نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه کردستان
2 کارشناس ارشد زبان شناسی دانشگاه کردستان
چکیده
تبدیل واکۀگرد و پسین /u/ به واکۀ گسترده و پیشین [i]در گویشهای لری و برخی گویشهای زبان پارسی روی میدهد. این تبدیل شامل رخداد دو فرایند گردی زدایی و پیشآمدگی میشود. هدف این مقاله تحلیل و تبیین دلیل رخداد و دلایل عدم رخداد این تبدیل واجی در بافتهای گوناگون در گویش لری سیلاخوری در چهارچوب نظریۀ بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993) از طریق دستیابی به یک رتبه بندی دربرگیرنده از محدودیتهای مختلف است. در بخشهای تحلیلی ابتدا دلایل زیر ساختی بودن واکۀ /u/ارایه میشود. سپس استدلال میگردد که علتتبدیل این واکه به واکۀ [i]تسلط محدودیت نشانداریِ ایجاد کنندۀ این فرایند بر یک محدودیت پایایی است. در مرحلۀ دیگر که شامل بحث مفصلتر این مقاله میشود، عدم رخداد این فرایند در بافتهای گوناگون مورد تحلیل قرار میگیرد. این گونه استدلال میشود که محدودیتهای پایایی دیگری نیز وجود دارند که بر محدودیت نشانداریِ ایجادکنندۀ این فرایند مسلط هستند و در نتیجۀ تسلط آنها، این فرایند در بافتهای خاصی رخ نمیدهد. این محدودیتهای پایایی مشخص میکنند که بافت پس از واکۀ/u/ رخداد یا عدم رخداد تبدیل آن به واکۀ [i]را تعیین میکند. به بیانی دیگر، بافت پیش از این واکه در این میان هیچ گونه نقشی ندارد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و میدانی انجامگرفته است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
An Optimality –Theoretic Account of changing /u/ to [I] in Silakhori Dialect
نویسندگان [English]
- Bashir Jam 1
- Ahmad Zalaghi 2
1 Assistant Professor, Department of Linguistics, University of Kordestan
2 M.A. Student, Department of Linguistics, University of Kordestan
چکیده [English]
The changing of round and back vowel /u/ to unround and front vowel [i] occurs in Lori dialects as well as some other Persian dialects. This vowel change includes both unrounding and fronting. This paper aimed at coming up with an inclusive ranking of constraints to explain occurrence and nonoccurrence of this vowel change in various phonological environments in Silahkori dialect within Optimality Theory (Prince and Smolensky, 1993). At first, it is argued that the dominance of a certain markedness constraint on a faithfulness constraint is the reason why /u/ changes to [i]. Then, it is argued that the dominance of some faithfulness constraints on the markedness constraint is the cause of nonoccurrence of this vowel change in some other environments. These faithfulness constraints indicate that the environment following /u/ determines the occurrence or nonoccurrence of this process, i.e. the environment preceding this vowel plays no role in this regard.
کلیدواژهها [English]
- unrounding
- fronting
- delabialization
- Silahkori dialect
- Lori dialect
-
مقدمه
در مقدمه، پس از آشنایی کوتاهی با منطقۀ سیلاخور و گونههای زبانی آن نظریۀ بهینگی[1] و فرایندهای واجی پیشآمدگی[2] و گردیزدایی[3] معرفی میگردند. سپس، به ملاکهای تعیین بازنمایی زیر ساختی و روش پژوهش پرداخته میشود. در بخش دوم به عنوان بخش اصلی این مقاله، رخداد و عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i] در بافتهای گوناگونِ گویش سیلاخوری در چهارچوب نظریۀ بهینگی (پرینس[4] و اسمولنسکی[5] 1993) مورد تحلیل قرار میگیرد.
سیلاخور، دشتی است در شمال استان لرستان که از شمال غرب به جنوب شرق کشیده شده و کوههای گَرین آن را از بقیۀ استان جدا میکند. دو شهر بزرگ دورود و بروجرد در دشت سیلاخور قرار گرفتهاند و این دشت میان این دو شهر تقسیم شده است. گویش لری سیلاخوری خود گونهای مستقل از گونۀ لری خرم آبادی است و البته همانندیهای بسیاری با آن دارد. در دشت سیلاخور، افزون بر گویش سیلاخوری، لهجۀ بروجردی، گویش بختیاری و زبان لکی نیز رایج است (ایزد پناه 1387).
-
نظریۀ بهینگی
در این بخش نظریۀ بهینگی به طور اجمالی معرفی میگردد. از آنجا که طی چند سال اخیر پژوهشهای بسیاری در چهارچوب این نظریه در مورد زبان پارسی صورت پذیرفته است، توضیحات بیشتری پیرامون آن ضروری به نظر نمیرسد. این نظریه نخستین بار توسط پرینس و اسمولنسکی در سال 1991 مطرح گردید. هر چند آنها اولین جزییات این نظریه را در سال 1993 در کتابی با عنوان «تعامل محدودیتها در دستور زایشی[6] » منتشر کردند. نظریۀ بهینگی یکی از برجستهترین دستاوردها در دستور زایشی است. هدف آن تبیین زبانها تنها از طریق یک مجموعه محدودیتهای جهانی[7] است؛ بنابراین، هیچ گونه قاعدهای در تحلیلهای آن به کار نمیرود. علاوه بر این، در این نظریه هیچ گونه تعاملی میان قاعدهها و محدودیتها وجود ندارد. به بیانی دیگر، نظریۀ بهینگی یک نظریۀ مختلط از قاعدهها و محدودیتها نیست (مک کارتی[8] 2002: 243).
