نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه پیام نور تهران
چکیده
یکی از پرسشهای اساسی در حوزه دسترسی واژگانی و چگونگی بازشناسی واژهها در واژگان ذهنی، این است که سخنگوی زبان هنگام مواجهه با واژههای پیچیده جدید، چگونه میتواند به معنای آن دسترسی پیدا کند و عوامل موثر بر سرعت این دسترسی کدامند؟
پژوهش حاضر به صورت تجربی برخی از عوامل مؤثر بر سرعت دسترسی به واژههای مشتق را در ذهن گویشوران زبان فارسی محک زده و با انجام یک آزمون تصمیم گیری واژگانی بر روی 60 نفر از گویشوران تحصیل کرده زبان فارسی زمان واکنش و درصد خطای تعدادی از واژههای مشتق (پیشوندی و پسوندی) و تعدادی واژهنما را با هم مقایسه کرده است و تأثیر سه عامل بسامد کل واژه، بسامد پایه واژه و شمار خانوادگی ریشه رابر میزان سرعت و صحت دسترسی به واژه، در ذهن فارسی زبانان مورد سنجش قرار داده است. شناخت این گونه عوامل و رعایت اصول آن در امر واژهگزینی میتواند میزان پذیرش واژههای جدید را در جامعه فارسیزبان افزایش دهد. نتایج نشان داد که عامل بسامد کل واژه به گونهای معنادار زمان واکنش به واژه های مشتق را تسریع بخشیده و درصد خطا را نیز کاهش میدهد اما عوامل بسامد پایه و شمار خانوادگی ریشه معنادار نبودند. مقاله حاضر با استناد به نتایج به دست آمده راهکارهایی برای ارتقاء سطح پذیرش روانشناختی واژههای گزینش شده فرهنگستان زبان پیشنهاد میکند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A psycholinguistic view to recognition of derived words in Persian mental lexicon and its application in term selection
نویسنده [English]
- Arezoo Najafian
Assistant Professor of Payame Noor University
چکیده [English]
One of the basic questions in the domain of lexical access and the process of word recognition in mental lexicon is how the native speaker can access the meaning of new complex words in his/her language and what factors affect its speed?
The aim of this study was to investigate empirically effective factors on the speed of lexical access to the derived words in Persian mental lexicon. If we know these factors and consider them in term selection, this could increase the acceptance of new words in the Persian-speaking society. In this research we studied and compared the reaction time and error rate of some target and pseudo words. Our participants were a group of Persian-speaking highly educated people. The targets were classified according to the word frequency, base frequency and the family size of the root. The findings showed that word frequency significantly affects the reaction time and error rate , but not the root frequency and family size of the root. According to these findings, some solutions are suggested to improve the psychological level of acceptance in selection of terms.
کلیدواژهها [English]
- Lexical Access
- Word Recognition
- Mental Lexicon
- Lexical Decision Task
- Word Frequency
- Family Size of Word. Term Selection
-
مقدمه
امروزه یکی از اساسیترین مباحث مطرح در روانشناسی زبان، مبحث بازشناسی واژه یا به عبارت دیگر شیوه دسترسی به واژهها توسط گویشور زبان است. میانگین تعداد واژههایی که گویشوران یک زبان میدانند، در حدود 60 تا 70 هزار واژه است. گویشور یک زبان میداند که هر یک از این واژهها چگونه تلفظ میشوند، چه معنایی دارند، چگونه در جملات بهکار میروند، از چه بخشهای مشابهی ساخته شدهاند و چگونه به هم مرتبط میشوند. علاوه بر اینها گویشور بومی یک زبان قادر است واژههای جدیدی را که از ترکیب واژهها و تکواژهای موجود در زبانش ساخته شده است، تشخیص دهد (اچسون[1]5:1989).
از سوی دیگر در دنیای توسعه مدار و ارتباط محور امروز، نقش مهم و اساسی واژهسازی و واژهگزینی بر کسی پوشیده نیست. در ایران متولی امور مربوط به واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. در طی سالهای اخیر فرهنگستان توانسته است تعداد قابل توجهی از واژههای بیگانه را توسط تعدادی از متخصصان و پژوهشگران بررسی و معادلهایی برای آنها تصویب نماید. اما آنچه که اهمیت دارد این است که واژههای وضع شده تا چه اندازه مورد قبول و پذیرش گویشوران زبان فارسی قرار گرفته و توسط آنها بهکار گرفته میشود.
بدون شک برای رواج استفاده از یک واژه جدید در جامعه عوامل متعددی میتواند مؤثر باشد. به عبارت دیگر پذیرش یک واژه جدید را میتوان از چشماندازهای مختلفی مورد بررسی قرار داد. مقاله حاضر در نظر دارد تا از دیدگاه روانشناسی زبان، گریزی به مقوله بازشناسی واژه (با تأکید بر بازشناسی واژههای مشتق) در ذهن گویشوران زبان فارسی زده و از آن رهگذر چشماندازی تازه به فرایند واژهگزینی بگشاید. نیل به این هدف، نخست نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر ذخیره و بازیابی واژهها در واژگان ذهنی[2] گویشوران زبان فارسی است.
