی، و پس از افزودن آن با هم مقایسه شوند، تا تغییر معنایی­ای که این پسوند به وجود می­آورد مشخص گردد.

 به همین دلیل در بخش پس از آن در نمونه­های (18) تا (29)، به همین صورت­های فعلی، پسوند اضافه می­­شود تا تغییری که این پسوند پس از افزوده شدن ایجاد می­کند، مشخص شود.

در این نمونه­ها صیغه­های خاصی مد نظر نیست و هدف صرفاً معرفی ساختمان افعال ساده و پسوندی است. ستاک­های فعلی در هر یک از مجموعة داده­ها ممکن است حال یا گذشته باشند. زمان ستاک­های فعلی برای بحث حاضر اهمیتی ندارد.  

 

   wat

----em

                          (7)

 

   wes

--Iùd

 (6)

 

 

گفتن گ

ش. ا. م

 

 

ایستادن ح

ش. س. م

 

 

      گفتم.

 

        می­ایستد.

 

 

  xwan

--em

                          (9)

 

  hAt

--em

 (8)

 

 

خواندن ح

ش. ا. م

 

 

آمدن گ

ش. ا. م

 

 

     می­خوانم.

 

          آمدم.

 

 

hAweRd

 -ø

                         (11)

 

   di

--m

(10)

 

 

آوردن گ

ش. س. م

 

 

دیدن گ 

ش. ا. م

 

 

  آورد.

 

           دیدم.

 

 

    beRd

--in

                        (13)

 

   sin

--id

(12)

 

 

بردن گ

ش. د. ج

 

 

ستاندن ح 

ش. د. م

 

 

   بردید.

 

         می­ستانی.

 

 

     da

--n

                        (15)

 

   tSi

--n

(14)

 

 

دادن ح

س. س. ج

 

 

رفتن گ   

ش. س. ج

 

 

  می­دهند.

 

    رفتند.

 

 

 

     SARd

-im

                   (17)

 

  SuRd

--im

(16)

 

 

پنهان کردنگ

ش. ا. ج

 

 

شستن گ 

ش. ا. ج

 

 

  پنهان کردیم.

 

        شستیم.

 

                                                 

در زیر، همین افعال با پسوند فعلی همراه شده­اند تا ضمن اینکه جایگاه هر تکواژ معلوم می­شود، تفاوت معنایی­ای را که به واسطة افزوده شدن این پسوند به وجود آمده، مشخص گردد.

 در این نمونه­ها پی­بست­های ضمیری در داخل پرانتز آورده شده­اند[12]، چرا که فعل­های پسوندی به آن­ها نیاز ندارند و بدون آن­ها صحیح هستند، و در اینجا تنها هدف معرفی جایگاه آن­ها در ساختمان فعل پسوندی است. همچنین تنها افعال متعدی می­توانند در ساختمان خود پی­بست ضمیری داشته باشند، و همان‌طور که از نمونه­ها پیداست، فعل­های لازم فاقد پی­بست­های ضمیری در داخل پرانتز هستند.

 

   wat

--em

 (-Iù

-j)

-ow

         (19)

   wes

--Iùd

--ow

 (18)

 

گفتن گ

ش.ا. م

پی.ض.س.م

می

پس

 

ایستادن ح

ش. س. م

 پس

 

 

  بازگوی(اش) کردم.

 

        باز می­ایستد.

 

 

  xwan

--em

(-(-IùjAn)

--ow

         (21)

   hAt

--em

--ow

(20)

 

خواندن ح

ش. ا. م

پی. س. ج

 پس 

 

آمدن گ

ش. ا. م

 پس

 

 

  باز(شان) می­خوانم.

    «بازآمدم. / بازگشتم.»

 

 

hAweRd

  ø

(-(-adAn)

-ow

   (23)

   di

--m

(-(-ad)

--ow

(22)

 

آوردن گ

ش­س­م

پی.ض.د.م

پس

 

دیدن گ

ش.ا.م

پی.ض.د.م

 پس

 

 

 باز(تان) گرداند.

        پیدا(یت) کردم.

 

 

  beRd

-in

(-(-am)

--ow

 (25)

    sin

--id

(-(-Iù

--j)

--ow

(24)

 

بردن گ

ش. د. ج

پی. ض. ا. م

پس

 

ستاندن ح

ش.د.م

پی.ض.س.م

می

 پس

 

 

 باز (م) گرداندید/ باز (م) بردید.

        باز(ش) می­ستانی.