کگر[9] (1999: 413) خاطر نشان میکند که در نظریۀ بهینگی اصول صورت گرایی محضِ SPE (چامسکی[10] و هلی[11] 1968) با عنوان قاعدهها و لایههای اشتقاقی میان بازنمایی زیر ساختی[12] و بازنمایی آوایی[13] مطرح نیست. هر چند در نظریۀ بهینگی بازنمایی زیر ساختی و بازنمایی آوایی به ترتیب با عنوان درون داد[14] و برون داد[15] خوانده میشوند. مک کارتی (2002: 40-39) بیان میدارد که قاعدهها در نظریۀ بهینگی مفروض نیستند. زیرا آنها پدیدههای یک زبان خاص را به شکل کلی توضیح میدهند. این در حالیست که محدودیتها در نظریۀ بهینگی راه حلهای گذرایی برای حل مسائل خاص زبانی نیستند؛ بلکه آنها به دنبال تبیین پدیدههای زبانی به شکل جهانی هستند. محدودیتها دو دستهاند؛ محدودیتهای پایایی و محدودیتهای نشانداری. محدودیتهای پایایی هر گزینهی برونداد را با صورت متناظر آن در بازنمایی زیرساختی (درون داد) مقایسه میکنند و هر گونه تغییر را با ستارهدار کردن جریمه میکنند. محدودیتهای نشانداری به درون داد دسترسی ندارند. به بیانی روشنتر، محدودیتهای نشانداری قادر به مقایسۀ درون داد با برون داد نیستند. بلکه اگر یک گزینۀ برونداد شرایطشان را رعایت نکرده باشد، آن را جریمه میکنند.
-
فرایندهای پیشآمدگی و گردی زدایی
جلو آمدن یک واکۀ غیر پیشین و تبدیل آن به یک واکۀ پیشین یا پیشینتر «پیشآمدگی» نامیده میشود. این فرایند شامل یکی از موارد زیر است:
]+ پسین[ ]میانی[
]+ پسین[ ]+ پیشین[
]میانی[ ]+ پیشین
فرآیند «گردی زدایی» نیز در واقع نمونهای از فرآیند لبیزدایی[16] است. تبدیل یک صدای [+ لبی] به یک صدای [ـ لبی] « لبیزدایی» نامیده میشود. « لبی زدایی» شامل یکی از سه فرایند زیر است:
الف- «گردیزدایی» : طی این فرایند یک واکۀ گرد به یک واکۀ غیر گرد تبدیل میگردد. مانند تبدیل /u/ به [i]در گویشهای لری که شامل فرایند «پیشآمدگی» نیز میباشد:
(1) /pul/ → [pil] « پول» ، /mu/ → [mi] « مو»
ب-حذف مشخصۀ [لبی] از یک همخوان لبی شده؛ مانند تحول تاریخی زیر از لاتینی به اسپانیایی:
(2) / kw/ (لاتینی) → [k] ( اسپانیایی)
همچنین در زبان « نوتکا»[17] آوای /kw/ مشخصۀ ]+گرد[ خود را از دست میدهد و به آوای غیر گرد [k] در جایگاه پایانی کلمه تبدیل میشود. یا در زبان « کیلیوا »[18] همانند « نوتکا » آوای /kw/ در بافت پیش از یک صدای لبی دیگر، یا یک همخوان، یا یک واکه به آوای [k] تبدیل میشود (فری[19] و فان دِ فیفر[20] 2003: 27).
ج- تبدیل یک همخوان لبی به یک همخوان غیر لبی؛ مانند نمونۀ زیر از زبان اسپانیایی که در آن خیشومی دو لبی /m/ به خیشومی لثوی [n] تبدیل شده است ( مارتینز-گیل[21] و کولینا[22] 2006) :
(3) albu/m/es → albu[n]es
اِلشیک[23] (2007: 24) در بررسی تأثیر واژهای قرضی زبان مجاری که به زبان رومانیایی وارد شدهاند، بیان میکند که این واژهها دارای واکههای گرد میباشند: واکۀ میانی /o/ و واکۀ افراشتۀ /u/. وی همچنین بیان میکند که این واکهها در این زبان جای خود را به واکههای پیشین میدهند که دیگر مشخصۀ گردی ندارند، همانند واکۀ میانی /e/ و واکۀ افراشتۀ /i/. در واقع این واکهها تحت تأثیر فرآیند گردیزدایی و پیشآمدگی مشخصههای [+گرد] و [- پیشین] خود را از دست میدهند و به واکههای [-گرد] و [+ پیشین] در زبان مقصد تغییر مییابند. مانند نمونههای (4) :
مجاری رومانیایی
(4) /csutortok/ → [čitertek-o] « سه شنبه »
/komuves/ → [kemiveš-i] « بنّا»
علاوه بر نمونههای بالا، اِلشیک (2007، 24) مواردی را پیرامون واژههایی ذکر کرده است که در نقش اسم ظاهر میشوند و خود بخشی از یک ترکیب بزرگتر هستند و نوعی گردی زدایی و پیشآمدگی با قاعده در آنها رخ میدهد. مانند مثالهای (5).