-
بازشناسی واژه در واژگان ذهنی
واژگان ذهنی، آن بخش از دستور ذهنی گویشور زبان است که شامل اطلاعات واجی، واژی، معنایی و نحوی واژهها و تکواژهای آن زبان است (نیومایر[3] 124:1989).در اوّلین پژوهشهای انجام شده برای نشان دادن چگونگی بازیابی اطلاعات از حافظه واژگانی، بازنماییهای ذخیره شده در ذهن به مدخلهای یک فرهنگ لغت تشبیه میشد (تافت[4]2001: 2). فرض بر این است که برای هر واژهای که گویشور زبان میشناسد یک بازنمایی[5] خاص از آن واژه در واژگان آن فرد وجود دارد، این بازنمایی یک مدخل واژگانی[6] نامیده میشود (تافت 6:1976). یک مدخل واژگانی شامل دو بخش صوری و معنایی است. در بخش صوری علاوه بر ویژگیهای واجی و خطی، اطلاعاتی در خصوص صرف هر واحد زبانی (تکواژ و واژه) نیز، اعم از اطلاعات تصریفی و اشتقاقی وجود دارد (فیلد[7] 2004 :154). اکنون آنچه که اهمیت پیدا میکند این است که اطلاعات واژگانی ذخیره شده در واژگان ذهنی چگونه بازیابی میشوند؟
ابتداییترین فرض این است که اگر به هنگام دیدن یا شنیدن یک واژه، اطلاعات فیزیکی مربوط به آن (شکل آوایی یا خطی آن) با یکی از مدخلهای موجود در حافظه واژگانی منطبق باشد، اطلاعات واژگانی آن واژه در دسترس قرار میگیرد؛ به بازیابی این اطلاعات، دسترسی واژگانی گفته میشود. یکی از جنبه های قابل توجه فرایند دسترسی واژگانی سرعت این فرایند است. آزمایشها نشان میدهند که گویشور بومی یک زبان، واژههای موجود در واژگان ذهنی خود را در زمانی کمتر از 200 هزارم ثانیه تشخیص داده و مورد تأیید قرار میدهد؛ در حالی که برای تشخیص یک ناواژه[8] ،به زمانی بیش از نیم ثانیه نیاز دارد (اچسون7:1989 ).
-
عوامل مؤثر بر دسترسی به یک واژه در واژگان ذهنی
واژهها در واژگان ذهنی با یکدیگر در ارتباط هستند. واژههایی که معنا یا شکل واجی مشترک دارند در واژگان ذهنی با یکدیگر مرتبط میشوند. به عبارت دیگر واژگان ذهنی را میتوان مانند یک شبکه چند بعدی تصور کرد که میان واژههای آن شباهتهای زیادی مثل شباهتهای معنایی، واجی و ساختواژی وجود دارد؛ علاوه بر اینها در واژگان ذهنی اطلاعاتی درباره بسامد واژهها نیز وجود دارد. البته این به این معنا نیست که گویشوران زبان برای هر واژه موجود در واژگان ذهنی خود، عدد مشخصی را برای بسامد آن دارند بلکه منظور این است که سخنگویان میتوانند بسامد نسبی واژهها را بر اساس کاربرد مداوم آنها در مکالمات تخمین بزنند. برای مثال اگر از یک گویشور زبان فارسی سؤال شود که به نظر شما بسامد واژه «خوب» بیشتر است یا واژه «سرجوخه»، پاسخ وی قطعاً واژه «خوب» خواهد بود (رک. بوی[9] 2008: 233-232).
پژوهشهای انجام شده بر روی زبان انگلیسی و معدودی از زبانهای دیگر نشان داده است که یکی از عوامل بسیار مؤثر بر سرعت دسترسی به یک واژه بسیط بسامد آن واژه است. هر چه بسامد یک واژه بسیط بیشتر باشد دسترسی به آن نیز سریعتر رخ میدهد (شرودر[10] و باین[11] 1997: 118). اما در مورد واژههای پیچیده زمان پردازش واژه نه تنها به بسامد خود واژه پیچیده بستگی دارد بلکه مستقیماً تحت تأثیر بسامد سازه پایه آن به عنوان یک واژه مستقل و یا به عنوان پایه در واژههای پیچیده دیگر است (کل[12]، بویلین[13] و سگی[14] 1989).
بر این اساس تعداد واژههایی که به لحاظ ساختواژی با یک واژه مفروض مرتبطند شمار خانوادگی[15] آن واژه نامیده میشود. برای مثال، واژه «رنگین» در شمار خانوادگی واژه «رنگ» قرار دارد. شرودر و باین (1997) اصطلاح خانواده ساختواژی[16] را در این مورد بهکار میبرند و صورت واژههای تصریفی را در شمار خانواده ساختواژی یک واژه به حساب نیاورده و تنها صورتهایی را که از طریق اشتقاق یا ترکیب از یک واژه به دست آمده است در زمره شمار خانواده ساختواژی حساب میکنند. آنها با انجام چندین آزمون تصمیمگیری واژگانی درباره پردازش واژههای بسیط (یک تکواژی) زبان هلندی دریافتند که اسامی دارای بستگان ساختواژی بیشتر، سریعتر از اسامی دارای بستگان ساختواژی کمتر پردازش میشوند. بیشک ارتباط ساختواژی میان دو واژه، ارتباط آوایی (یا خطی) و معنایی را نیز در پی دارد؛ به ویژه اگر ارتباط ساختواژی میان دو واژه از شفافیت معنایی نیز برخوردار باشد.
