مونا ولی پور؛ علی درزی
چکیده
بندهای وابستۀ اسم در زبان فارسی به دو دستۀ بندهای موصولی (تحدیدی و غیرتحدیدی) و بندهای متممی اسم تقسیم میشوند. پژوهشگران ایرانی اکثراً ضمن برشمردن تفاوتهای معنایی و نحوی بندهای متممی اسم و بندهای ...
بیشتر
بندهای وابستۀ اسم در زبان فارسی به دو دستۀ بندهای موصولی (تحدیدی و غیرتحدیدی) و بندهای متممی اسم تقسیم میشوند. پژوهشگران ایرانی اکثراً ضمن برشمردن تفاوتهای معنایی و نحوی بندهای متممی اسم و بندهای موصولی، این دو را بندهایی مستقل و متمایز دانستهاند. در پژوهش حاضر نشان میدهیم که بندهای اصطلاحاً متممی اسم، نوعی بند موصولیاند و بنا به دلایلی اساساً نمیتوانند متمم واقع شوند. اول اینکه این بندها همچون بندهای موصولی، اختیاری و افزودهاند. دوم اینکه معدود اسمهایی که میتوانند بند متممی بپذیرند، برخلاف افعال متناظرشان از نظر معنایی بر یک رویداد یا فرایند یا عمل دلالت نمیکنند. سوم اینکه رفتار این بندها اتفاقاً شباهت چشمگیری به بندهای موصولی غیرتحدیدی دارد. این شباهت به دلیل معرفه بودن هستۀ اسمی (موصوف) در این هر دو بند است. لزوم معرفگی موصوف برخاسته از وضعیت اطلاعی بند و گفتمانمقید بودن آن است. از طرف دیگر، برخلاف آنچه در پیشینۀ پژوهشهای فارسی آمده، موصوف این بندها لزوماً یک اسم گزارهای نیست؛ اما لزوماً از نظر معنایی دربردارندۀ یک توصیفگر رویدادی است. به همین دلیل است که هر اسمی نمیتواند موصوف این بندها قرار گیرد. در واقع، بندهای متممی اسم، نوعی بند موصولی غیرتحدیدی هستند که محصول موصولیشدن یک موضوع رویدادیاند. از آنجایی که این عنصر، پنهان است و در یکی از فرافکنهای نقشی قرار دارد، بندهای متممی ظاهراً فاقد شکاف/ضمیر سایهاند. بدین ترتیب، بهتر است برای اشاره به این بندها از اصطلاح «بندهای موصولی رویدادی» استفاده شود. تحلیل نحوی این بندها به صورتی مشابه با بندهای موصولی، عدم امکان خروج سازهها و جزیرهای عمل کردن این بندها را نیز تبیین خواهد کرد؛ چراکه بر اساس نظریۀ فاز، گروه متممساز و گروه حرفتعریف فازهایی هستند که سازههای داوطلب خروج ابتدا باید به حاشیۀ آنها حرکت کنند؛ اما شاخص این دو گروه به ترتیب بهوسیلۀ عملگر موصولی و گروه حرفتعریف پر شده است و هیچ عنصری نمیتواند از آن خارج شود.