مجاری رومانیایی
(5) /tudo/ → [tido] «ریه »
/tudo+baj/ → [tidebaj-a] ریوی» « سِل
مشابه آنچه که در زبان رومانیایی رخ داده است را میتوان در زبان عثمانی استاندارد[24] یافت. تی اتز[25] (1967) فرآیندهای گردیزدایی و پیشآمدگی در وام واژهایی که از زبان پارسی وارد زبان عثمانی استاندارد شدهاند را بررسی کرده است. مانند نمونههای (6) :
عثمانی استاندارد پارسی عثمانی استاندارد پارسی
(6) /Axor/ → [Axir] « آخور» , /zAlu/ → [zeli] » « زالو
/afsun/→ [avsin] « افسون», /puS.ti.bAn/→[peştivan] « پشتیبان»
1-3- تعیین بازنمایی زیر ساختی
هنگامی میتوان از رخداد یک فرایند واجی سخن گفت که مشخص باشد کدام بازنمایی زیرساختی است. بر اساس کول[26] و هوالده[27] (2011) تعیین بازنمایی زیرساختی کار دشواری است و فرمول خاصی برای آن وجود ندارد. تنها راه این است که از مجموع حقایق و استدلالهای مختلف باید بهره گرفت. از جمله این که به طور سنتی تبیین الگوی واجی بازنمایی زیرساختی مبتنی بر یک تحلیل سادهتر و دربرگیرندهتر است. بر این اساس، از حاصل جمع چهار دلیل زیر مشخص میگردد که /u/ واکۀ زیر ساختی دادههای این پژوهش است:
الف- تمام واژههای مورد بررسی در این پژوهش که ریشۀ آنها در فرهنگ معین ارائه شده بود، دارای واکههای گرد و پسین /u/ در پارسی میانه به عنوان مادر گویش لری بودند. تعدادی نیز در پارسی باستان که در شارپ[28] (1382) و جم (1392) ارائه گردیده یافت شدند که همگی دارای واکۀ /u/ بودند. در وام واژههای عربی نیز همین واکه وجود داشت.
ب- واکۀ /u/ بدون هیچ تغییری در تعداد زیادی از لهجهها و گویشهای پارسی به کار میرود.
ج- در گویش لری سیلاخوری واکۀ [u] در بافتهای خاصی که اتفاقاً شامل اکثر دادهها میشود به کار میرود. این اکثریت حاکی از زیرساختی بودن واکۀ /u/ در این گویش است. در واقع در این پژوهش به دلایل عدم رخداد فرایند تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i] بیشتر پرداخته شده است.
د- در تلفظ سیلاخوری واژههایی همچون لوس، روز، پوچ، تور، شور، زور، سور، گور، رود و... همان واکۀ [u] به کار میرود. در صورت کاربرد واکۀ [i] این واژهها به ترتیب به صورت *لیس، *ریز، *پیچ، *تیر، *شیر، *زیر، *سیر، *گیر، *رید و... تلفظ میشدند و همان گونه که آشکار است هر کدام با یک واژۀ موجود در زبان تشابه آوایی ایجاد میکردند. از سویی دیگر، در تمام واژههایی که طبق تحلیل این پژوهش در آنها واکۀ /u/ به واکۀ [i] تبدیل شده، تلفظ برون دادی با هیچ واژۀ دیگر موجود در زبان تشابه آوایی ایجاد نکرده است.
1-4- روش پژوهش
دادههای مورد بررسی در این مقالۀ تحلیلی توسط یکی از پژوهشگران آن که گویشور بومی سیلاخوری است از گفتار گویشوران آن که در شهر دورود و روستاهای اطراف آن ساکن هستند گردآوری و در گروههای مجزا به لحاظ نوع بافت واجی مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی دادهها مشخص گردید که تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در بافتهای خاصی رخ نمیدهد. بر این اساس برای هر گروه از دادهها تحلیلی متناسب با آنها بر اساس نظریۀ بهینگی ارایه شده است.
-
تحلیل دادهها
در این بخش که بخش اصلی این مقاله است، رخداد و عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/به واکۀ [i]مورد تحلیل قرار گرفته است. ابتدا در زیر دادههایی ارائه میگردد که این تبدیل در آنها رخ داده است.
(7) /ru/ → [ri] « رو » , /zA.lu/ → [zA.li] » « زالو
/Xun/ → [Xin] » « خون , /sA.bun/ → [sA.vin] » « صابون
/tut/ → [tit] » « توت , /fut/ → [fit] » « فوت
/ba.lut/ → [ba.lit] » بلوت « , /pul/ → [pil] » «پول
/lul/ → [lil] » لول «, /lula/ → [lila] « لوله »
/pah.lu/→ [pa.li]پهلو» «, /pu.na/ → [pi.na] » «پونه
براساس گرین[29] (2007: 63) عامل تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]یک محدودیت نشانداری است که در (8) صورت بندی و تعریف شده است:
واکۀ [u] مجاز نیست. (8) *[u]
محدودیـت پایایی IDENT[back, round] که تبدیل مشخصـههای ]+ گرد[ و [+ پسـین] به ]- گرد[ و [- پسین] را در یک صورت برون داد نسبت به صورت متناظر آن در درون داد جریمه میکند با محدودیت نشانداری *[u] در تعارض است. تسلط محدودیت نشانداری بر محدودیت پایایی در رتبهبندی (9) تبیین کنندۀ رخداد فرآیندهای پیشآمدگی و گردی زدایی در دادههای (7) است:
(9) *[u] >> IDENT [back, round][30]
واژۀ «رو» از دادههای (7) در تابلوی (1) مورد تحلیل قرار گرفته است: تابلوی (1)
Input:/ru/ |
*[u] |
IDENT[back, round] |
a. [ru] |
*! |
|
b.☞ [ri] |
|
* |
همانگونه که در تابلوی (1) آشکار است گزینۀ پایای (a) به دلیل تخطی مهلک از محدودیت مسلط *[u] رد شده، ولی گزینۀ ناپایای (b) به دلیل ارضای آن به عنوان برون داد بهینه برگزیده شده است.