 

 

  da

--n

(-IùjAn)

--ow

         (27)

          tSi

--n

-ow

 (26)

 

دادن ح

س.س.ج

پی.ض.س.ج

پس

 

رفتن گ   

ش.س.ج

پس

 

 پس­(شان) می­دهند.

         بازگشتند/ باز رفتند.

 

 

      SARd

-im

(-(-adAn)

--ow

 (29)

   SuRd

--im

(-(-IùjAn)

--ow

 (28)

 

پنهان کردنگ

ش.ا.ج

پی.ض.د.م

پس

 

شستن گ

ش. ا. ج

پی.ض.س.ج

پس

 

 

  پنهان­(تان) کردیم.

        دوباره شستیم­(شان).

 

 

                                                                                       

 

ملاحظه می­کنید که این پسوند باعث تغییر معنی فعل می­شود و از این جهت پسوندی اشتقاقی محسوب می­شود. این پسوند به فعل «دیدن» افزوده می­شود، و از آن فعل «پیدا کردن» را می­سازد، به فعل «آوردن» افزوده می­شود و معنای «بازگرداندن» می­دهد. حال نیاز است که توجه به سمت جایگاه این پسوند در ساختمان فعل معطوف شود. در نمونه­های (18) تا (29)، پسوند اشتقاقی [-ow] در انتهای فعل دیده می­شود و موجب تغییر معنای فعل شده است. حتی در صورتی که در ساختمان فعل، پی­بست ضمیری به کار رود، بازهم پسوند پس از آن ظاهر می­شود. ستاک فعلی و پسوند با هم در ارتباط بوده و در عین حال از هم جدا می­شوند و شناسه و پی­بست را احاطه می­کنند. برای روشن­تر شدن موضوع، به شکل (30) که به معنی «بازش گرداندم» است و به شکل ملموس­ تقطیع شده و در آن همراهی ستاک در اول و پسوند در آخر نشان داده شده است، توجه کنید (غلت میانجی، به دلیل اینکه در ساختمان فعل پسوندی، تکواژ زیرساختی محسوب نمی­شود، زیر خط نقطه­چین نمایش داده شده است).

 

 (30) ساختمان کلی فعل پسوندی در کردی کلهری

 

    بازش گرداندم 

  hAweRd-em-Iù- j-ow

 

 

 
   

 

 

 

 


 

 

پسوند

 

 

 

 

میانجی

 

 

 

 

 

 


4-2- معرفی فرایند حرکت تکواژ

نمونه­های ارائه شدة بخش قبل ساختمان فعل پسوندی و جایگاه معمول پی­بست ضمیری را آشکار ساخت. در این بخش از تحقیق به سراغ موضوع مورد بحث این مقاله می­رویم. همان‌طور که در بخش مقدمه نیز اشاره شد، در ساختمان افعال پسوندی که در آن­ها پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد /-Iù/ به کار برده شده، ترتیب دیگری از تکواژها قابل قبول است. در نمونه­های (19)، (24) و (30) از این پی­بست استفاده شده است، و همان‌طور که مشخص شد، جایگاه این پی­بست مانند سایر پی­بست­های ضمیری پیش از پسوند فعلی است، اما این نمونه­ها را می­توان به ترتیب دیگری نیز مشاهده کرد که بر طبق آن­ها، پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد پس از پسوند قرار می­گیرد. به عبارت دیگر علاوه بر صورت­های (19)، (24) و (30)، به ترتیب صورت­های (31)، (32) و (33) نیز قابل قبول است.

   sin

--id

--ow

--Iù

        (32)

   wat

--em

--ow

-Iù

 (31)

 

ستاندن ح

ش.د.م

پس

پی.ض.س.م

 

گفتن گ

ش.ا.م

پس

پی.ض.س.م

 

 

بازش می­ستانی.

 

      بازگویش کردم.

 

 

 

 

 

 

hAweRd

--em

--ow

--Iù

 (33)

 

 

 

 

 

 

آوردن گ

ش.ا.م

پس

پی.ض.س.م

 

 

 

 

           بازش گرداندم/ پس­اش آوردم.