از سوی دیگر مطالعات دیگری نشان داده است که بسامد وند نیز بر روی سرعت پردازش واژههای پیچیده مشتق مؤثر است. بورانی و تورونتون[17] (2003) نقش بسامد نسبی پایه و وند را در پردازش واژههای مشتق در زبان ایتالیایی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که بسامد وندها بر زمان واکنش و درصد خطای ناکلماتی که با وندهای پر بسامد ساخته شدهاند، تأثیر معنادار دارد؛ یعنی زمان واکنش و درصد خطا در این حالت افزایش مییابد. هر چه تعداد واژههای مشتقی که با یک وند ساخته شدهاند بیشتر باشد بسامد آن وند بیشتر است. در اینجا میتوان گفت که در واقع بسامد یک وند، به نوعی نشان دهنده زایایی آن وند نیز هست. هر چه وندی زایاتر باشد بسامد آن نیز بیشتر خواهد بود (در اینجا منظور بسامد نوع[18] است نه بسامد نمونه[19]. برای اطلاعات بیشتر رک. بوی 2008:69)؛ اگر چه زایایی یک وند تنها به بسامد واژههای ساخته شده با آن محدود نمیشود (رک. عباسی 1385).
گویشور زبان هنگام مواجهه با واژههای پیچیده جدید، چنانچه رابطه بین اجزای آن واژه از شفافیت صوری و معنایی برخوردار باشد، به راحتی میتواند اجزاء آن را تجزیه کرده و با تکیه بر دانش واژگانی قبلی خود به معنای آن دسترسی پیدا کند (مارسلن ویلسن[20] و همکاران 18:1994). برای مثال اگر واژه “آبگون” را به یک گویشور زبان فارسی ارائه کنیم که تاکنون این واژه را نخوانده و نشنیده باشد به راحتی میتواند از تجزیه و استخراج عناصر آن، معنای واژه را دریابد. گویشور زبان فارسی از قیاس مدخلهای موجود در واژگان ذهنیاش میداند که پسوند «گون» یک پسوند «صفت ساز» است که معنای شباهت را میرساند و در پیوند آن با اسم «آب» (که گویشور برای آن در ذهن خود یک مدخل مجزا دارد) صفت جدیدی را میسازد (به معنای «مانند آب»). در حالی که اگر واژه «آبگینه» را برای نخستین بار به یک فارسی زبان ارائه کنیم به راحتی واژه نخست نمیتواند به معنای اصلی واژه (شیشه) دست یابد. چرا که در این واژه فرد به راحتی نمیتواند مرز میان تکواژها را دریابد و بفهمد که این واژه ترکیبی از «آب+ گین+ ه» است (رک. کلباسی 1380: 138). علاوه بر این با فرض اینکه گویشور زبان بتواند به راحتی ساختار واژه را بشناسد و معنای «چیزی که مانند آب است» را از آن مستفاد کند باز هم نمیتواند بدون دانش قبلی دریابد که این واژه به معنای «شیشه» است. بنابراین میتوان گفت که یکی دیگر از عوامل مؤثر بر سرعت دسترسی به یک واژه در واژگان ذهنی، شفافیت صوری و معنایی میان اجزای آن واژه است.
علاوه بر عوامل فوق عوامل متعدد دیگری نیز بر سرعت دسترسی به واژگان ذهنی مؤثر است که بحث درباره آنها از حوصله این پژوهش خارج است.
مطالب فوق همگی مبتنی بر مطالعات انجام شده در سایر زبانهاست، در زمینه عوامل مؤثر بر پردازش واژههای پیچیده در زبان فارسی به منظور کاربرد آن در امر واژهگزینی تا کنون پژوهشی صورت نگرفته است. پژوهش حاضر برخی از این عوامل را به محک آزمایش گذاشته است.
-
روش پژوهش
4-1- ابزارهای آزمون
در این پژوهش از تکلیف تصمیم گیری واژگانی[21] استفاده شده است. این تکلیف یکی از تکالیف مطرح در حوزه دسترسی واژگانی است که پژوهشگران آن را شیوهای مناسب برای کشف ماهیت واژگان ذهنی میدانند و در بسیاری از پژوهشهای انجام شده در زمینه واژگان ذهنی از آن استفاده کردهاند. در این تکلیف، در مدت زمان کوتاهی (نیم ثانیه) زنجیرهای از حروف به آزمودنی ارائه و از او خواسته میشود که با فشار یک دکمه (بلی یا خیر) بر روی رایانه، ناواژه ها را از واژههای زبانی که با آن تکلم میکند، جدا نماید (مثلاً «فشنه» را از «تشنه»). سرعت و صحت پاسخگویی برای اندازهگیری سختی پردازش واژگانی[22] لحاظ میشود. این تکلیف را میتوان نقطه آغازی برای فهم فرایندهای دخیل در جریان دسترسی واژگانی دانست (تافت 8:1993-9).