2-1 بافت پیش از همخوانهای سایشی
فرایند تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در دستۀ دیگری از دادههای گویش سیلاخوری مورد بررسی قرار گرفته است که در درونداد دارای توالی واکۀ /u/ و یک همخوان سایشی میباشند:
(10) a. /su.zen/ → [si.zen] » « سوزن ،/ku.za/→[ci.za] » «کوزه /te.rA.zu/ → [te.rA.zi] » « ترازو
(10) b. /ruz/ → *[riz] » «روز ، /duz/ →*[diz] » « دوز /lus/ → *[lis] » ، « لوس/us.fand/ →*[is.fand ]«گوسفند»
/bus/ → *[bis] » « بوس ، /fo.ruS/ →*[fo.riS] » «فروش
/uS/ → *[iS] «گوش» ، /huS/ →*[hiS] « هوش»
/uSt/ → *[iSt] ، « گوشت »/kuft/ →*[cift] » « کوفت
/duXt/→ *[diXt]» « دوخت ، /ko.luX/ →*[ko.liX] » « کلوخ
/suXt/→ *[siXt]» ، « سوخت/SuX/ → *[SiX] » «شوخ
/dust/→ *[dist] » « دوست ، /pust/ → *[pist] » « پوست
وجه مشترک نمونههای (10) وجود همخوان سایشی پس از واکۀ u// است. تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در سه واژهی «سوزن»، «کوزه» و «ترازو» رخ داده ولی در سایر واژهها رخ نداده است. پس این پرسش پیش میآید که چرا با وجود بافتی مشابه این فرایند در این سه واژه رخ میدهد، ولی در سایر واژهها رخ نمیدهد؟ با مقایسۀ دقیقتر مشخص میگردد که در واژههای «سوزن»، «کوزه» و «ترازو» همخوان سایشی /z/ در جایگاه آغازۀ هجا قرار دارد. ولی همخوانهای سایشی /z/، /s/، /x/ و/S/ در سایر دادهها در جایگاه پایانۀ هجا قرار دارند. در نتیجه مشخص میشود که یک محدودیت وجود دارد که در صورت وجود همخوانهای سایشی در پایانه مانع تبدیل واکۀ /u/به واکۀ[i] میگردد. این محدودیت که یک محدودیت پایایی جایگاهی[31] است، برخلاف گونۀ کلی خود، یعنی IDENT [b, r] که بر تمام بخشهای واژه اعمال میشود، فقط بر یک جایگاه خاص اعمال میگردد. این محدودیت به شکل زیر صورتبندی و تعریف میشود:
(11) IDENT [b, r] fricativeCODA
واحدهای واجی متناظر درون داد و برون دادِ ماقبل همخوان سایشیِ پایانه باید به لحاظ ارزش مشخصههای [پسین] و [گرد] یکسان باشند.
محدودیتهای پایایی جایگاهی به طور جهانی هم بر محدودیتهای نشانداری عامل وقوع فرایندهای واجی و هم بر گونۀ کلی خود تسلط دارند. این تسلط موجب مصون ماندن هر عضوی در یک جایگاه برجسته در برابر تأثیرات فرایندهای واجی است (بکمن[32] 1998 : 56-57؛ کگر 1999 : 407-413، جم 1388: 77). از این رو، تسلط این محدودیت بر محدودیت نشانداری *[u] در رتبهبندی (12)، هم رخداد و هم عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]را در دادههای (10) تبیین میکند. همچنین، این رتبه بندی قادر به تبیین رخداد آن در دادههای (7) نیز میباشد. زیرا این دادهها به دلیل نداشتن همخوان سایشی مشمول شرایط قید شده در محدودیت IDENT[b, r]fricativeCODA نیستند.
Input:/su.zen/ |
IDENT[b, r]fricativeCODA |
*[u] |
IDENT [b, r] |
a.i [su.zen] |
|
*! |
|
a.ii☞ [si.zen] |
|
|
* |
Input:/bus/ |
|
|
|
b.i☞ [bus] |
|
* |
|
b.ii [bis] |
*! |
|
* |
(12) IDENT [b, r] fricative CODA >> *[u] >> IDENT [b, r]
واژههای «سوزن» و «بوس» در تابلوهای به هم پیوستۀ (2) تحلیل شدهاند: تابلوهای(2)
در تابلوی (a) هر دو گزینۀ (a.i) و (a.ii) محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r]fricativeCODA را ارضاء کردهاند. از این رو، رقابت آنها به محدودیت نشانداری *[u] کشیده میشود. در این مرحله گزینۀ پایای (a.i) به دلیل تخطی از محدودیت نشانداری *[u] رد شده، ولی گزینهی ناپایای (a.ii) به دلیل ارضای آن به عنوان برون داد بهینه برگزیده شده است. در تابلوی (b) گزینۀ پایای (b.i) محدودیت پایایی جایگاهیIDENT[b, r]fricative CODA را ارضا، ولی گزینۀ ناپایای (b.ii) به دلیل تغییر مشخصۀ ]گرد [آن را نقض کرده است. بنابراین، گزینۀ (b.i) به عنوان برون داد بهینه برگزیده شده است.