 

                                         

 در فرضیة تحقیق عنوان شد که به نظر می­رسد این تناوب در ترتیب از شرایطی نشأت می­گیرد که در آن تنها ترتیب جدید قابل قبول است. همان‌طور که از تحلیل داده­های ارائه شده مشخص شد، ترتیب معمول، آن ترتیبی است که در آن پی­بست ضمیری پیش از پسوند باشد و نه پس از آن. پس اگر قرار باشد، برای تناوب در ترتیب تکواژها سیر تحولی را فرض کنیم، باید بپذیریم که ابتدا این ترتیب وجود داشته و بعداً ترتیب جدید (پی­بست پس از پسوند) به وجود آمده است. اما به واقع این ترتیب چگونه به وجود آمده است؟ بنا بر فرضیة تحقیق باید به دنبال شرایطی آوایی گشت که بنا بر آن، ترتیب معمول قابل تحمل نیست. در واقع با یافتن این شرایط منشاء تغییر، و معرفی ترتیب جدید را پیدا کرده­ایم. در کردی کلهری، ستاک گذشتة فعل به دو شکل ساخته می­شود. شکل اول این است که به ستاک حال یا ریشة فعل، پسوند گذشته­ساز افزوده شود و حالت دوم این است که فعل خود، ستاک گذشتة مجزا داشته باشد. یکی از پسوندهای گذشته­ساز در کردی که بسیار زایاست، پسوند /-i/ است که به ریشة فعل افزوده شده و از آن ستاک گذشته را می­سازد.

 ریشه­های فعلی­ای چون sAz (ساختن)، kan (کندن)، der (دریدن)، xan (خندیدن)،  xwan(خواندن) و ... از جملة ریشه های فعلی­ای هستند که با این پسوند، ستاک گذشته از آن­ها ساخته می­شود. در ادامه نمونه­هایی مورد بررسی قرار می­گیرند که در آن­ها ضمن استفاده از پسوند گذشته­ساز /-i/، شرایط آوایی­ای معرفی می­شود که ترتیب معمول تکواژها را بر هم می­زند و فرایندی صرفی-واجی باعث حرکت پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد می­شود. مثال­های شمارة (34) تا (39) صرف فعل «بازسازی کردن» در شش شخص، در زمان گذشته را نشان می­دهند.

در این فعل، افزوده شدن پسوند باعث شده که از فعل sAz (ساختن)، «بازسازی کردن» به دست آید. در ساختمان این فعل، پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد نیز به کار رفته است و سعی بر آن است که تا آنجا که ممکن است از ترتیب جدید (پی­بست پس از پسوند) استفاده نشود. به جایگاه هر تکواژ در هر صورت فعلی دقت کنید.

 

 sAz

--i

--men

--Iù

-j

-ow

  (35)

 sAz

-i

-m

-Iù

-j

-ow

 (34)

 

ساختن

گ

ش.ا.ج 

پی­س­م

می

پس

 

ساختن

گ

ش­ا­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

 بازسازی­اش کردیم.

 

 بازسازی­اش کردم.

 

sAz

-i

-n

-Iù

--j

-ow

  (37)

 sAz

-i

-d

-Iù

-j

-ow

 (36)

 

ساختن

گ

ش.د.ج

پی­س­م

می

پس

 

ساختن

گ

ش­د­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

 بازسازی­اش کردید.

 

       بازسازی­اش کردی.

 

 

sAz

--i

-n

-Iù

-j

-ow

 (39)

   sAz

-i

-j

-ow

-Iù

 (38)

 

ساختن

گ

ش.س.ج

پی­س­م

می

پس

 

ساختن

گ

ش­س­م

می

 پس

پی­س. م

 

 

 بازسازی­اش کردند.

 

       بازسازی­اش کرد.

 

 

                                                       

 

با قدری تامل در نمونه­های فوق، می­توان ترتیب متفاوت تکواژها را در صورت سوم شخص مفرد مشاهده کرد. در همة شخص­ها ترتیب تکواژها به این شکل بود که ابتدا ستاک فعلی، سپس پسوند گذشته­ساز، پس از آن شناسه و بعد از شناسه پی­بست و در آخر پسوند اشتقاقی فعل ظاهر می­شد، اما در صورت سوم شخص مفرد، این ترتیب به هم ریخته است. این بدان معناست که ترتیب معمول (پی­بست پیش از پسوند) در این صورت مجاز نبوده است. در این صورت جایگاه تکواژها همان جایگاه در صورت­های فعلی دیگر است با این تفاوت که پی­بست ضمیری از جای معمول خود یعنی جایگاه پس از شناسه به پس از پسوند فعلی منتقل شده است. اما چرا؟ برای توجیه این تغییر جایگاه، باید دید که اگر ترتیب در صورت سوم شخص مفرد نیز مانند ترتیب در سایر صورت­ها می­بود، چه اتفاقی رخ می­داد، و چرا این ترتیب نمی­تواند به سطح روساختی برسد و حتماً باید در فرایند اشتقاق این صورت از زیرساخت تا روساخت، تغییر در ترتیب رخ دهد. بدین منظور، در زیر مثالی از صورت فعلی سوم شخص مفرد، مورد بررسی قرار خواهد گرفت که در آن تکواژها به ترتیب معمول سایر صورت­های فعلی مرتب شده­اند.

