شاهین شیرزادی؛ محمد عموزاده؛ سید علی کلانتری؛ والی رضایی
چکیده
چکیدهنقشنمای گفتمانی مقولهای نقشی-کاربردی است که در شرایط صدق عبارت حامل خود تأثیری نداشته و معنایی رویهای و فرایندی دارد نه توصیفی و گزارهای. این مقوله زبانی در سالهای اخیر توجهی فزاینده را ...
بیشتر
چکیدهنقشنمای گفتمانی مقولهای نقشی-کاربردی است که در شرایط صدق عبارت حامل خود تأثیری نداشته و معنایی رویهای و فرایندی دارد نه توصیفی و گزارهای. این مقوله زبانی در سالهای اخیر توجهی فزاینده را به خود جلب کرده و در چارچوبهای نظری متنوعی بررسی شدهاند. یکی از رویکردهای مهم به این نقشنماها، الگوی ارتباطی گرایس (1989) است. گرایس در بررسی برخی نقشنماهای گفتمانی با تبیین مفهوم تضمّن قراردادی در کنار تضمّن مکالمهای، به مفهومپردازی کنش گفتاری غیرمرکزی یا سطح بالاتر در کنار کنشهای گفتاری سنّتی یا به تعبیر او مرکزی، دست زده است. از منظر او، اغلب عبارات در خدمت اجرای کنشهای گفتاری مرکزی هستند، نقشنماهای گفتمانی اطلاعاتی را دربارة کنش گفتاری غیرمرکزی یا سطح بالاتر منتقل میکنند. گرایس این عبارات را حاوی تضمن قراردادی میداند. در مقالة حاضر، ابتدا به توصیفِ خصائص نقشنمای گفتمانی «مگر» در چارچوب خصائص سرنمونی برینتون (1996) و هاینه (2013) برای نقشنماهای گفتمانی پرداختهایم. سپس توصیفی درزمانی از تحوّل معنایی این واژه ارائه کردهایم که حاکی از تحوّل از معنایی گزارهای به واژهای با کارکرد متنی و بیانی در فارسی امروز است. این تحوّل را در وفاق با تحلیل تراگوت در راستای ذهنی شدگی بیشتر ارزیابی کردهایم. در وهلة بعد، تلاش کردهایم این نقشنمای گفتمانی را به مثابة کنشگفتاری سطح بالاتر تحلیل کنیم. ما در اینجا نشان دادهایم که «مگر» علاوه بر ایفای نقش اتصالگر (میان دو عنصر متنی یا رمزگذاریِ ارتباط میان محتوای گزارهایِ پارهگفت و بافت مقدّم بر خود)، به اجرای یک کنشِ گفتاریِ غیرمرکزی با توان منظوری «افادة تقابل» یاری میرساند. نهایتاً با توجّه به آنکه طبق پیشنهادة سرل (1969)، کنشهای گفتاری موضوع شرایط چهارگانة تناسب (اقتضائی) یعنی شرط محتوای گزارهای، شرایط پیشینی (تمهیدی)، شرط صداقت، و شرط ضروری (ذاتی) هستند، کوشیدهایم نشان دهیم این شرایط برای کنشهای گفتاری سطح بالاتر و به طور خاص کنش گفتاری «مگر» چگونه امکان تبیین مییابد.