2-2- بافت پیش از همخوانهای انسایشی
دستۀ دیگری از دادههای گویش سیلاخوری که مورد بررسی قرار گرفتهاند، در درون داد دارای توالی واکۀ /u/ و یک همخوان انسایشی میباشند:
(13) a. /ku.tSa/→ [ci.tSa] » «کوچه ، /dZu.dZa/→ [dZi.dZa] » «جوجه
/ko.lu.tSa/ → [ko.li.tSa] » «کلوچه
(13) b. /putS/ →*[pitS] » «پوچ ، /kutS/ →*[citS]» «کوچ
/GutS/ → *[GitS]« قوچ» ، /lutS / →*[litS] » «لوچ
وجه مشترک نمونههای (13) وجود همخوان انسایشی پس از واکۀ u// است. تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در واژههای « کلوچه»، «کوچه» و «جوجه» رخ داده ولی در واژههای « پوچ »، « قوچ »، « کوچ » و «لوچ» رخ نداده است. با مقایسۀ دقیقتر مشخص میگردد که در واژههای « کلوچه»، «کوچه» و «جوجه» همخوان انسایشی[tS] یا [dZ] در جایگاه آغازۀ هجا قرار دارد، ولی در واژههای « پوچ »، « قوچ »، « کوچ » و «لوچ» همخوان انسایشی[t] در جایگاه پایانۀ هجا قرار گرفته است. در نتیجه مشخص میشود که یک محدودیت وجود دارد که در صورت وجود همخوانهای انسایشی در پایانه مانع رخداد این تبدیل میگردد. این محدودیت نیز یک محدودیت پایایی جایگاهی است و به شکل زیر صورت بندی و تعریف میشود:
(14) IDENT [b, r]affricate CODA
واحدهای واجی متناظر درون داد و برون دادِ ماقبل همخوان انسایشیِ پایانه باید به لحاظ ارزش مشخصههای [پسین] و [گرد] یکسان باشند.
چنانچه محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r]fricativeCODA و محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r]affricateCODAبا یکدیگر مقایسه شوند، دو نکتۀ زیر آشکار میگردد:
الف- هر دو محدودیت شرایطی را قید میکنند که مربوط به جایگاه پایانه است.
ب- همخوانهای سایشی و همخوانهای انسایشی که هرکدام در یکی از این دو محدودیت قید شدهاند. دارای مشخصۀ [+تیز][33] هستند. این مشخصه فقط شامل همخوانهای انسایشی و سایشی بجز /D/ و /T/ میشود. زیرا این دو دسته از همخوانها به لحاظ آکوستیکی دارای نویز شدیدتری نسبت به همخوانهای غیر تیز هستند. از این رو، با توجه به این دو وجه مشترک میتوان این دو محدودیت را در قالب محدودیت در برگیرندهتر زیر صورت بندی و تعریف کرد:
(15) IDENT [b, r]stridentCODA
واحدهای واجی متناظر درون داد و برون دادِ ماقبل همخوانِ تیزِ پایانه باید به لحاظ ارزش مشخصههای [پسین] و [گرد] یکسان باشند.
رتبه بندی (16) میتواند رخداد و عدم رخداد تبدیل واکهی /u/ به واکهی [i]را در داده های (7)، (10) و (13) تبیین نماید:
(16) IDENT [b, r] stridentCODA >> *[u] >> IDENT [b, r]
رخداد و عدم رخداد فرآیند گردی زدایی در واژههای « سوزن »، «بوس»، «کلوچه» و «پوچ» به نمایندگی از دادههای (10) و (13) در تابلوهای به هم پیوستۀ (3) مورد تحلیل قرار گرفته است: تابلوهای (3)
IDENT[b, r] |
*[u] |
IDENT[b, r]stridentCODA |
Input:/su.zen/ |
|
*! |
|
a.i [su.zen] |
* |
|
|
a.iiF [si.zen] |
|
|
|
Input:/bus/ |
|
* |
|
b.i ☞ [bus] |
* |
|
*! |
b.ii [bis] |
|
|
|
Input:/ko.lu.tSa/ |
|
*! |
|
c.i [ko.lu.tSa] |
* |
|
|
c.iiF[ko.li.tSa] |
|
|
|
Input: /putS/ |
|
* |
|
d.i F[putS] |
* |
|
*! |
d.ii [pitS] |
همانگونه که در تابلوهای (3) آشکار است، گزینههای ناپایای(b.ii) و (d.ii) به دلیل تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در بافت پیش از یک همخوان [+تیز] که در پایانه قرار دارد، شرایط محدودیت مسلط IDENT[b, r]stridentCODA را نقض کرده و در همان مرحلۀ نخست رقابت با گزینههای پایای(b.i) و (d.i) رد شدهاند. این امر باعث برگزیده شدن گزینههای پایا به عنوان برون داد بهینه گشته است.
در تابلوهای دیگر هیچ کدام از گزینهها مشمول شرایط این محدودیت پایایی جایگاهی نبودهاند. لذا، به مرحلۀ بعدی راه یافتهاند. در این مرحله گزینههای پایای (a.i) و (c.i) به دلیل داشتن واکۀ [u] از محدودیت نشانداری *[u] تخطی کرده و رد شدهاند. در نتیجه رقیبان ناپایای آنها، یعنی (a.ii) و (c.ii)که این محدودیت را رعایت کردهاند به عنوان برون داد بهینه برگزیده شدهاند.