در آزمون پژوهش حاضر نقش عوامل بسامد واژه پیچیده، بسامد پایه آنها و شمار خانوادگی واژه در سرعت و صحت دسترسی به واژههای مشتق پسوندی و پیشوندی و ناواژهها (واژهنماهای) ساخته شده مورد بررسی قرار گرفت.
ناواژه به زنجیرهای از حروف گفته میشود که واژهای از واژههای زبان به شمار نمیرود. در برخی موارد ناکلمات از قواعد واجی زبان تبعیت میکنند که در این صورت به آنها واژهنما[23] میگویند؛ اما در زبان معنای خاصی ندارند (مانند «جاوی») و در برخی موارد نیز از قواعد واجی زبان تبعیت نمیکنند و قابل تلفظ نیستند (مانند «تخسش») (رک. هارلی[24]2001: 422). واژهنماهای سـاخته شده در پژوهـش حاضر به دو دسـته تقسیـم شـدهاند: واژهنماهای بسیط (مانند «خدن») و واژهنماهای مشتق (مانند «خورگر»). واژهنماهای مشتق ترکیبی از واژههای موجود در زبان فارسی با وندهای نامرتبط است که به لحاظ ساختواژی غیر مجاز محسوب میشوند.
هنگامی که یک واژه با ترکیب تکواژهای موجود ساخته میشود انتظار میرود که تابع الگوهای ساختاری ویژه آن زبان باشد. این الگوها را محدودیتهای گزینشی[25] مینامند. اگر واژه جدید تابع این محدودیتها باشد به لحاظ ساختواژی واژهای مجاز به حسـاب میآید و اگـر این محدودیـتها را بر هم بزنـد واژهای غـیر مجاز است. برای مثال «خورگر» در زبان فارسی یک واژهنمای غیر مجاز است که در آن پسوند «-گر» که معمولاً به اسم یا صفت میپیوندد به ستاک حال فعل «خوردن» چسبیده است.
اجرای این آزمون به وسیله نرم افزاری به نام DMDX و با رایانه دستی صورت گرفته است. این نرم افزار توسط جاناتان و کن فرستر[26] (2002) در دانشگاه آریزونا طراحی شده است و قادر به ارائه محرکهای تصویری، نوشتاری و صوتی و سنجش زمان ارائه آنها و همچنین تعیین زمان واکنش نسبت به هر یک از محرکهای مذکور با دقت هزارم ثانیه است.
در این آزمون با استفاده از پایگاه دادههای پر بسامد زبان فارسی (دکتر عاصی و همکاران) بسامد کلیه واژههای مشتق و نیز بسامد پایه آنها و پایه واژهنماهای پیچیده به عنوان یک عامل ثابت کنترل شد. بسامد واحدهای هدف (واژهها و واژهنماها) به لحاظ بسامد در سه سطح مختلف واقع شدند و از آنجا که فاصله کمینه و بیشینه بسامد واژههای به کار رفته در آزمون بسیار زیاد بود، برای ساده کردن تحلیلهای نهایی، بسامد واژهها و واژهنماها بر اساس لگاریتم 10، به چهار سطح پایین (برای لگاریتمهای بین 1 تا 2.6)، متوسط (برای لگاریتمهای بین 2.6 تا 3)، بالا (برای لگاریتمهای بین 3 تا 4) و خیلی بالا (برای لگاریتمهای بالاتر از 4) دستهبندی شد.
برای محاسبه شمار خانوادگی واژهها نیز، از فرهنگ لغت هشت جلدی سخن استفاده شد؛ به این ترتیب که مدخل واژه پایه در این فرهنگ لغت جستجو شد و سپس تمامی واژههای مشتق و مرکبی که از این پایه حاصل شده بودند، شمارش و به عنوان شمار خانوادگی واژه ثبت گردید. به منظور تحلیل دادههای این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیره[27]) استفاده شده است. این تجزیه تحلیلها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 صورت گرفته است.
4-2- جامعه آماری و نمونه های پژوهش
جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان (به استثنای رشتههای زبان خارجی، زبانشناسی و زبان و ادبیات فارسی) دانشگاه تربیت مدرس بوده است. جمعیت این جامعه در حدود 4000 نفر است. گروه نمونه نیز در مجموع 60 نفر (30 نفر مرد و 30 نفر زن) از دانشجویان این دانشگاه با میانگین سنی 26.17 سال بودند که به صورت داوطلبانه در این آزمون شرکت کردند. همگی این افراد یک زبانه و گویشور زبان فارسی بودند.