 

 

 

 

 

 

 

*

 sAz

--i

-Iù

-j

--ow

 (40)

 

 

 

 

 

 

 

ساختن

گ

ش­س­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

 

            بازسازی­اش کرد.

                             

  

همان‌طور که در مثال (40) ملاحظه می­شود، اگر ترتیب معمول تکواژها در این صورت اعمال شود، [-i] گذشته­ساز به [-Iù] پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد، برخورد می­کند، چرا که تنها تکواژی که بین آن­ها قرار دارد، شناسة سوم شخص مفرد است که صفر است و تظاهر آوایی ندارد. حضور دو واکة افراشته پشت سر هم، کار را در تولید این صورت سخت می­کند، به ویژه که پس از [-Iù] نیز پسوند فعلی با واکه آغاز می­شود و به ناچار بین دو تکواژ پی­بست ضمیری و پسوند فعلی، یک غلت درج شده است. این شرایط صرفاً برای این فعل نیست، بلکه در مورد صیغة سوم شخص هر فعلی که ستاک آن به [-i] ختم شود صادق است؛ چه این واکه پسوند گذشته­ساز باشد و چه جزئی از ستاک گذشته.

 kɑR

-i

-j

-ow

-Iù

 

*

 kAR

--i

  -ø

-Iù

-j

--ow

 (41)

کاشتن

گ

می

پس

پی­س. م

 

 

کاشتن

گ

ش­س­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

 

          دوباره کاشت­اش.

 ber

--i

--j

--ow

--Iù

 

*

 ber

--i

  -ø

--Iù

--j

--ow

 (42)

بریدن

گ

می

 پس

پی­س. م

 

 

بریدن

گ

ش­س­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

 

          بریدش.

   di

--j

--ow

--Iù

 

*

   di

  -ø

--Iù

--j

--ow

 (43)

دیدن گ

می

 پس

پی­س. م

 

 

دیدن گ

ش­س­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

 

          پیدایش کرد.

                                               

حال فرض این است که اگر حرکت تکواژ عمل نمی­کرد، چه اتفاقی رخ می­داد و چرا تنها راه حل حرکت تکواژ است؟ در این شرایط یا باید یکی از واکه­ها به غلت تبدیل شوند، یا باید بین­شان یک همخوان میانجی درج شود، یا یکی از دو واکه حذف شود. دلیل اصلی انجام شدن این راهکارها را بهتر است که در نظریه­ای محدودیت بنیاد همچون نظریة بهینگی جست؛ و چرایی آن در این مقال نمی­گنجد، تنها می­توان گفت که شاید قابل اعمال نبودن این راهکارها را محدودیت­های آوایی خاص حاکم بر این زبان، و عدم وجود سرنخ­های[13] آوایی کافی دانست. ظاهراً در کردی شرط غلت­سازی، این است که واکة اول غیرافراشته باشد (فتاحی، 1391)؛ و توالی یک واکة افراشتة پیشین و غلت [j] در نمونه­ها دیده نشده و قابل قبول نیست. در صورت درج نیز به نظر می­رسد توالی واکه­های پیش و پس از همخوان درج شده شرایطی را فراهم می­کنند که تولید و همچنین ادراک به دلیل کم بودن سرنخ­های آوایی دشوار شود. همچنین اگر هر یک از این واکه­های افراشتة پیشین حذف شوند، عملاً یک تکواژ حذف می­شود و ظاهراً در این زبان عدم حذف تکواژ بر حذف واکه ارجعیت دارد. حال که هیچ یک از این راهکارها در اشتقاق صورت روساختی عملی نیستند، فرایند صرفی- واجی حرکت یا تغییر ترتیب وارد عمل می­شود و تکواژ پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد را از جای پیش­فرض خود به انتهای واژه یعنی پس از پسوند جابجا می­کند.