2-3- بافت پیش از همخوان/r/
دستهای دیگر از دادهها در زیر ارائه شده اند که رخداد و عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i] در آنها به گونهای دیگر است. این واژهها در درونداد دارای توالی واکۀ /u/ و همخوان /r/ میباشند:
(17) a. /ta.nur/ → [ta.nir] » «تنور , /an.ur/ → [?aJ.ir] «انگور»
(17) b. /tur/ → *[tir]» «تور , /sur/ →*[sir] «سور»
/Gur.bA.Ge/ → *[Gir.bA.Ge] «قورباغه» , /pur/ →*[pir] «پور»
/Gu.ri/ → *[Gi.ri] «قوری» , /nur/ →*[nir] «نور» /mur.tSe/ → *[mir.tSe]«مورچه» , /ur/ →*[ir] «گور»
/dZur/ → *[dZir] «جور» , /bur/ →*[bir] «بور» /Su.ri/ → *[Si.ri] «شوری», /Sur/ →*[Sir] «شور»
/zu.ri/ →*[zi.ri] «زوری» , /zur/ → *[zir] «زور»
همانگونه که در دادههای (17) آشکار است، همگی پس از واکۀ /u/دارای همخوان /r/ هستند. علیرغم این وجه مشترک، تبدیل واکۀ /u/به واکۀ [i]فقط در واژههای «تنور» و « انگور» رخ داده ولی در سایر واژهها رخ نداده است. با بررسی دقیقتر مشخص میگردد که این تبدیل در واژههای تک هجایی و همچنین در واژههای چند هجایی که در هجای نخست دارای واکۀ /u/و پس از آن همخوان /r/ هستند رخ نمیدهد. عاملی که در این بافت از رخداد این تبدیل جلوگیری میکند محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r][r]-σ1 است.
تسلط این محدودیت بر محدودیت نشانداری*[u] در رتبه بندی (18) هم رخداد و هم عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/به واکۀ [i]را در دادههای (17) افزون بر دادههای (7)، (10) و (13) که در بر گیرندۀ تمام دادهاست تبیین میکند. همچنین، لازم به ذکر است که شرایط قید شده در این محدودیت تداخل یا تعارضی با شرایط قید شده در محدودیت جایگاهی IDENT[b, r]stridentCODAندارد. از این رو، هیچ یک بر دیگری تسلط ندارد و هر دو محدودیت، هم رتبه هستند. به همین دلیل بین آنها در رتبه بندی (18) یک ویرگول و در تابلوهای (4) نقطه چین قرار داده شده است.
(18) IDENT[b, r]stridentCODA, IDENT[b, r][r]-σ1 >> *[u] >> IDENT [b, r]
واژههای « تنور » و «تور» از دادههای(19) در تابلوهای به هم پیوستۀ (4) مورد تحلیل قرار گرفتهاند: تابلوهای (4)
IDENT[b, r] |
*[u] |
IDENT[b, r][r]-σ1 |
IDENT[b, r] stridentCODA |
Input:/ta.nur/ |
|
*! |
|
|
a.i [ta.nur] |
* |
|
|
|
a.ii☞ [ta.nir] |
|
|
|
|
Input:/tur/ |
|
* |
|
|
b.i ☞ [tur] |
* |
|
*! |
|
b.ii [tir] |
در تابلوهای (4) هیچ یک از گزینهها دارای همخوان تیز نیستند. بنابراین، مشمول شرایط قید شده در محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r]stridentCODA نشده، در نتیجه آن را ارضاء کردهاند. در تابلوی (a) گزینۀ (a.i) به دلیل پایا بودن و گزینۀ (a.ii) به این که تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i] پیش از همخوان [r] در هجای دومش روی داده، نه در هجای اولش، محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r][r]-σ1 را نیز رعایت کردهندااااا اند. از این رو، رقابت آنها به محدودیت نشانداری*[u] کشیده میشود. در این مرحله گزینۀ پایای (a.i) به دلیل تخطی از محدودیت نشانداری *[u] رد شده، ولی گزینۀ ناپایای (a.ii) به دلیل ارضای آن به عنوان برون داد بهینه برگزیده شده است. در تابلوی (b) گزینۀ پایای (b.i) محدودیت IDENT[b, r][r]-σ1 را ارضا، ولی گزینۀ ناپایای (b.ii) به دلیل تغییر مشخصۀ ]گرد [ پیش از همخوان [r] در هجای اول آن را نقض کرده است. پس گزینۀ (b.i) به عنوان برونداد بهینه برگزیده میشود.
2-4 - بافت پیش از همخوان /d/
گروه دیگری از داده های گویش سیلاخوری که مورد بررسی قرار گرفتهاند، در درونداد دارای توالی واکۀ /u/ و همخوان /d/ میباشند:
(19) a. /bud/ → [bi] «بود» , /dud/ → [di] » «دود
/zud/ → [zi] «زود»
(19) b. /kud/ →*[cid] «کود» , /sud/ → *[sid] سود» «
/rud/ →*[rid] «رود» , /pud/ → *[pid] «پود»
همانگونه که در صورت دروندادی تمام نمونههای (19) آشکار است، پس از واکۀ u// همخوان انسدادی /d/وجود دارد. تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i] در سه واژۀ «بود»، «زود» و «دود» رخ داده ولی در سایر واژهها رخ نداده است. افزون بر این که در این سه واژه یک فرایند واجی دیگر، یعنی حذف همخوان انسدادی /d/نیز روی داده است. در نگاه اول به نظر میرسد که نظریۀ بهینگی قادر به ارائۀ یک محدودیت جامع که رخداد و عدم رخداد فرایند تبدیل واکۀ /u/به واکۀ [i] را در همۀ نمونههای (19) تبیین کند، نباشد. اما با بررسی دقیقترِ صورت بروندادی این نمونهها و مقایسۀ آنها یک وجه مشترک مشخص میگردد: همگی فاقد توالی [id] هستند. این وجه مشترک به علت حذف همخوان انسدادی /d/در واژههای «بود»، «زود» و «دود» و عدم تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در سایر واژههای مختوم به /d/ است. عاملی که در این بافت مانع رخداد این تبدیل میشود یک محدودیت پایایی است که در (20) ارائه و تعریف شده است:
(20) IDENT[b, r] [d]
واحدهای واجی متناظر درونداد و بروندادِ ماقبل همخوانِ [d]باید به لحاظ ارزش مشخصههای [پسین] و [گرد] یکسان باشند.