4-3- محرکها و شیوه اجرای آزمون
در این آزمون 23 واژه مشتق پسوندی (مانند شناسه)، 23 واژه مشتق پیشوندی هم ریشه با آنها (مانند ناشناس) و 23 واژه ریشه آنها (مانند شناس)، همراه با 44 واژهنمای مشتق و 35 واژهنمای بسیط به آزمودنیها نشان داده شد. شیوه اجرای آزمون به این طریق بود که 60 آزمودنی به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و به هر گروه 23 واژه هدف و 79 واژه نما اختـصاص یافت. بـرای از بین بردن اثر آشـنایی (دیدن تکراری واژههای همریشه) گروه بندی آزمودنیها و واژهها به گونهای انجام شد که هر آزمودنی تنها یک بار هر واژه هدف را ببیند. برای مثال واژه هدف «شناسه» به گروه 1، واژه هدف «ناشناس» به گروه 2 و واژه هدف «شناس» به گروه 3 ارائه شد؛ اما هر سه گروه همه واژهنماهای بسیط و مشتق را مشاهده کردند و در تحلیل نهایی نیز میانگین زمان واکنش و درصد خطای واژهنماهای هر سه گروه محاسبه شد. علت اینکه به هر گروه از آزمودنیها یک دسته خاص از واژههای هدف تخصیص داده نشد، این بود که اگر چه آزمودنیها به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شده بودند اما با این حال ممکن بود که افراد یک گروه به لحاظ سرعت واکنش قویتر از گروههای دیگر باشند؛ در آن صورت میانگین زمان واکنش در موقعیت اختصاص داده شده به آن گروه تحت تأثیـر قـرار میگرفت. اما اختصاص یافتن هر سه نوع از واژههای هدف به هر سه گروه، سبب از بین رفتن چنین اثری شده است. در تحلیل نهایی واژههای سه موقعیت در هر سه گروه با هم جمع شده و با یکدیگر مقایسه گردید.
پس از ارائه توضیحات توجیهی برای هر آزمودنی، آزمودنی در پشت یک دستگاه رایانه دستی قرار میگرفت و آزمون توسط نرم افزار DMDX آماده اجرا میشد. شیوه اجرا به این ترتیب بود که آزمودنی با فشار کلید «آغاز» وارد برنامه میشد و هر بار بر روی صفحه رایانه یک واژه یا ناواژه به مدت نیم ثانیه برای وی پخش میشد. ترتیب پخش آنها به طور تصادفی و توسط خود نرمافزار تعیین میشد و برای هر آزمودنی متفاوت از دیگری بود. آزمودنی به محض دیدن هدف مورد نظر میبایست با فشار یکی از دو کلید «بله» یا «خیر» در مورد واژه یا ناواژه بودن آن تصمیم بگیرد. بلافاصله پس از واکنش آزمودنی، نرمافزار هدف بعدی را به نمایش میگذاشت. اگر آزمودنی به موردی پاسخ مثبت یا منفی نمیداد، نرمافزار پس از 2 ثانیه هدف دیگری را نمایش میداد. البته برای آشنایی آزمودنی با روند اجرا، ابتدا 10 هدف برای تمرین به او ارائه میشد و آزمودنی را بـرای انجام صـحیح آزمون آماده میساخت. زمان واکـنش آزمودنی در نمونههای تمرینی در تحلیل هیچ یک از آزمونها محاسبه نشده است.
-
یافته ها
در تحلیل نخست آزمون تصمیم گیری واژگانی، تحلیل واریانس چند متغیره، معناداری تأثیر عامل نوع هدف (موقعیت) را بر زمان واکنش و درصد خطای آزمودنیها نشان داد (P<.05). در جدول زیر میانگین و انحراف معیار زمان واکنش و درصد خطای آزمودنیها به تفکیک پنج موقعیت آمده است.
جدول 1- تعداد هدف، میانگین و انحراف معیار زمان واکنش و درصد خطای آزمودنیها در آزمون تصمیم گیری واژگانی
موقعیت هدف |
تعداد هدف |
میانگین زمان واکنش (هزارم ثانیه) |
انحراف معیار |
میانگین درصد خطا |
انحراف معیار |
1= واژه مشتق پسوندی (شناسه) |
23 |
581 |
48 |
9 |
8 |
2= واژه مشتق پیشوندی (ناشناس) |
23 |
617 |
54 |
11 |
10 |
3= ریشه واژههای موقعیتهای 1 و 2 (شناس) |
23 |
556 |
37 |
8 |
7 |
4= واژهنمای بسیط (انجی) |
35 |
664 |
42 |
19 |
12 |
5= واژهنمای پیچیده (آتشژه) |
44 |
706 |
54 |
23 |
16 |
پس آزمون توکی نشان داد زمان واکنش به واژههای سه موقعیت نخست، به گونهای معنادار کمتر از زمان واکنش به واژهنماهاست.
