سریرا کرامتی یزدی؛ شهلا شریفی؛ علی علیزاده؛ عطیه کامیابی گل
چکیده
در این مقاله با هدف بررسی تولید طنز در کودکان پیشدبستانی از دیدگاه زبانشناسی، منبع دانش ساز و کار منطقی را به عنوان مبنای نظری تحلیل برگزیدهایم. ساز و کار منطقی بعد از تقابل انگاره، ...
بیشتر
در این مقاله با هدف بررسی تولید طنز در کودکان پیشدبستانی از دیدگاه زبانشناسی، منبع دانش ساز و کار منطقی را به عنوان مبنای نظری تحلیل برگزیدهایم. ساز و کار منطقی بعد از تقابل انگاره، مهمترین متغیر در نظریه عمومی طنز کلامی است. ساز و کار منطقی در این نظریه، شیوه تحلیل عدمتجانس بین دو انگاره متقابل را بیان میکند. شرکتکنندههای این تحقیق 100 کودک پیشدبستانی 4-6 ساله شامل 50 دختر و 50 پسر بودند که به منظور بررسی تولید طنز از آنها خواسته شد خاطره خندهداری که برای خودشان اتفاق افتاده را تعریف کنند. خاطرات کودکان، فیلمبرداری و در جداولی که به این منظور طراحی و پیادهسازی شد. دلیل خندهدار دانستن خاطره از دید کودک عدمتجانس خاطره کودک است. این عدمتجانس، بر اساس طبقهبندی وارن و مک گراو (2015) که جدیدترین شیوه تحلیل عدمتجانس است تحلیل شد. عدمتجانس در طبقهبندی وارن و مک گراو شامل چهار ساز و کار منطقی غافلگیری، غیرمعمولی بودن، برابرنهادی و تخطی است. نتیجه این تحقیق نشان داد که کودکان در بیان خاطرات طنزآمیزشان بیشتر از ساز و کار منطقی غافلگیری استفاده میکنند و ساز و کارهای منطقی غیرمعمولی بودن و تخطی بعد از ساز و کار منطقی غافلگیری پرکاربردترین ساز و کارهای منطقی در ساخت خاطرات طنز کودکان است؛ در حالی که ساز و کار منطقی برابرنهادی در تولیدات طنزآمیز کودکان بسیار کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. از نظر جنسیتی در سنین پیشدبستانی در نوع و تعداد ساز و کارهای منطقی به کار رفته در تولیدات طنز دخترها با پسرها تفاوت قابل ملاحظهای وجود ندارد. ساز و کار منطقی غافلگیری و غیرمعمولی بودن بالاترین میزان کاربرد را در تولید خاطرات خندهدار کودکان داشته است. کاربرد بیشتر این دو ساز و کار منطقی بیانگر تقابل پایهای است که به لحاظ شناختی نیز مورد تأیید است. تأکید مقاله حاضر مبنی بر استفاده از نظریه عدمتجانس در ساز و کار منطقی طنز در کودکان است و مقاله حاضر قصد دارد این فرآیند را در کودکان پیشدبستانی بین 4-6 ساله با استفاده از این نظریه به چالش بکشد.