تسلط این محدودیت بر محدودیت نشانداری *[u] هم رخداد و هم عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]را در دادههای (19) افزون بر دادههای (7)، (10)، (13) و (17) تبیین میکند. شرایط قید شده در این محدودیت هیچ گونه تداخل یا تعارضی با شرایط قید شده در دو محدودیت IDENT[b, r] [r]-σ1 و IDENT[b, r]stridentCODA ندارد. از این رو، هیچ یک بر دیگری تسلط ندارد و هر سه محدودیت هم رتبه هستند. به همین دلیل بین آنها در رتبه بندی (21) یک ویرگول و در تابلوهای (6) نقطه چین قرار داده شده است. همچنین، حذف همخوان /d/ ایجاب میکند که محدودیت پایایی ضد حذفِ MAX (مک کارتی و پرینس 1995) که هر گونه حذفی را در برون داد جریمه میکند به این رتبه بندی افزوده شود. از آنجا که این محدودیت هیچگونه تداخل یا تعارضی با محدودیت پایایی IDENT[b, r] ندارد، این دو نیز هم رتبهاند.
(21) IDENT [b, r]stridentCODA, IDENT[b, r] [r]-σ1, IDENT[b, r] [d] >> *[u] >> IDENT [b, r], MAX
واژههای « بود » و «سود» از دادههای (19) در تابلوهای به هم پیوستۀ (5) مورد تحلیل قرار گرفته اند: تابلوهای (5)
Input:/bud/ |
IDENT [b, r]strCODA |
IDENT [b, r][r]-σ1 |
IDENT [b, r][d]
|
*[u]
|
IDENT [b, r] |
MA X
|
a.i [bud] |
|
|
|
*! |
|
|
a.ii [bid] |
|
|
*! |
|
* |
|
a.iii☞[bi] |
|
|
|
|
* |
* |
Input:/sud/ |
|
|
|
|
|
|
b.i☞ [sud] |
|
|
|
* |
|
|
b.ii [sid] |
|
|
*! |
|
* |
|
در تابلوهای (5) هیچ یک از گزینهها مشمول شرایط قید شده در دو محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r]stridentCODA و IDENT[b, r][r]-σ1 نشده، در نتیجه آنها را ارضاء کرده و رقابت آنها به محدودیت پایایی IDENT[b, r][d] کشیده شده است. در تابلوی (a) گزینۀ (a.i) به دلیل پایا بودن محدودیت پایایی IDENT[b, r][d] را رعایت کرده ندااااا است. گزینۀ (a.iii)که فاقد همخوانِ [d] میباشد نیز این محدودیت را ارضا کرده است. زیرا طبق تعریفِ محدودیت IDENT[b, r][d]فقط واحدهای واجی متناظر درون داد و برون دادِ ماقبل همخوانِ [d]باید به لحاظ ارزش مشخصههای [پسین] و [گرد] یکسان باشند. با حذف همخوانِ [d]در (a.iii) این گزینه مشمول این محدودیت نیست. سرانجام، گزینۀ (a.ii) به علت تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]پیش از همخوانِ [d] این محدودیت را نقض کرده است. از این رو، رقابت گزینههای (a.i) و (a.iii) به محدودیت نشانداری *[u] کشیده شده است. در این مرحله گزینۀ پایای (a.i) به دلیل تخطی از محدودیت نشانداری *[u] رد شده، ولی گزینۀ ناپایای(a.iii) به دلیل ارضای آن به عنوان برون داد بهینه برگزیده شده است. در تابلوی (b) گزینۀ پایای (b.i) محدودیت IDENT[b, r][d] را ارضا، ولی گزینۀ ناپایای (b.ii) به دلیل تغییر مشخصههای [پسین] و [گرد] پیش از همخوان [d] آن را نقض کرده است. بنابراین، گزینۀ (b.i) به عنوان برون داد بهینه برگزیده شده است.
2-5- بافت پیش از همخوانهای دولبی
آخرین گروهی که مورد بررسی قرار میگیرند واژههایی هستند که در درون داد دارای توالی واکۀ /u/ و یک همخوان دولبی میباشند:
(22) /Xub/ → *[Xib] «خوب» , /rub/ → *[rib] «روب»
/ma?lum / → *[ma?lim] «معلوم», /mum / → *[mim] «موم»
/Sumine/ → *[Simine] « شومینه» , /Sum/ → *[Sim] «شوم»
/kub/ → *[cib] «کوب» , /lubjA/ → *[libjA] » «لوبیا
/tup/ → *[tip] » «توپ, /sup/ → *[sip] » «سوپ
همانگونه که در دادههای (22) آشکار است، تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در بافت پیش از یک همخوان دولبی هرگز رخ نمیدهد. عاملی که در این بافت از تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]جلوگیری میکند، یک محدودیت پایایی است که در (23) ارائه و تعریف شده است:
(23) IDENT[b, r][bilabial]
واحدهای واجی متناظر درون داد و برون دادِ ماقبل یک همخوانِ دولبی باید به لحاظ ارزش مشخصههای [پسین] و [گرد] یکسان باشند.
