نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
2 دانشیار زبانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
چکیده
در مقالۀ حاضر انگارۀ «صرف توزیعی» به عنوان شالودۀ نظری با هدف تحلیل ردهشناسی ساختواژی زبان فارسی به کار بسته شده است. بدینترتیب، بر پایۀ یافتههای نظریۀ صرف توزیعی، گرایش ردۀ ساختواژی زبان فارسی در نمودار دوبعدی آیکنوالد (2007) که بر اساس معیارهای ساپیر (1921) ارائهشده، مورد تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش در پی آنیم تا بدانیم: جایگاه زبان فارسی بر روی محور «پیچیدگی درون ساختهای دستوری» کجاست؟ و از منظر «شفافیت مرز میان تکواژها»، زبان فارسی در چه ردۀ زبانی میگنجد؟ در رسیدن به اهداف پژوهش، پیکرۀ زبانی متنوعی از متون فارسی، مشتمل بر داستان، درسنامه، فیلمنامه و مقالههای مختلف زبان فارسی گردآوری شده است. پیکرۀ یادشده، 24 نوع متن گوناگون معاصر را در برمیگیرد و از هریک از آنان، 400 واژه به صورت تصادفی در قالب جمله نمونهگیری شده، که در مجموع 9600 واژه را شامل میشود. نتایج حاصل از پژوهش حاضر، همراه با حصول عدد 1.506 بر مبنای تحلیل دادهها با شاخص کمّی گرینبرگ، نمایانگر آن است که در پاسخ به پرسش اول، گرایش زبان فارسی امروز بر اساس معیار «میزان پیچیدگی درون ساختهای دستوری واژهها» یا همان معیار «ترکیبپذیری واژهها»، به سوی ردۀ زبانهای «تحلیلی» است. یافتۀ دیگر پژوهش را در پاسخ به پرسش دوم آن میتوان چنین برشمرد که زبان فارسی بر اساس معیار «شفافیت مرز تکواژها» که نمایانگر راههای اتصال تکواژهاست، به ردۀ زبانهای «پیوندی» گرایش بیشتری دارد. بدینترتیب، گرایش غالب ساختهای صرفینحوی زبان فارسی از منظر صرف توزیعی که تفاوتهای بنیادین در نوع و شمار تکواژها با صرف واژهگرا دارد، در ردۀ زبانهای «تحلیلیپیوندی» قرار میگیرد. از اینرو، انگارۀ دستوری صرف توزیعی نیز تأییدکنندۀ تحلیلیپیوندی بودن ردۀ ساختواژی زبان فارسی است؛ با این تفاوت که کمتر شدن عدد کمّی بهدستآمده در این پژوهش، نسبت به یافتههای پژوهشهای پیشین، حاکی از آن است که بر پایۀ تقطیع ساختواژی در صرف توزیعی، ساختواژۀ زبان فارسی به ردۀ زبانهای تحلیلی گرایش بیشتری دارد و به سوی تحلیلیتر شدن میرود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Agglutinative-Analytic Morphology of Persian: A Distributed Morphology Approach
نویسندگان [English]
- Shabnam Majidi 1
- Mahinnaz Mirdehghan 2
1 Ph.D. Candidate of Linguistics, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran.
2 Associate Professor Linguistics, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
The present research is aimed to analyses the morphological typology of Persian on the basis of the framework of Distributed Morphology (DM). According to the findings of DM, the predominant tendency of Persian's morphological type is defined here on a two-dimensional chart; a chart provided by Aikhenvald (2007) from the conjugation typology of languages, which itself was defined on the basis of the criteria proposed by Sapir. The horizontal axis in this diagram deals with the degree of internal complexity of words and its horizontal axis includes the transparency of morphological boundaries between the morphemes within a grammatical word. Accordingly, the main research questions are to determine: the position of Persian language on the basis of “degree of internal complexity of words”, as well as, its typology on the basis of “border transparency criteria”. To analyses the grammatical structures of Persian, a variety of diverse structures, among different Persian text types, including stories, textbooks, scenarios, and research papers was gathered, which contained a total number of nine thousand and six hundred words. The investigation on the first question on the basis of Greenberg’s quantitative standards illustrates that, by achieving a number of one thousand and five hundred and six words from the above-mentioned index, the orientation of today’s Persian language, according to the “degree of internal complexity of words” or what is called as “word combinability criteria”, is towards “analytic” language type. Considering the second question, the research demonstrates that in view of the “border transparency criteria” for morphemes which indicates ways to connect morphemes, Persian language is more inclined towards “agglutinating” language type. Finally, it can be concluded that based on the findings of DM, the dominant tendency of morphosyntactic structures of Persian is towards “agglutinating-analytic” languages. Therefore, the research findings in considering Persian within the DM framework approves its grouping within agglutinating-analytic language types, though in comparison to the previous studies, the reduction of the statistical results here illustrates the main tendency of Persian's morphological type towards analytic languages and its movement towards becoming more analytic.
کلیدواژهها [English]
- distributed morphology
- morphological typology
- quantitative approach
- analytic language
- agglutinating languages