ماندانا کلاهدوز محمدی؛ علی رضا قلی فامیان؛ فردوس آقاگل زاده
چکیده
تقابل نوعی رابطه واژگانی- معنایی است که در قالب آن دو واژه که از بسیاری جهات مشابه هستند به معانی کاملاً متضاد اشاره میکنند. در بررسی توزیع دو واژه متقابل موضوع توالی آنها («الف» «ب» یا «ب» ...
بیشتر
تقابل نوعی رابطه واژگانی- معنایی است که در قالب آن دو واژه که از بسیاری جهات مشابه هستند به معانی کاملاً متضاد اشاره میکنند. در بررسی توزیع دو واژه متقابل موضوع توالی آنها («الف» «ب» یا «ب» «الف») مطرح میشود. مطالعات انگشتشمار پیشین و مشاهدات نگارندگان در پیکره شفاهی و نوشتاری حاکی از آن است که توالی متقابلها در اغلب موارد تابع نظمی پنهان است. جونز (2002) کوشیده است نظم مذکور را در قالب هفت اصل تبیین کند. اصول مورد نظر شامل اشتقاق ساختواژی، مثبت بودن، بزرگی، ترتیب وقوع رویدادها، جنسیت، واجشناسی و اصطلاحگرایی است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی توالی جفتواژههای متقابل در توالی اولویتدار زبان فارسی مبتنی بر دادههای پیکرهای محقق ساخته و بررسی آن در چارچوب اصول هفتگانه جونز (2002) است. نمونههای مورد استفاده در مطالعه حاضر شامل 4000 جمله دارای جفتواژههای متقابل است که گونههای نوشتاری و گفتاری زبان فارسی دهههای 40 تا 90 شمسی اعم از متون داستانی، مطبوعاتی، رادیویی، تلویزیونی و فضای مجازی را در برمیگیرد. تنوع موضوعی متون و توجه به سیر تاریخی آنها در طول شش دهه به نگارندگان کمک میکند تا با پیکرهای متوازن و طبیعی سروکار داشته باشند و در صورت نیاز با رویکردی تاریخی و درزمانی به تحولات زبانی بپردازند. از منظر مقوله واژگانی، در تشکیل جفتواژههای متقابل، مقوله اسم بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است و مقولات فعل، صفت، قید و ضمیر در رتبههای بعدی جای میگیرند. نتایج تحقیق نشان میدهد که بر اساس چارچوب نظری جونز حدود نیمی از جفتواژههای مورد مطالعه قابل تبیین با اصول هفتگانه هستند و اصولی همچون اصطلاحگرایی، واجشناسی، مثبت بودن و اشتقاق ساختواژی تأثیر بیشتری دارند و در مواردی تفاوتهای فرهنگی و بافتی دلیل نقض برخی از اصول هستند. همچنین مشخص شد که الگوی متداول در توالی جفتواژههای متقابل الگویی است که عضو بینشان بر عضو نشاندار پیشی میگیرد. این امر با یافتههای محققان در خصوص نشانداری سازگار است.