جدول شمارۀ 2 – خلاصه یافتـههای پس آزمون توکی برای مقایسه میانگین زمان واکنش و درصد خطای واژهها و واژهنماهای هدف در موقعیتهای مختلف
واژههای هدف مقایسه شده |
تفاوت میانگین |
خطای معیار |
سطح معناداری |
||||
زمان واکنش |
درصد خطا |
زمان واکنش |
درصد خطا |
زمان واکنش |
درصد خطا |
||
واژه مشتق پسوندی با |
واژه ریشه |
25 |
0.46 |
14 |
3 |
0.395 |
1 |
واژه مشتق پیشوندی |
35- |
2- |
14 |
3 |
0.092 |
0.979 |
|
واژهنمای بسیط |
83- |
10- |
13 |
3 |
*0.000 |
*0.013 |
|
واژهنمای پیچیده |
125- |
14- |
12 |
3 |
*0.000 |
*0.000 |
|
واژه ریشه با |
واژه مشتق پیشوندی |
61 - |
3 - |
14 |
3 |
*0.000 |
0.955 |
واژهنمای بسیط |
108 - |
11- |
13 |
3 |
*0.000 |
*0.008 |
|
واژهنمای پیچیده |
150- |
15- |
12 |
3 |
*0.000 |
*0.000 |
|
واژهنمای بسیط با |
واژه مشتق پیشوندی |
48 |
8 |
13 |
3 |
*0.003 |
0.075 |
واژهنمای پیچیده |
42- |
4- |
11 |
3 |
*0.000 |
0.536 |
در تحلیل دوّم آزمون، تحلیل واریانس چند متغیره، معناداری عامل بسامد واژه بر زمان واکنش و درصد خطای واژههای مشتق پسوندی و پیشوندی را نشان داد. پس آزمون توکی نشان داد که هر چه بسامد واژه مشتق بالاتر باشد، زمان واکنش و درصد خطا کاهش مییابد. از سوی دیگر عامل بسامد پایه واژههای مشتق اگر چه به گونهای معنادار بر زمان واکنش و درصد خطا تأثیرگذار نیست اما هر چه بسامد پایه واژه بالاتر باشد زمان واکنش و درصد خطا نیز بیشتر خواهد بود. این تأثیر به ویژه بر روی درصد خطا محرزتر است. نمودارهای زیر این تأثیرها را نمایش میدهند:
نمودار 1-1- تاثیر عامل بسامد پایه واژههای مشتق بر زمان واکنش به واژه های مشتق پیشوندی و پسوندی
نمودار 1-2- تاثیر عامل بسامد پایه واژههای مشتق بر درصد خطای واژه های مشتق پیشوندی و پسوندی
عامل بسامد پایه واژهنماها تأثیر معناداری در زمان واکنش و درصد خطای آنها ندارد. علاوه بر این، عامل شمار خانوادگی واژه پایه نیز در واژههای هدف مشتق و واژهنماها تأثیر معناداری بر زمان واکنش و درصد خطا ندارد و در نمودارهای مربوط به آن نیز نظم خاصی مشاهده نشد.
-
بحث و نتیجهگیری
بنا بر نتایج پژوهش تفاوت معنادار زمان واکنش به واژه های هدف در مقابل واژه نماها نشان میدهد که گویشوران زبان فارسی به خوبی واژههای موجود و کاربردی در زبان خود را میشناسند و میتوانند به سرعت آنها را تشخیص دهند. این سرعت دسترسی واژگانی نشانگر سازمانیافتگی واژگان ذهنی است (رک. اچسون 1989: 7). پیشینه پژوهشها نشان میدهد که این امر یک پدیده جهانی است و در همه زبانها صادق است (برای مثال رک. مارسلن ویلسن و تیلر 1980). اما آنچه که در این نتایج قابل تامل است تفاوت معنادار زمان واکنش به واژهنماهای بسیط و مشتق است. آزمودنیها ناواژه بودن واژه نماهای بسیط را با سرعت بیشتری تشخیص میدهند هر چند که تفاوت درصد خطای این دو معنادار نیست.
سبب این امر ساختار ساختواژی واژه نماهای مشتق است. آزمودنی به هنگام مواجهه با این نوع واژهنما ابتدا با واژه پایه آن مواجه میشود که خود واژهای موجود در زبان فارسی است و در واژگان ذهنی او دارای یک مدخل مجزاست. سپس با وندی مواجه میشود که از پیش در کلمات مشتق موجود در زبانش با آن مواجه شده است، اما ترکیب این دو سازه برایش آشنا نیست و برای درک مجاز بودن یا نبودن ترکیب این دو به زمان بیشتری نیاز دارد (این فرایندی است که در خصوص نو واژهها نیز رخ میدهد). در اینجا ممکن است این شبهه پیش آید که شاید به خاطر اینکه طول خطی واژهنمای مشتق، بیش از واژهنمای بسیط است لذا زمان بازشناسی آن نیز طولانیتر است؛ اگر طول واحد هدف عامل موثری در معناداری زمان واکنش باشد میبایست در موارد دیگر نیز صادق باشد در حالی که نتایج نشان داد که زمان واکنش و درصد خطای واژههای هدف پسوندی با زمان واکنش ریشه آنها (که طول خطی آنها کوتاهتر است) تفاوت معناداری ندارد. این نتیجه با نتایج تافت و فرستر (1975) و هاندرسون و همکارانش (1984) که از واژهنماهای بسیط و مشتق زبان انگلیسی حاصل شده و نیز نتایج حاصل از پژوهش کارامازا و همکارانش (1988) بر روی واژهنماها در زبان ایتالیایی و نتایج حاصل از پژوهش مونیر و لانگتین (2007) بر روی زبان فرانسه همخوانی دارد. از سوی دیگر معناداری زمان واکنش واژههای پیشوندی در قیاس با ریشه آنها را میتوان این گونه تعبیر کرد که در زبان فارسی برای دسترسی به واژههای مشتق پیشوندی نخست تجزیه ساختواژی رخ داده و وند از ریشه جدا میشود و دسترسی به معنای واژه از طریق دسترسی به معنای ریشه و وند و ترکیب مجدد این دو با هم رخ میدهد. نتیجه فوق با نتایج تحقیقات تافت و فرستر (1975) که بر روی زبان انگلیسی انجام شده سازگاری دارد.