برای اینکه ثابت شود که عامل این حرکت شرایط آوایی است در نمونه­های (44) تا (49) فعل «بازگرداندن/ پس بردن» در شش شخص صرف شده است و درست مانند فعل «بازسازی کردن» سعی بر آن است تا جایی که ممکن است، ترتیب معمول (پی­بست پیش از پسوند) به کار رود.

  beRd

--imen

-Iù

-j

-ow

    (45)

  beRd

-em

-Iù

-j

-ow

   (44)

 

بردن گ

ش. ا. ج

پی­س­م

می

پس

 

بردن گ

ش­ا­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

   پس­اش بردیم.

 

          پس­اش بردم.

 

  beRd

-in

-Iù

-j

-ow

  (47)

  beRd

-id

-Iù

-j

-ow

   (46)

 

بردن گ

ش. د. ج

پی­س­م

می

پس

 

بردن گ

ش­د­م

پی­س. م

می

 پس

 

 

   پس­اش بردید.

 

          پس­اش بردی.

 

 

  beRd

-en

-Iù

-j

-ow

  (49)

  beRd

  -ø

-Iù

-j

-ow

  (48)

 

بردن گ

ش. س. ج

پی­س­م

می

پس

 

بردن گ

ش­س­م

پی­س.م

می

 پس

 

 

   پس­اش بردند.

 

          پس­اش برد.

 

 

                                     

همان‌طور که از نمونه­های فوق پیداست، صورت­های فعلی در همة شخص­ها با حفظ ترتیب معمول (پی­بست پیش از پسوند) پذیرفتنی است. در نمونة (48) برخلاف نمونة (38) ترتیب معمول مجاز است و نیازی به جابه­جایی تکواژ نیست. تفاوت این دو نمونه در این است که در صورت (38) اگر ترتیب معمول حفظ می­شد، صورت غیرقابل قبول (40) به دست داده می­شد و اساساً التقای واکه­ها و پذیرفته نبودن راه حل­های دیگر باعث می­شد که پی­بست از جای همیشگی خود به سمت انتهای واژه حرکت کند. اما در نمونة (48) التقای واکه­ها صورت نگرفته است و صورت حاصل با نظام آوایی کردی مغایرتی ندارد و پذیرفتنی است. البته اگر در این نمونه نیز پی­بست را به انتهای صورت فعلی و پس از پسوند حرکت دهیم، صورت حاصل بازهم پذیرفتنی است. دلیل این امر نیز، همان‌طور که پیش­تر نیز اشاره شد، این است که پس از پیدایش ترتیب جدید (پی­بست پس از پسوند) که اجباراً به دلایلی که اشاره شد به وجود آمد، این ترتیب نیز در مورد همة فعل­های پسوندی­ که در ساختمان خود از پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد استفاده می­کنند، مورد استفاده قرار گرفته است.

 نکتة مهم دیگر این است که اگر در ساختمان فعل «بازسازی کردن» و هر فعلی که با پسوند /-i/ ستاک گذشتة خود را می­سازد، به جای پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد، از پی­بست ضمیری سوم شخص جمع استفاده می­شد، باز التقای واکه­ها اتفاق می­افتاد، اما این عامل باعث حرکت پی­بست به انتهای واژه نمی­شود.

 

 

 

 

 

 

 

 /sAz

-i

  -ø

-IùAn

-ow/

 (50-الف)

 

 

 

 

 

 

 

 

ساختن

گ

ش­س­م

پی­س. ج

 پس

 

 

 

 

      بازسازی­شان کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 [sAz

-i

  -ø

  -/

-IùjAn

-ow]

 (50-ب)

 

 

 

 

 

 

 

 

ساختن

گ

می  ش­س­م

پی­س. ج

 پس

 

 

 

            بازسازی­شان کرد.

 

                                           