تسلط این محدودیت بر محدودیت نشانداری *[u] در رتبه بندی نهایی(24) عدم تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در دادههای (22) افزون بر رخداد و عدم رخداد این تبدیل در دادههای (7)، (10)، (13)، (17) و (19) را تبیین میکند. همچنین، لازم به ذکر است که شرایط قید شده در این محدودیت هیچ گونه تداخل یا تعارضی با شرایط قید شده در سه محدودیت IDENT[b, r][r]-σ1، IDENT[b, r][d] و IDENT[b, r]stridentCODA ندارد. از این رو، هیچ یک بر دیگری تسلط ندارند و هر چهار محدودیت هم رتبه هستند. به همین دلیل بین آنها در رتبه بندی (24) یک ویرگول و در تابلوهای (7) نقطه چین قرار داده شده است.
(24) رتبه بندی نهایی
IDENT [b, r]stridentCODA, IDENT[b, r][r]-σ1, IDENT[b, r][d], IDENT [b, r] [bilabial] >> *[u] >> IDENT [b, r], MAX
واژههای « خوب »، «توپ» و «موم» به نمایندگی از دادههای (22) در تابلوهای به هم پیوستۀ (6) مورد تحلیل قرار گرفته اند: تابلوهای(6)
Input:/ Xub/ |
IDENT [b, r] strCODA |
IDENT [b, r][r] -σ1 |
IDENT [b, r][d] |
IDENT [b, r][bil] |
*[u]
|
IDENT [b, r] |
MAX
|
a.i☞ [Xub] |
|
|
|
|
* |
|
|
a.ii [Xib] |
|
|
|
*! |
|
* |
|
Input:/tup/ |
|
|
|
|
|
|
|
b.i☞ [tup] |
|
|
|
|
* |
|
|
b.ii [tip] |
|
|
|
*! |
|
* |
|
Input:/mum/ |
|
|
|
|
|
|
|
c.i☞[mum] |
|
|
|
|
* |
|
|
c.ii [mim] |
|
|
|
*! |
|
* |
|
در تابلوهای (6) هیچ یک از گزینهها مشمول شرایط قید شده در سه محدودیت پایایی IDENT[b,r]stridentCODA، IDENT[b, r][r]-σ1 و IDENT[b, r][d] نشده، در نتیجه آنها را ارضاء کرده و رقابت آنها به محدودیت پایایی IDENT[b, r][bilabial] کشیده شده است.تمام گزینههای پایا، یعنی (a. i)، (b. i) و (c. i) این محدودیت پایایی مسلط را رعایت کرده ولی تمام گزینههای ناپایا، یعنی (a. ii)، (b. ii) و (c. ii) آن را نقض کرده اند. در نتیجه، گزینههای پایا به عنوان برونداد بهینه برگزیده شدهاند.
3- نتیجه
در این پژوهش دلایل رخداد و عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در بافتهای گوناگون در گویش سیلاخوری با دستیابی به یک رتبه بندی دربرگیرنده از محدودیتهای مختلف تبیین گردید. ابتدا استدلال شد که علت رخداد این تبدیل تسلط محدودیت نشانداریِ *[u] بر محدودیت پایایی IDENT [b, r] است. سپس استدلال شد که عدم رخداد آن در هر بافت خاص به دلیل تسلط یک محدودیت پایایی خاص بر محدودیت نشانداریِ *[u] است. بدین صورت که علت عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/به واکۀ [i]در بافتماقبل همخوانِ تیزِ پایانه،محدودیت پایایی جایگاهی IDENT[b, r]strident CODA میباشد. عدم رخداد این فراینددر واژههای تک هجایی و همچنین در واژههای چند هجایی که در هجای نخست دارای واکۀ /u/ و پس از آن همخوان /r/ هستند، نیز یکمحدودیت پایایی جایگاهی است که در قالب IDENT[b, r][r]-σ1 صورت بندی گردید. با بررسی واژههایی که همگی در درون داد دارای توالی /ud/ ولی در برونداد فاقد توالی [id] بودند مشخص شد که این وجه مشترک به علت حذف همخوان انسدادی /d/ در واژههای «بود»، «زود» و «دود» و عدم رخداد این تبدیل در سایر واژههای مختوم به /d/ است. بنابراین، استدلال این بود که عامل جلوگیریکننده در این بافت محدودیت پایایی IDENT[b, r][d] است.سرانجام،عدم رخداد تبدیل واکۀ /u/ به واکۀ [i]در بافت پیش از یک همخوان دولبی با ارائۀ محدودیت پایایی IDENT[b, r][bilabial]تبیین شد. همچنین، با بررسی دادهها مشخص شد که بافت پس از واکۀ/u/ رخداد یا عدم رخداد تبدیل آن به واکۀ [i] را تعیین میکند و بافت پیش از این واکه در این میان هیچ گونه نقشی را ایفا نمیکند.
[1].Optimality Theory (OT)
[2].fronting
[3].unrounding
[4].Alan Prince
[5]. Paul Smolensky
[6]. Constraint Interaction in Generative Grammar
[7]. universal constraints
[8].John McCarthy
[9]. Rene Kager
[10].Noam Chomsky
[11].Morris Halle
[12]. underlying representation
[13]. phonetic representation
[14]. input
[15]. output
[16].delabialization
[17]. Nootka
[18]. Kiliwa: Yuman, Baja California
[19].Caroline Féry
[20].Ruben van de Vijver
[21]. Fernando Martínez Gil
[22].Sonia Colina
[23]. Viktor Elšík
[24]. standard Ottoman
[25]. Andreas Tietze
[26].Jennifer Cole
[27]. José I. Hualde
[28]. Ralph Norman Sharp
[29].Antony D. Green
[30]. به منظور کوتاه کردن صورت محدودیتها، در بخشهای بعدی سر واژههای b و r به ترتیب جایگزین مشخصههای[back]و][roundشدهاند.
[31].Positional
[32].Jill N.Beckman
[33]. strident