بر اساس نتایج تحقیق حاضر میتوان گفت که تجزیه ساختواژی در واژههای پسوندی زبان فارسی رخ نمیدهد و دسترسی به مدخل واژههـای پسـوندی همانند واژههای بسیط (ریشه) از طریق کل واژه رخ میدهد.
نتایج آزمون حاضر نیز نقش معنادار عامل بسامد واژه مشتق را بر افزایش سرعت دسترسی و کاهش درصد خطا نشان داد. با افزایش سطح بسامد زمان واکنش کاهش مییابد اگر چه در سطح بسـامد متوسط و بالا درصـد خطا تغییری نمیکند و ثابت میماند. این نتیجه نیز با نتایج بدست آمده از زبانهای دیگر همراستا است (مارسلن ویلسن 1987). نتایج نشان داد که بسامد پایه واژههای مشتق (پیشوندی و پسوندی) به گونهای معنادار بر زمان واکنش و درصد خطای واژههای مشتق تأثیرگذار نبود. علاوه بر این نتایج نشان داد که عامل شمار ساختواژی نیز تأثیری بر زمان واکنش و درصد خطای واژههای هدف مشتق و واژهنماهای مشتق نداشت.
به طور کلی با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش میتوان گفت که ساختار صرفی واژه در پردازش واژههای مشتق پیشوندی و نو واژههای پیچیده (با استناد به نتایج واژهنماهای مشتق) نقش مؤثر دارد. واژههای مشتق پسوندی به خصوص آنها که از بسامد نسبتاً بالا برخوردارند، در ذهن گویـشوران زبان، دارای مدخلهای مجزا هستند و برای دسترسی به معنای آنها به تجزیه ساختواژی نیازی نیست. برای تبیین بیشتر این نتیجه میتوان به تعداد پیشوندهای زایا در زبان فارسی استناد کرد. در این زبان تعداد پیشوندهای اشتقاقی در سنجش با پسوندهای اشتقاقی بسیار کمتر است (کلباسی 1380: 82). علاوه بر این در بسیاری از موارد معنای پیشوندهای زبان فارسی قابل پیشبینی است و ارتباط وند با پایه واژه مشتق در بسیاری از موارد از شفافیت صوری و معنایی برخوردار است. در مقابل تعداد پسوندهای اشتقاقی از تنوع و تعدد بسیار بیشتری برخوردار است و در بسیاری از موارد یک پسوند دارای معانی متعددی است؛ برای مثال پسوند «-ا» در واژههای: چرا (معنای مصدری: چریدن)، دانا (معنای فاعلی)، رها (معنای مفعولی)، خوانا (معنی قابلیت) و گرما (معنای نسبت) (همان: 99-98).
از سوی دیگر نتایج نشان داد که مهمترین عامل مؤثر بر سرعت و صحت پردازش واژههای مشتق در ذهن گویشوران زبان فارسی عامل بسامد است. شواهد دیگری از زبان آموزی کودکان در تأیید تأثیر این عوامل در دست است.
کودکان در مراحل اولیه فـراگیری صرف زبان مادری خود دو مرحله مشخـص را طی میکـنند: مرحـله پیشاساختواژی که در آن کودک هنوز نظام دستوری ساخت واژه زبان خود را فرا نگرفته و تنها با تقلید از بزرگسالان از صورتهای زبانی (گاه پیچیده) استفاده میکند و قادر به تمیز ساختار آنها نیست؛ و مرحله ساختواژی اولیه که در آن کودک شروع به فراگیری ساخت واژه مینماید و به تدریج از الگوهای صرفی زبان به صورت خـلاق و زایا اسـتفاده میکند (ر. ک. نوربخش 330:1384). در هر دو مرحله فوق عامل بسامد اهمیت ویژهای در یادگیری کـودک دارد. کـودکان واژههایی را که برایشان بیشتر تکرار میشود زودتر فرا میگیرند. لووی[28] (39:1998) عنوان میکند که کودکان وندهای پربسامدتر را زودتر میآموزند. نوربخش (342:1384) در گزارش موردی خود مینویسد: از میان تکواژهای اشتقاقی زبان فارسی پر بسامدترین و نخستین تکواژی که توسط کودک به کار گرفته شده پسوند صفت ساز «- ی» است. عباسی (133:1385) نیز وند «- ی» را زایاترین وند زبان فارسی میداند. اینک با توجه به این نتایج، این سؤال مطرح میشود که در واژگان ذهنی گویشوران زبان فارسـی این عوامل چگونه میتوانند به پذیرش نو واژهها[29] در ذهن گویشوران زبان کمک نماید؟
هنگامی که گویشور زبان برای نخستیـن بار با واژهای مواجه میشود ابتـدا سعی میکند از اطلاعات ذخیره شده در حافظه واژگانی خود برای بازشناسی و دسترسی به معنای آن استفاده کند. چنانچه این واژه دارای ساختار درونی باشد نخستین واکنش گویشور زبان آن است که این واژه پیچیده را به اجزای ساخـتاریش تجزیه نماید و تلاش کند تا از طریق دسترسی به سازههای آن به معنای کل واژه دست یابد. هر چقدر رابطه میان اجزای این نوواژه از شفافیت صوری و معنایی بیشتری برخوردار باشد و در چنین شرایطی بسامد سازههای آن بالاتر باشد دسترسی به معنای آن در بدو امر آسانتر است. از آن پس هر بار که گویشور زبان از این واژه استفاده کند معنای کل واژه در ذهن او مستقلتر شده و کم کم در واژگان ذهنیش مدخل مجزایی برای آن واژه شکل میدهد و با افزایش بسامد کاربرد آن این مدخل در ذهن گویشور قوّت بیشتری میگیرد.