نمونة (50-الف) تکواژها را در سطح زیرساختی و نمونة (50-ب) صورت روساختی را نشان می­دهد. همان‌طور که از این نمونه­ها پیداست، حضور پی­بست ضمیری در جایگاه همیشگی خود باعث نادستوری بودن صورت فعلی نشده است و در عوض حرکت دادن آن به انتهای واژه منجر به صورت غیردستوری می­شود. در اشتقاق این صورت از زیرساخت تا روساخت به نظر می­رسد که فرایند درج انسداد چاکنایی به حرکت تکواژ ترجیح داده شده است.[14] بررسی تفاوت نمونة (50) با نمونة (40) به روشن­تر شدن علت حرکت پی­بست سوم شخص مفرد کمک می­کند. به نظر می­رسد بین این دو صورت دو تفاوت عمده وجود داشته باشد. دلیل نخست این است که در نمونه­های (50)، پی­بست ضمیری مختوم به همخوان است و این خود مانع از درج غلت [j] بین پی­بست و پسوند شده است. اما در نمونة (40) پی­بست ضمیری خود تنها از یک واکة افراشتة پیشین تشکیل شده و این عامل منجر به این گردیده که بین این پی­بست و پسوند پس از آن یک غلت [j] (که اساساً صورت غیرهجایی[15] واکة /i/ است) درج شود. وجود این غلت پس از آن و واکة افراشتة پیشین [i] پیش از آن عملاً تولید آن را غیرممکن می­سازد. دلیل دوم را شاید بتوان به ماهیت اصل سنگینی[16] (هاوکینز 1980، به نقل از کرافت 2003: 70) مرتبط دانست. اگرچه هاوکینز در مقالة خود، توجه را به طبقات دستوری معطوف می­کند، اما معتقد است که سنگینی هجایی یکی از عواملی است که مانع از حرکت عناصر از جایگاه همیشگی خود می­شود (همان). پی­بست ضمیری سوم شخص جمع از پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد سنگین­تر است، چرا که از نظر تعداد هجا از آن بیشتر است و شاید این خود یکی از عواملی باشد که حرکت از جایگاه معمول خود را نپسندد.

پس از روشن­تر شدن ماهیت حرکت تکواژ در این نمونه­ها، گام بعدی نوشتن قاعدة حرکت تکواژ  است. برای قاعده­نویسی این فرایند ابتدا باید ترتیب معمول در تکواژهای ساختمان فعل را شماره­بندی کرد. برای شماره­بندی کردن نیازی نیست که همة تکواژهای ساختمان فعل مد نظر قرار گیرد. آنچه که در اینجا مهم است این است که جای پی­بست ضمیری با پسوند فعلی عوض می­شود. ماهیت خود ریشة فعل در این ترتیب اهمیت ندارد. فرایند جابجایی هنگامی رخ می­دهد که پسوند گذشته­ساز /-Iù/ بوده و تکواژهای پس از آن به ترتیب زیر باشند. به همین دلیل در این­جا تنها تکواژهایی شماره­گذاری می­شوند که در تغییر ترتیب دخیل هستند، یعنی تکواژهای پس از ریشة فعل. ریشه و پسوند گذشته­ساز /-i/ با هم ستاک گذشتة فعل را می­سازند. اگر از این پسوند گذشته­ساز نیز استفاده نشود، ولی ستاک گذشته، خود، به واکة /i/ ختم شود، بازهم شرایط آوایی حرکت پی­بست سوم شخص مفرد مهیّا خواهد بود.

 

 ریشه +  /-i/ +    ø    +  /-Iù/ + /-o      w/                                (51)

            گ      ش         پی        پس        

             1         2           3         4      5

دلیل ذکر نکردن، غلت میانجی این است که این صورت، هرگاه که نیاز باشد، در سطح آوایی ظهور پیدا می­کند، و اصولاً جزو ساختمان فعل نیست.

این فرایند، که می­توان آن را فرایند گشتار یا جابجایی نام نهاد، باعث تغییر جایگاه 3 می­شود و آن را به جایگاه پس از 4 و 5 می­کشاند، با فرض اینکه 3 پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد، و 4 و 5 پسوند فعلی را تشکیل دهند؛ در بافتی که 2 پسوند سوم شخص مفرد، یعنی صفر، بوده و 1 واکة /i/ باشد. این فرایند حرکت در زیر مشخص شده است. اگرچه در میان آثار محققانی چون کنستویچ (1994)، گاسنهاون و یاکوبز (1998)، ینسن (2004) و اودن (2005) در طبقه­بندی مشخصه­های ممیز اختلاف اندکی دیده می­شود، اما نگارندگان در این مقاله طبقه­بندی اودن (2005) را مد نظر داشته است.