هنگامی که در یک جامعه زبانی یک نوواژه مورد قبول واقع میشود به این معناست که آن واژه دارای یک مدخل مشترک پایدار در ذهن همه گویـشوران زبان میشود. بنابراین اصل بهکارگیری یک واژه جدید به تکرار میتواند متضمن جا افتادن آن در جامعه گردد. ملاحظه نکات فوق توسط متخصصان واژه سازی به هنگام خلق واژههای جدید امری ضروری به نظر میرسد. آنچه که تا کنون گفته شد همگی مبتنی بر تحلیل واژههایی است که در زبان فارسی رایج و جاافتاده هستند. بی شک انجام تحقیقاتی نظیر پژوهش حاضر و البته با لحاظ عوامل مؤثر بیشتر بر روی واژههای مصوب فرهنگستان زبان میتواند تأثیر عوامل مذکور را با صحت و قوّت بیشتری نشان دهد.
پژوهش حاضر رعایت نکات زیر را به گروههای واژهسازی فرهنگستان پیشنهاد میکند:
-
برای ساخت نوواژههای پیچیده به خصوص نوواژههای پیچیده پیشوندی در حد امکان از پایهها و وندهای پر بسامد، زایا و شفاف استفاده شود.
-
پیش از آنکه مدخلی پایدار از واژههای بیگانه در ذهن گویشوران زبان فارسی شکل گیرد واژهگزینی و رواج نوواژه گزینش شده بایستی صورت پذیرد؛ چرا که در غیر این صورت پاک کردن مدخل ایجاد شده و جایگزینی مدخلی دیگر در ذهن گویشور زبان نیازمند صرف وقت و انرژی بسیار است. استفاده گسترده از وسایل ارتباط جمعی جهت رواج و افزایش کاربرد نوواژهها ضروری است.
-
بنا بر اصول واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی از اصولی که در گزینش معادلها باید رعایت شود استفاده از واژههای متداول است که از دیر باز در زبان فارسی وجود داشته است (رک. اصول و ضوابط واژهگزینی:8). این امر، مسئله چند معنایی را ایجاد میکند و چند معنایی سبب کندی فرایند دسترسی به معنای واژه در ذهن گویـشور میگردد و هر چه فرایند دسترسی کندتر باشد مقبولیت یک واژه نیز کمتر میشود. انتخاب چند معادل برای یک واژه بیـگانه نیز تأثیر مشـابهی بـرجای میگذارد.
پیشنهاد میشود گروههای واژهگزینی برای هر واژه چندین معادل مناسب پیشنهاد کنند و انتخاب نهایی یک واژه را با انجام آزمونهایی مانند آزمون تصمیمگیری واژگانی با نظر نمونههای جامعه گویشوران زبان فارسی صورت دهند.
[1].Aitchison, J.
[2].mental lexicon
[3].Newmeyer, F. J.
[4].Taft, M.
[5].representation
[6].lexical entry
[7]. Field, J.
[8].non-Word
[9].Booij, G.
[10].Schreuder, R.
[11].Baayen, R.H.
[12].Cole, P.
[13].Beauvillain, C.
[14].Segui, J.
[15].family size
[16].morphological family
[17].Thornton, A. M.
2.type Frequency
[19].token Frequency
[20].Marslen-Wilson, W.
[21].Lexical Decision Task
[22].the difficulty of lexical processing
[23].pseudoword
[24].Harley
[25].selectional restriction
[26].Forster and Forster,2002.DMDX: A Windows Display Program With Millisecond Accuracy.http://www.u.arizona.edu/~kforster/dmastr.htm
[27].Multivariate General Linear Model
[28]. Lowie, W.
[29]. نوواژه در اینجا به معنای واژههای ابداعی فرهنگستان زبان به جای واژههای دخیل است.