(52) قاعدة حرکت پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد به جایگاه پس از پسوند فعلی

+ø+ + پسوند          1   2   4   5    3

    1              2            3                  4             5

پیش از پایان بحث، ضروری است که به یک نکته اشاره شود و آن این است که پس از اینکه ترتیب جدید به واسطة شرایط آوایی خاصی به وجود آمد، ساخت­هایی که شناسه­های دیگر در آن حضور دارند هم، به قیاس با ساخت سوم شخص مفرد، این توانایی را به دست آوردند که پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد را به جایگاه پس از پسوند حرکت دهند. به عبارت دیگر، علاوه بر ترتیب پیش­فرضی که پیش­تر به آن اشاره شد، صورت­های زیر نیز صحیح هستند.

sAz

-i

 -m

-ow

-Iù

        (54)

 sAz

-i

-m

-ow

-Iù

 (53)

 

ساختن

گ

ش. ا. ج

پس

پی­س­م

 

ساختن

گ

ش­ا­م

 پس

پی­س. م

 

 

 بازسازی­اش کردیم.

 

          بازسازی­اش کردم.

 

sAz

-i

 -n

-ow

-Iù

        (56)

 sAz

-i

-d

-ow

-Iù

 (55)

 

ساختن

گ

ش. د. ج

پس

پی­س­م

 

ساختن

گ

ش­د­م

 پس

پی­س. م

 

 

 بازسازی­اش کردید.

 

          بازسازی­اش کردی.

 

 

sAz

-i

 -n

-ow

-Iù

        (58)

 sAz

-i

 - ø

-j

-ow

-Iù

 (57)

 

ساختن

گ

ش.س. ج

پس

پی­س­م

 

ساختن

گ

ش­س­م

می

 پس

پی­س. م

 

 

 بازسازی­اش کردند.

 

     بازسازی­اش کرد.

 

 

                                             

همان‌طور که گفته شد، قرار گرفتن پی­بست ضمیری پس از پسوند فعلی، تنها به پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد محدود می­شود و سایر پی­بست­های ضمیری کماکان در جایگاه اصلی خود، یعنی پیش از پسوند قرار داشته و حرکت آن­ها به پایان واژه به صورت غیردستوری می­انجامد. به علاوه اگرچه از مثال­های بالا مشخص می­شود که در ساخت­هایی که پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد به کار رفته، پی­بست می­تواند پیش یا پس از پسوند ظاهر شود، ولی در مورد ساختی که در آن شناسه، سوم شخص مفرد، یعنی صفر است، پی­بست ضمیری/-Iù/ فقط باید در آخر واژه بیاید، و حضور آن پیش از پسوند به صورت غیردستوری خواهد انجامید.

 

5- نتیجه­

در بخش­های پیشین ضمن معرفی افعال پسوندی و ساختمان آن، جایگاه معمول پی­بست­های ضمیری مشخص شد. در ترتیب معمول، پی­بست پیش از پسوند فعلی ظاهر می­شود، اما هنگامی که در ساختمان فعل پسوندی از پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد به کار می­رود، علاوه بر ترتیب معمول، ترتیب جدیدی که طی آن پی­بست به جایگاه پس از پسوند انتقال می­یابد، نیز قابل قبول است. بنا بر فرض نگارندگان، مبنی بر یافتن ساختی که در آن تنها ترتیب جدید (پی­بست پس از پسوند) قابل قبول است، شرایطی معرفی شد که با فرضیه سازگاری داشت و نمونه­ها آن را تایید می­کرد. با مطالعة ساختمان افعال پسوندی­ که ستاک آن­ها به [i] ختم می­شود منشأ تغییر پیدا شد. در صیغة سوم شخص مفرد این افعال و به همراه پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد، صورتی پدید می­آمد که به علت التقای چند واکه، نظام آوایی کردی کلهری آن را نمی­پذیرد. اگرچه مطالعة دقیق­تر چرایی این موضوع را شاید بتوان بهتر در نظریة محدودیت بنیادی همچون نظریة بهینگی به انجام رساند، اما راه­حل­های مختلفی برای حل این مشکل بیان شد که به جز حرکت تکواژ، هیچ­یک مناسب نمی­آمد. البته درج غلت، و سبکی (تک هجا و یک واکه­ای بودن) پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد /-Iù/ نیز در حرکت آن از جای معمول خود به انتهای واژه موثر می­نمود. پس از پیدایش این ترتیب جدید، افعال پسوندی دیگری (با شخص و شمار دیگر) نیز که در ساختمان خود پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد را به کار می­بردند، به قیاس، ترتیب جدید را نیز پذیرفتند، اما این ترتیب تنها به پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد مربوط می­شد و حرکت سایر پی­بست­ها به جایگاه پس از پسوند فعلی مجاز نیست.



[1]. این نمونه­های اندک و توضیحات اجمالی­ای که پیرو آنها می­آید، صرفاً جهت معرفی اجمالی بحث مورد نظر و سوال تحقیق است و نمونه­های بیشتر و تحلیل­های مفصل­تر به بخش تحلیل داده­ها موکول خواهد شد. همچنین معنای علائم اختصاری در بخش روش تحقیق آورده شده است.

[2].D. N. Mackenzie

[3]. J. Nebez

[4].E. N. McCarus

[5].Romanian

[6].Spencer

[7].Navajo

[8].templative

[9].Jensen

[10].Merrifield et al.

[11].Chocktaw

[12]. غلت میانجی [j] نیز که در سطح آوایی درج می­شود، در داخل پرانتز آورده شده است.

[13].cue

[14]. نوع همخوان درج­شده در این مقاله مورد توجه نیست. آنچه که مهم است این است که حرکت در مورد پی­بست ضمیری سوم شخص مفرد رخ می­دهد اما در مورد پی­بست سوم شخص جمع خیر.

[15].nonsyllabic

[16]heaviness principle

اسفندیاری، مرتضی( 1374).   توصیف ساختمان فعل در گویش کردی کلیایی، پایان نامه کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی،  دانشگاه تهران.
سلیمانی‌مقدم، سیفعلی( 1379). بررسی و توصیف گویش کردی کرمانشاهی، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه فردوسی مشهد.
شیرزادی تبار، بهرام( 1375).  گویش کردی کرمانشاه، پایان نامه کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه تهران.
فتاحی، مهدی(1391). غلت­سازی واکه به عنوان راهکاری برای رفع التقای واکه­ها، بررسی نمونه­ای در کردی کلهری، مجموعه مقالات هشتمین همایش زبان­شناسی ایران (جلد دوم)، صص 616-630. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه(1388)، واج­شناسی، رویکردهای قاعده­بنیاد، تهران، سمت.
مافی، کامران(1374). بررسی ساخت‌واژه و دستگاه فعل در گویش کردی طایفه مافی منطقه قزوین، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبایی.
محمدی، محمد( 1386).  بررسی کردی کرمانشاهی و مقایسه‌ی آن با کردی سنندج،  پایان نامه کارشناسی‌ارشد رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مرادی، علی محمد(1379).  تصریف و اشتقاق واژه در گویش کردی کلهری براساس صرف زایشی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه تهران.
 
Boskovic, Z. 2002. "On multiple wh-fronting", Linguistic Inquiry, 33, 351-383.
Croft, William. 2003. Typology and Universals. Cambridge: Cambridge University Press
Gheytori, Amer. 1992. Verbal Categories in Ilami Kurdish. Unpublished M.A. Thesis. Allameh Tabatabaee University.       
Gussenhoven, C and H, Jacobs. 1998. Understanding Phonology. London: Hodder Arnold
Hassanpour, Amir. 1989. The Language Factor in National Development: The Standardization of the Kurdish Language. PhD dissertation. University of Illinois at Urbana-Champaign
Hawkins, John A. 1980. On implicational and distributional universals of word order. Journal of Linguistics 16:193-235.
Hornstein, N. et al. 2004. Understanding Minimalism. Cambridge: Cambridge University Press.
Izadi, Mehrdad. 1992. The Kurds: A Concise Handbook. Washington, DC: Crane Russak.
Jensen, J. T. 1990. Morphology: Word Structure in Generative Grammar. Philadelphia: John Benjamins
Jensen, J. T. 2004. Principles of Generative Phonology: An Introduction. Philadelphia: John Benjamins Publications.
Kamandar Fattah, I. 2000. Les Dialectes kurdes méridionaux : étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, p. 55-62.
Kenstowicz, Michael. 1994. Phonology in Generative Grammar. Oxford: Blackwell.
MacKenzie, D. N. 1962. Kurdish Dialect Studies. Oxford: Oxford University Press.
McCarus, E. N. 1958. A Kurdish Grammar: Descriptive Analysis of The Kurdish of Sulaimaniya. New York: American Council of Learned Societies.
Merrifield, W.R., C.M. Naish, C.R. Rensch, & G. Story. 1967. Laboratory manual for morphology and syntax. Santa Ana, California: Summer Institute of Linguistics.
Nebez, Jamal. 1976. Toward a Unified Kurdish Language. West Germany: National Union of Kurdish Students in Europe.
Odden, David. 2005. Introducing Phonology. Cambridge: Cambridge University Press.
Spence, Andrew. 2000. Morphological Theory, Oxford: Blackwell Publishers Inc.